۲- پایبندی به وقت تعیین شده در هنگام صحبت کردن:
باید در ذهن فرد گفتگو کننده این مطلب تثبیت شود که نباید صحبت کردن را فقط به خود اختصاص دهد و سخنانش را بیش از حد طولانی نماید و آنچه را که خارج از ادب، زیبایی و ذوق سلیم است به طور مداوم بر زبان جاری سازد.
ابن عقیل در کتاب (فن جدل) مینویسد: باید در سخن گفتن نوبت را رعایت کنند نه اینکه نوبت را با زور تصاحب نمایند به گونهای که فردی که معترض است تا زمانی که فرد مقابل در حال بیان دلیل است سکوت پیشه کند. فردی که دلیل میآورد نیز در هنگام بیان اعتراض از سوی طرف مقابل باید سکوت کند تا اعتراض او به پایان برسد. حتی اگر مقصود کلام فرد مقابل را فهمیده باشد، نباید سخن او را قطع نماید.... گروهی از مردم برای جلب نظر حضار به هوش و ذکاوتش اقدام به این کار مینماید. که البته این کار هیچ فضیلت و حسنی ندارد. زیرا معانی با همدیگر در ارتباط هستند و بعضی از آنها دلیلی برای بعضی دیگر هستند. این امر، علم غیب، سرزنش صادقانه و به جا و استنباط مفهوم پوشیدهای نیست تا فرد به انجام آن افتخار نماید.
طولانی کردن یا میانه روی در سخن گفتن در موقعیتهای مختلف، متفاوت است. در کنفرانسها و نشستها، وقت و فرصت صحبت کردن از سوی رییس جلسه و مدیر آن نشست تعیین میشود که باید به آن پایبند بود.
گاهی در جلسات و دیدارهایی که در اردوگاهها و تفریحگاهها انجام میگیرد، به علت آمادگی شنوندگان بیش دیگر اماکن، امکان طولانی کردن کلام وجود دارد. ممکن است شرایط مسجد، دانشگاه یا اماکن مختلف دیگر با هم متفاوت باشد.
بهتر است بدانیم مهمترین علل طولانی شدن سخن و قطع کلام طرف مقابل ناشی از امور زیر است:
۱- خودپسندی.
۲- شهرت طلبی و مدح طلبی.
۳- اینکه فرد گمان میکند گفتههایش برای مردم تازگی دارد.
۴- بیتوجهی به علم، وقت و شرایط مردم.
ظاهراً چنانچه یکی از این امور برای شنوندگان ثابت شود، موجب انصراف، ممانعت، خستگی آنها و سنگینی کلام گوینده در ذهن آنان میشود.
بیگمان هر شنوندهای قدرت تمرکز و پیگیری محدودی دارد که اگر وقت سخنرانی از آن حد فراتر رود، فرد دچار خستگی و آشفتگی ذهنی میشود. گروهی معتقدند این زمان حداکثر ۱۵ دقیقه است.
بهتر آن است گوینده زمانی کلامش را به پایان برساند که مردم مشتاق پیگیری هستند و به دقت به آن گوش میدهند. این بهتر است از اینکه مردم منتظر باشند که او کلامش را قطع نماید و آن را به پایان برساند.