چرا انتقال به بدترین روش؟
در افسانهای که شیعه ساخته پیامبر اکرم به صورت غیرمسقیم متهم میشوند که بدترین راه را برای انتقال قدرت انتخاب کردهاند زیرا آنها میگویند که ایشان تمام عمر چیزی نفرمودند و منتظر دو ماه آخر عمر خود شدند یعنی وقتیکه فرصت کم بود مسئله را به صورت یک جمله دو پهلو عنوان کردند.
دوماً: همواره دشمنان علی را به خود نزدیک میکردند و آنها را وزیر و سرپرست و فرمانده لشکرها قرار میدادند، حتی هنگامیکه خودشان به جنگ تشریف نمیبردند عوض آنکه فرماندهی را به علی دهند به افراد مختلفی دادند که اکثراً دشمنان علی بودند، حتی عمرو بن عاص و خالد بن ولید را نیز فرمانده سپاه کردند!
شیعه اینطور وانمود میکند که اگر حضرت محمد از اول علی را جانشین میکردند کل دنیا میشورید و طغیانها میکردند، و این حرف کاملاً نادرست است و فقط به این دلیل عنوان میشود که شیعه نمیتواند رفتار حضرت محمد را با بهانه بهتری توجیه کند و جرأت انتقاد علنی از رسول الله را ندارد این آنها را از اسلام خارج میکند و توان تخریب از درون را از آنان میگیرد.
خلاصه اگر داستان ریسمان انداختن به گردن علی و شکستهشدن پهلوی فاطمه حقیقت داشته باشد یک عامل همانا همین بال و پر گرفتن و میدان یافتن حضرت ابوبکر و عمر در زمان رسول الله است، سوال اینجاست که کی به ابوبکر و عمر فرصت و میدان داد و آنها را در پستهای حساس تا آخرین لحظه ابقا کرد؟! چرا آنها در موقعیتی قرار داده شدند که پس از وفات پیامبر، جانشین رسمی ایشان را آنقدر بیقدرت یافتند که در گردنش طناب انداخته و این سو و آن سو کشیدند و زنش را زخمی کردند و آب از آب تکان نخورد؟! شیعه جواب دهد که مسبب اصلی کی بود؟ ما میگوییم داستان غدیر افسانه است! شما بگویید اگر نیست اگر افسانه نیست! پس جواب سوال ما چیست؟