انگيزه جرم
بازجوها به انگیزه در حوادث اهمیت زیادی میدهند (انگیزه قتل چی بود؟) این اولین سوالی است که دایما پس از یک حادثه قتل به ذهن کار آگاهان خطور میکند آنها همواره سعی میکنند که از روی انگیزه، قاتل را بیابند.
مثلاً پیرهزنی ثروتمند کشته میشود و وارث نزدیکی ندارد پلیس فوراً شک میکند که شاید طمع وارثان عجول، انگیزه قتل باشد زیرا آنها از این قتل سود میبرند پس آنها را تحت نظر میگیرد!
بیایید ببینیم که انگیزه و هدف متهمان در حادثه غدیر و یوم بیعت (روزی که به گردن علی ریسمان بستند و پهلوی فاطمه را شکستند) چه بود و چرا چنین کردند. شیعه میگوید: میخواستند علی را وادار به بیعت با ابوبکر نمایند.
حالا سوال اینجاست که بیعت گرفتن به این روش سودمند بود یا ضرر داشت؟ این را هرکس میداند که حکومتهای نامشروع برای مشروعیت دادن به حکومت خویش انتخابات نمایشی براه میاندازند. در بعضی جاها وقاحت به اندارهای است که کاندیدها را دولت اول انتخاب میکند بعد مردم رای میدهند. جایی دیگر انتخابات، فقط یک کاندید دارد اما حتی چنین نظامهای خود کامهای نیز هرگز مردم را به زور و مستقیم و کشان کشان و طناب در گردن به صندوقهای رای نمیبرند. چون این بر عکس هدف آنهاست. این کشیدن کشیدن بطور کلی مشروعیت آنها را از بین میبرد و همان دو نخ آبروی باقیمانده را هم برباد میدهد. بله، آنها از حربههای غیر مستقیم استفاده میکنند مثلاً با مهرزدن به شناسنامه، رای ندادهها را از عواقب بیمهربودن شناسنامه بطور غیر مستقیم میترسانند و مردم با دل ناخواسته در انتخابات شرکت میکنند. اما هیچکس روش طناب در گردن انداختن و کشیدن را بکار نمیبرد!
این کار به محبوبیت ابوبکر لطمهای بیپایان میزد! و محال ممکن بود که آنها با آن هوش وافر چنین روشی را بکار گیرند که نه قبل از آنها کسی بکار گرفته، نه بعد از آنها در تاریخ مانندش اتقاق افتاده.
پس چون سوژه داستان دروغ است و انگیزه وجود ندارد (بلکه عکس است) بنابراین خود داستان دروغ و نشانه کودنی داستانسرایان است!