حضرت علیسمنکر منصوص بودن مقام امامت وخلافت است؟
(ترجمه روایت): امیرالمؤمنینسفرمودند: سوگند به ذات مقدسی که دانه راآفرید وآن راشکافت ذاتیکه روح را خلق کرد اگر حضرت رسول ج خلافت را و امامت را برایـم وصیت کـرده بـود، یقیناً برای اخذ آن گرچه جز این چادرم همراهی دیگر نمیداشتم، جهاد میکردم وابـن ابی قحانـه (ابوبکرس) را نمیگذاشتم حتی بر یک پله منبر نبی اکرم ج بالابرودچون وی برای راهنمایی در مسائل دینی ما مورد پسند رسول خدا ج بود ما هم برای امور دنیوی خود آن را پسندیدیم. (دار قطنی و ابن ابی سعد)
ما (اهل سنت) ایمان کامل داریم که اصلاً ممکن نیست که امیرالمؤمنینسراجع به حق مسلَّمی که نصاً خدا و رسولش برای وی وصیت کرده باشند درعین حال در تمام دوران خلافت خلفای ثلاثه از گرفتن آن معاذالله چشم بپوشد ودر رابطه با آن سستی وضعف از خود نشان بدهد.
شما در نظر بگیرید امروزه ملل ضعیف و اقلیتهای موجود درکشورهای بزرگ جهان برای تلف شدن حقوقشان ولو اینکه در امور مادی باشد، حاضر نیستند تن در دهند، بلکه بشدت از حقشان دفاع نموده و تا سر حد زندان شدن وتبعید علناً قیام میکنند و تاآخرین لحظات به فعالیت میپردازند،چه برسد به آن مقام عالی،شخص اول میدان بدر،ضرغام وادی احد، قالع باب خیبر وآن کرارحیدر وشیرصفدرموصوف به «لافتی الا علی» و صاحب شمشیر «ذوالفقار»! مگر نمیبینید که آنجنابسدر میـدان صفین وقتی ضائع شدن حقش را احساس کرد، شمشیراز نیام بیرون کشید و شخصاً وارد میدان کارزار گردید؟!