به وجود آمدن اختلاف در ميان مردم
در زمانها و مکانهای مختلف در میان مردم اختلاف وجود داشته است. اختلاف روش و سنت الهی درمیان مردم است. آنان از نظر رنگ، زبان، سرشت، فهم، معارف و عقلهایشان با یکدیگر متفاوتند. همه این امور یکی از نشانههای خداوند است که قرآن کریم به آن اشاره کرده است: ﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفُ أَلۡسِنَتِكُمۡ وَأَلۡوَٰنِكُمۡۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَأٓيَٰتٖ لِّلۡعَٰلِمِينَ ٢٢﴾[الروم: ۲۲]. «از جمله نشانههای [دال بر قدرت و عظمت] پروردگار، آفرینش آسمانها و مختلف بودن زبانها و رنگهای شماست. بیتردید در این [آفرینش ستارگان فراوان جهان که با نظم و نظام شگفتآور گردانند، در این گوناگونی آفرینش] برای فرزانگان و دانشوران نشانههایی وجود دارد».
این اختلاف در ظاهر، دلیل بر وجود اختلاف در آرا، دیدگاه و افکار است. قرآن کریم در چند آیه به این امر اشاره دارد. برای نمونه آیه زیر: ﴿وَلَوۡ شَآءَ رَبُّكَ لَجَعَلَ ٱلنَّاسَ أُمَّةٗ وَٰحِدَةٗۖ وَلَا يَزَالُونَ مُخۡتَلِفِينَ ١١٨ إِلَّا مَن رَّحِمَ رَبُّكَۚ وَلِذَٰلِكَ خَلَقَهُمۡۗ وَتَمَّتۡ كَلِمَةُ رَبِّكَ لَأَمۡلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنَ ٱلۡجِنَّةِ وَٱلنَّاسِ أَجۡمَعِينَ ١١٩﴾[هود: ۱۱۸-۱۱۹]. «[ای پیغمبری که بر ایمان آوردن قوم خود آزمند و بر روی گردانی آنها از دعوت آسمانی متأسف هستی! بدان که] اگر پروردگارت میخواست مردم را [همچون فرشتگان در یک مسیر و بر یک برنامه قرار میداد و] ملت واحدی میکرد. [و پیرو آیین یگانهای مینمود و آنان در مادیات و معنویات و در انتخاب راه حق یا راه باطل اختیار و اخلاقی نمیداشتند. آن وقت جهان به گونه دیگری در میآمد] ولی [خداوند مردمان را مختار و با اراده آفریده و] آنان همیشه «در همه چیز، حتی در گزینش دین و اصول عقائد آن» متفاوت خواهند بود.* [مردمان براساس اختلاف استعدادشان در همه چیز حتی در دینی که خدا برای آنان فرستاده است، متفاوت میمانند] مگر کسانی که خدا بدیشان رحم کرده باشد [و در پرتو لطف او بر احکام قطعی الدلاله کتاب خدا متفق بوده هر چند در فهم معنی ظنی الدلاله آن که منوط به اجتهاد است. اختلاف داشته باشند.] و خداوند برای همین [اختلاف و تحقق اراده و رحمت] ایشان را آفریده است».
فخر رازی میگوید: «مقصود این آیه اختلاف مردم در دین، اخلاق و افعال است».
این آیه بیان میکند که اگر خداوند میخواست [میتوانست] بندگان را براساس غریزه و فطرت دارای دین واحدی قرار بدهد، به گونهای که [در انتخاب آن] هیچ رأی و اختیاری نداشته باشند .... بنابراین، این مخلوق بشر نامیده نمیشدند بلکه در رفتار اجتماعی مانند زنبور عسل یا مورچه میبودند و روحشان همانند فرشتگان میبود و براساس فطرت به حق و اطاعت معتقد میبودند. در آنچه خداوند بدانها امر میکرد، نافرمانی نمیکردند و آنچه را که بدان دستور داد. میشدند، انجام میدادند. هیچ اختلاف و نزاعی میان آنها به وجود نمیآمد. اما خداوند براساس حکمت خود آنها را به گونهای خلق کرده است که علم را کسب کنند، نه اینکه به آنها الهام شود. همچنین براساس اختیار عمل نمایند و بعضی از امور ممکن مغایر با گروه دیگر را ترجیح دهند، نه اینکه مجبور و بیاختیار باشند. همچنین آنها را از نظر استعداد، کسب علم و میزان اختیار متفاوت قرار داده است.
لازم است بدانید که در آیه «ولذلك خلقهم» لام برای غایت و هدف نیست. یعنی قصد آن نیست که خداوند – سبحانه – آنها را آفریده است تا اختلاف داشته باشند. زیرا چنانچه بر همگان واضح است خداوند آنها را برای عبادت و اطاعت از خودش آفریده است. در اینجا لام برای عاقبت و انجام شدن است.
یعنی برای نتیجه اختلاف آنها را خلق کرده است که عبادت از تبدیل شدن آنان به دو گروه است: گروهی در بهشت، و گروه دیگر در آتش سوزان جهنم.
گاهی این لام را لام تعلیل میدانند. یعنی آنها را آفریده است تا هر کدام از آنها برای کار و عملی آماده شود، و براساس سرشت خود از میان اموری که جهان به وسیله آن اداره و هموار میشود و امور زندگی به وسیله آن سامان مییابد، کار و پیشهای انتخاب کنند. پس مردم محملهایی برای امر خداوند هستند و بعضی از آنان گروه دیگر را مسخره میکنند [۳].
خداوند آنها را در علوم، معارف، اندیشه، احساسات و همه اعمالی که از اختیارشان در اعمال ناشی میشود، از جمله ایمان، اطاعت و معصیت دارای قابلیت اختلاف و تفرقه آفریده است [۴].
[۳] نگا: روح الـمعانی: جلد ۴ جزء۱۲، ص ۱۶۴، تفسیر القاسمی، ۹/۱۸۲. [۴] تفسیر الـمنار: ۱۲/۱۹۴.