سخن پایانی
پس از این مباحث و سخنانی که راجع به رافضیها گذشت، خواننده نیازی به رنج و سختی زیادی ندارد تا به نتیجهای برسد که مفادش چنین است:
همانا تکفیر رافضیها، فقط مذهب خوارج یا مذهب «وهابیت» و «زرقاویون» و حنابله و سلف نیست و بس، و این، تفکر و اندیشه جدیدی نیست که «دشمنان امت» کسانی که خواستار «تفرقه افکنی در میان افراد امت اسلامی» هستند آن را ایجاد کرده باشند -آن گونه که طرفداران تقریب تلاش میکنند که به عامه مسلمانان بفهمانند که تکفیر شیعیان، تفکر و اندیشه جدیدی است که دشمنان امت اسلامی ایجاد کردهاند-، بلکه این تفکر، مذهب دانشمندان بزرگ و فقهای برجسته - با توجه به اختلاف مذاهب اعتقادی و فقهیشانذ- است، و این مذهب و تفکر قدیمی است که امت اسلامی از زمان پیدایش رافضیها آن را میشناسد.
* مثلاً ابن فورک، سلفی مسلک نبود، بلکه از بزرگان اشاعره و ماتریدی بود، که کتابی را راجع به ردّ رافضیها تألیف نمود[۲۸۲] .
* ابن عابدین، وهابی نبود، او وهابیت را فرقهای از فرقههای خوارج به حساب میآورد
* و مالک و شافعی و ابوحنیفه، حنبلی مذهب نبودند.
* همچنان که این علما از «فکر و اندیشه خوارج» متأثر نبودهاند، و کسانی که تکفیر رافضیها از آنان نقل شد - به خاطر اینکه رافضی قائل به ارتداد صحابه هستند - خوارج را به همان خاطر تکفیر کردهاند. به علاوه علمای متأخر حنفی (کسانی که از آنان نقل شده که هر کس رافضیها را کافر نداند، کافر است) مخالف مذهب و اندیشه خوارج هستند. و آنان در باب ایمان از جهمیه غلو کننده هستند.
پس کوشش مدعیانِ مسلمان بودن رافضیها، ایجاد کشمکش میان مسلمانان و رافضیهاست، گویی این اندیشه و عقیده خاصی است که برای خود قاعده و اصول منظمی دارد. این تفکر، خیانتی علمی است، گذشته از آن، حقیر شمردن عقول و اندیشههای کسانی است که از آنان علم گرفتهاند.
پیش از همه اینها، این تلاشی است برای تغییر و تحریف دین، خداوند متعال میفرماید:
﴿وَمَنۡ أَظۡلَمُ مِمَّنِ ٱفۡتَرَىٰ عَلَى ٱللَّهِ كَذِبًاۚ أُوْلَٰٓئِكَ يُعۡرَضُونَ عَلَىٰ رَبِّهِمۡ وَيَقُولُ ٱلۡأَشۡهَٰدُ هَٰٓؤُلَآءِ ٱلَّذِينَ كَذَبُواْ عَلَىٰ رَبِّهِمۡۚ أَلَا لَعۡنَةُ ٱللَّهِ عَلَى ٱلظَّٰلِمِينَ ١٨﴾[هود: ۱۸] .
«چه کسی ستمگرتر از کسی است که به خدا دروغ بندد؟ (کسانی که به خدا دروغ میبندند و چیزهایی را بدو نسبت میدهند که از او نیست، در قیامت به گونه خاصی) آنان به پروردگارشان عرضه میگردند (و در دادگاه عدل الهی به سان میشوند) و گواهان (حاضر در آنجا، اعم از پیغمبران و فرشتگان و غیره بر آنان گواهی میدهند و) میگویند: اینان بر پروردگار خود دروغ بستهاند (و لذا زشتترین گناه و رسواکنندهترین ستم را مرتکب شدهاند) هان! نفرین خدا بر ستمگران باد!».
پیامبرجمیفرماید: «مَنْ دَعَا إِلَى ضَلَالَةٍ كَانَ عَلَيْهِ مِنَ الْإِثْمِ مِثْلُ آثَامِ مَنْ تَبِعَهُ، لَا يَنْقُصُ ذَلِكَ مِنْ آثَامِهِمْ شَيْئًا»[۲۸۳] «هر کس دیگران را به گمراهی فراخواند، گناهی مثل گناهانِ پیروان آن گمراهی را دارد و از گناهان آنان چیزی کم نمیکند».
و این سعی و تلاش به تأکید، کوششی شکست پذیر است، خداوند متعال میفرماید: ﴿إِنَّا نَحۡنُ نَزَّلۡنَا ٱلذِّكۡرَ وَإِنَّا لَهُۥ لَحَٰفِظُونَ ٩﴾[الحجر: ۹] .
بر آنانی که به داعیان تقریب میان مسلمانان و رافضیها اعتماد و اطمینان دارند، لازم است که از آن داعیان، فقط یک نقل از هر کدام از فقهای معتمد اسلامی بخواهند، که در آن نقل آمده باشد که اختلاف بین اهل سنت و رافضیها فقط اختلاف در فروع و مسائل عملی است که میتوان از آن تجاوز و تخطی نمود.
اما هر گاه به این خواسته جواب ندادند - و هرگز هم نمیتوانند جواب دهند - پس هر کس خدا و روز آخرت را میخواهد، از متابعت و پیروی از رافضیها در امور باطلشان حذر و اجتناب بکند و بداند که رافضیها از جانب خدا سودی به او نمیبخشند و تلاش کند که جزو کسانی نباشد که ﴿إِنَّآ أَطَعۡنَا سَادَتَنَا وَكُبَرَآءَنَا فَأَضَلُّونَا ٱلسَّبِيلَا۠﴾[الأحزاب: ۶۷] .
[۲۸۲] ابن قطلوبغا آن را در کتاب «تاج التراجم» در ضمن زندگینامهاش آورده است. [۲۸۳] مسلم آن را روایت کرده است.