راهی دیگر برای کشف حقیقت

سنی‌ها

سنی‌ها

یک طرف دعوا سنی‌ها هستند پلیس مجبور است از آنها هم تحقیق کند.

یک کارآگاه حاذق وقتی به سنی‌ها نگاه کند می‌بیند آنها هیچ دشمنی با علی ندارند. سنیان همانقدر که ابوبکر و عثمان و عمر را دوست دارند علی را هم دارند.

اگر رهبران سنی‌ها در گردن علی طناب می‌انداختند و به جرم فتنه انگیزی به خانه‌اش حمله می‌کردند باید تا آخر او و فرزندانش را بد می‌دیدند همانطور که از ابولهب و عبدالله بن ابی تنفر دارند.

ولی برعکس می‌بینیم که سنیان به علی و اولاد او احترام بی‌مانندی دارند.

علمای سنیان به سنی‌ها یاد داده‌اند که اگر خورشید را دوست دارید شعاعش را نیز باید دوست داشته باشید.

اگر محمدصرا دوست دارید اهل بیت را هم باید دوست داشته باشید و الا منافق هستید. فقط فرق ما با شیعیان این است که ما می‌گوییم پیامبر یک بیت نداشته بلکه بیوت داشته و شیعه این حرف ما را کفر می‌داند در حالیکه دلیل ما قرآن است: ﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَدۡخُلُواْ بُيُوتَ ٱلنَّبِيِّ إِلَّآ أَن يُؤۡذَنَ لَكُمۡ[الأحزاب: ۵۳] «ای ایمان‌آورندگان! بدون اجازه داخل خانه‌های (بیوت) پیامبر نشوید.....»و ما اهل بیوت پیامبر را دوست داریم.

امام شافعی یک امام بزرگ سنیان در شعری می‌گوید: اگر دوستی اهل بیت رفض است، انس و جن بداند که من رافضی هستم.

مقصود اینکه احترام امروزه ما به علی نشان از این دارد که ایشان از اول هم محترم بودند. و در خیال هم کسی در گردن ایشان طناب نیانداخته! این چگونه ممکن است که بلافاصله بعد از وفات پیامبر شکم دخترش را پاره کنند!؟

اگر در تاریخ به اهل بیت ظلمی ‌شده (مثل قتل حسین) باز سنیان در آن دست نداشتند. سنیان به حسین گفتند در بازی‌های سیاسی کوفیان شرکت نکند و از مدینه نرود.

شیعیان حسین را به کوفه بردند و در مقابل یزید تنها گذاشتند!

سنیان از هر دو (یزید و شیعیان) به خاطر این کار متنفرند. و حسین را سرور جوانان بهشت می‌دانند.

سنی‌ها احادیث فضیلت فاطمه را از زبان عایشه شنیده و نقل کرده‌اند.

پس ما سنی‌ها علی را دوست داریم زیرا اکابر و بزرگان ما نسل در نسل به ما گفته‌اند که او آدم خیلی خوبی بوده. او از ده صحابه ممتاز و اول و برتر پیامبر و بهشتی است. به ما گفته‌اند که او در بین این ده نفر هم جزء ۴ نفر اول هستند.

هرگز به ما نگفته‌اند که در گردن علی طناب انداختیم چون حق به جانب بودیم و فتنه‌گری می‌کرده.

ما در کتاب‌های خود چیزهای خیلی عجیبی از حب اهل بیت دیده‌ایم که فقط یکی را برای مردم ناآگاه شیعه تعریف می‌کنیم.

روزی عمر بن خطابسکسی را به دنبال حسین بن علیبفرستاد که بیا کارت دارم.

حسین رفت و در راه پسر عمر را دید او گفت: کجا می‌روی؟ گفت: امیرمومنین با من کار دارد.

ابن عمر گفت: آنقدر سرش شلوغ بود که مرا به مجلس راه نداد.

حسین برگشت فردایش عمر او را دید. گله کرد که ای حسین دیروز چرا نیامدی گفت: ای امیر، پسرت گفت که تو مشغول بکاری بودی و او را هم به مجلس راه ندادی، عمر دست‌های حسین را گرفت. و چند بار گفت: آیا تو مثل او هستی؟ آیا تو مثل او هستی؟

اگر شیعه بگوید این داستان دروغ است مختار است. ولی به هر حال بزرگان ما اینطور به ما یاد داده‌اند و به ما گفته‌اند که حسن و حسین از پسران ابوبکر و عمر افضل‌تر بوده‌اند. شیعه مختار است که بگوید دروغ است اما بهرحال ما اینطور یاد گرفته‌ایم، به بچه‌های خود نیز همین را یاد خواهیم داد!

حالا اگر شیعه به زور می‌خواهد ما را دشمن علی کند! پس خودش دوست علی نیست!

بنابراین محال است که بزرگان ما حق علی را بخورند و بعد این حرف‌ها را به ما یاد بدهند، پس حدیث غدیر دروغ است.

پس کسی پهلوی فاطمه را نشکسته است! همه شواهد دلالت بر این دارد که شیعه دروغ می‌گوید و مجرم اصلی اوست.

والسلام