اصل پنجم: بیطرفی، حقجویی، پرهیز از تعصب و پایبندی به اصول گفتگو و مناظره است.
پیروی از حق، تلاش برای رسیدن به آن و پایبندی چیزی است که گفتگو را به سوی راه راست و بدون کجی و پیچیدگی یا خواسته همه یا پیروان [گروهی] هدایت میکند. نه تنها فرد مسلمان بلکه هر انسان عاقل صادق، طالب حق و جستجوگر حقیقتی به سوی راستی و درستی حرکت و از اشتباه و خطا پرهیز مینماید.
ابوحامد غزالی میفرماید: از نشانههای دین همکاری در حق جویی است اما این کار نشانهها و شروطی دارد. از جمله آنها این است که کسی که در جستجوی حقیقت است همانند کسی است که در طلب گمشدهای است. برای او هیچ تفاوتی ندارد که این گمشده به وسیله او یا طرف مقابل پیدا شود. طرف مقابل را دوست و نه دشمن میپندارد او زمانی که خطایش را به او نشان داد و آن را ظاهر ساخت از او تشکر میکند» [۷].
از امام شافعی نقل شده است که فرمودند: «هرگز سخن نگفتم مگر آنکه دوست داشتم که موفق، مورد پشتیبانی و حمایت قرار گیرد و خداوند آن را حفظ و حمایت نماید. در مناظره هرگز برایم اهمیتی نداشت که حقیقت بر زبان من یا طرف مقابل جاری شود. «بلکه مهم بیان حقیقت بود».
غزالی درباره نکوهش تعصب، حتی اگر در جانبداری از حق باشد، میگوید:
«تعصب از آفتهای عالمان بد است. آنها در جانبداری و تعصب برای حق مبالغه میکنند و به مخالفان با دیده تحقیر و خواری مینگرند. این امر موجب برانگیختن حس مقابله به مثل و تلافی کردن میشود و انگیزههای آنها را برای کمک به باطل مهیا میسازد و اراده آنها در تمسک به آنچه به آنها نسبت داده شده است محکم میشود. اگر به شیوه لطف، رحمت و در خلوت [فرد را] نصیحت کردن، نه از دیدگاه تعصب و تحقیر وارد عمل میشدند در آن موفقتر بودند. اما زمانی که کسی به آنها رو بیاورد، فقط با سلطه طلبی با او برخورد میکنند بیتردید اعمال مانند تعصب، لعن و اتهام زدن به مخالفان موجب به دست آوردن دل آنان و جذب قلوبشان نخواهد شد. در حقیقت این افراد تعصب را عادت و ابزار خود قرار دادهاند» [۸].
مطلب فوق بیانگر این امر است که گفتگو باید بدون تعصب و خالصانه با هدف طلب حق، بدون خشونت و تحریک، به دور از نفرت و غرضورزی فردی، مغالطههای لفظی باشد زیرا این امور قلب را فاسد و جانها را تحریک میکند و موجب تنفر و ایجاد برافروختگی سینه میشود و به جدایی و قطع رابطه میانجامد.
ان شاءالله زمانی که آداب گفتگو را بیان کردیم این موضوع بسط و گستردگی بیشتری پیدا میکند.
[۷] الإحیاء: ج۱. [۸] الإحیاء: ج۱.