تحت نظرگرفتن مظنون در ادارات پليس
برای کارآگاهان وقتی به کسی مظنون شوند و مدارک قاطعی در دست نباشد راحتترین راه این است که مدتی مظنون را تحت نظر میگیرند. مثلاً به بانکی حمله و پول کلانی دزدیده شده تلفن کننده ناشناسی که بر مذهب اهل تشیع است به پلیس خبر میدهد که ابوبکر و عمر نامی پولها را دزدیدهاند. پلیس که بیمدرک نمیتواند آن دو را دستگیر کند، اول سابقه آنها را میبیند. تعجب میکند که سابقهدار نیستند، میبییند که خودشان اهل بذل و بخششند، پلیس به ناشناس وقتیکه دوباره تلفن میکند میگوید: این دو نفر سابقه شریفی دارند ناشناس میگوید ظاهرسازی کردهاند. پلیس مجبور است که تحقیق کند. و بهترین راه این است که ابوبکر و عمر و همدستان آنها را مدتی تحت نظر بگیرد شاید شواهدی و مدارکی بدست آرد مثلاً اگر پلیس دید آنها یکباره پولدار شده و به سفرهای خارج رفتهاند یا خانه و زمین و ماشین خریدهاند آنها را دستگیر میکند که از کجا آوردهاید!
بیایید به این روش پلیس عمل کنیم:
علمای شیعه به امت حضرت محمدصتلفن کردهاند که ابوبکر و عمر حق علی را خوردند و شکم فاطمه را پاره کردند و بچهاش را کشتند.
ما زندگی حضرت ابوبکر و عمر را پس از این حادثه تحت نظر میگیریم تا بیبینم بعد از این حادثه چه رفتاری داشتند.
خوشبختانه ما به زندگی ابوبکر از بعد حادثه غدیر تا مرگ و تمام زندگی عمر و عثمان بعد از این حادثه تا مرگ دسترسی داریم، با بررسی آن میتوانیم دریابیم که علمای شیعه تا چه اندازه حق به جانب هستند.
شیعه میگوید: اصحاب پیامبر ۲۳ سال نقش بازی کردند تا حضرت محمد وفات کند و جای او را بگیرند و جانشین بر حق او را بر کنار کنند حالا که این دو نفر به این هدف لذیذ! که (۲۳ سال منتظر آن بودند) رسیدند لازم است چند کار کنند!
۱- دین حضرت محمدصرا از بین ببرند.
۲- به عیش و عشرت و خورد و نوش مشغول گردند.
۳- فرزندان خود را پادشاه و جانشین خود کنند.
۴- حضرت علی سر به نیست و دودمانش را برباد دهند.
اما ما ببینیم که آنها نه فقط هیچکدام از این کارها را نکردند بلکه عکس آن را انجام دادند یعنی:
۱- اسلام را به آن سرعتی گسترش دادند که بعداً (یک دوم نمیگویم یک دهم نمیگویم) یکصدم کار و خدمت آنها به اسلام را کسی نتوانست در تمام طول تاریخ اسلام انجام دهد.
۲- نه فقط به عیش و عشرت نپرداختند بلکه از زندگی عادی که حق آنها بود نیز خود را محروم کردند. آنچنان پارسائی را (با وجود بر خوردار بودن از قدرت و نعمت) پیشه خود کردند که شیعه با همه دروغگویی با همه دشمنی باز در این مورد به عمر و ابوبکر ایرادی نمیگیرد.
پارسایی و زهد آنها تقریباً باور نکردنی است بیاعتایی آنها به دنیا بهترین دلیل بر بیگناهی آنهاست.
۳- هیچکدام از خلفاء فامیل یا پسر خود را خلیفه نکردند انصار حضرت ابوبکر را انتخاب نمودند که از قبیله و قوم و کشور دوری بود ابوبکر، عمر را خلیفه کرد که هیچگونه رشته فامیلی با او نداشت حضرت عمر ۶ نفر را نامزد خلافت کرد که دربین آنها علی و پسر عمه علی - زبیر- هم بود و دیگران نیز کوچکترین رشته خویشاوندی با عمر نداشتند.
کسی گفت: پسرت را خلیفه کن. عمر فرمود: خدا مرگت دهد! سوگند به خداوند قصد تو از این سخن خوشنودی خداوند نیست! او زنش را نمیتواند اداره کند...
۴- همانان که بگفته شیعه در همان روز اول وفات پیامبر در گردن جانشین او ریسمان انداختند و پهلوی دختر او شکستند بعد از آنکه پایههای حکومتشان مستحکم شد کار خود را با علی و فرزندانش تکمیل نکردند.
آنها وقتی که امپراطوری فارس را از بین برده و نیمی از امپراطوری روم را نیز تحت تصرف داشتند نه فقط علی را نکشتند بلکه او را در صدر مجالس خود نشانده و از مشورتهای گهر بارش استفاده میکردند حقوق او و فرزندانش را از بیت المال بیش از دیگران قرار دادند.
حتی علی را جزء ۶ نفری کردند که قرار بود خلیفه بعدی را انتخاب کنند. و نزدیک بود علی خلیفه سوم شود. خلاصه اینکه باتحت نظر گرفتن عمر و ابوبکر عوض آنکه مدارکی دال بر مجرم بودن آنها بیابیم شواهد را دال بر بیگناهی آنها میبینم پس افسر تحقیق مجبور است قبول کند که حادثه غدیرخم افسانهای است که دشمنان اسلام ساختهاند و همانطور که سابقه ابوبکر وعمر و عثمان پاک است و مابقی زندگی آنها نیز پاکتر است!