شمار طبقات صحابه ش:
علما در تعداد طبقات صحابه در بین کم و زیاد اختلاف پیدا کردهاند، و اختلافشان مبتنی است بر اختلاف دیدگاهشان در مورد آنچه که معنی طبقه در نزد آنها با آن تحقق مییابد؛ دستهای از آنان معتقدند که صحابه در یک طبقه قرار دارند، از جمله کسانی که موافق این عقیده هستند: ابن حبان و هم نظرانش هستند، و آنها میگویند: که صحابه دارای فضیلت و افتخار بسیار بزرگی هستند که قابل مقایسه نیست و برتر از هر اعتباری است.
در واقع آنها به مطلق صحابه توجه کردند، صرف نظر از سنجش آن از سایر اعتبارات دیگر [۱۶].
به همین جهت تمام صحابه را در یک طبقه قرار دادند، چون همه آنها در یک مرتبه مساوی هستند و هیچ یک از آنها بر دیگری برتری ندارد.
دستهای دیگر از علما صحابه را در پنج طبقه قرار دادهاند:
طبقه اول: بدریون، مثل ابوبکر صدیق و علی بن ابیطالب و بلال بن رباح س، و کسان دیگری که در غزوه بدر حضور داشتند.
طبقه دوم: از کسانی که در اسلام پیشتاز بودند و عامه آنها به حبشه هجرت کردند و در جنگ احد و جنگهای بعد از آن شرکت کردند، مثل: عثمان بن عفان و همسرش رقیۀ دختر رسول اکرمصو زبیر بن عوام و غیره.
طبقه سوم: کسانی که در جنگ خندق و ما بعد آن حضور داشتند، از جمله: سلمان فارسی و سعدبن معاذ و غیره.
طبقه چهارم: اسلام آورندگان بعد از فتح مکه، مثل: ابو سفیان بن حرب و حکیم بن حزام و غیره.
طبقه پنجم: کودکان و اطفالی که پیامبرصآنها را دیده و در هیچ غزوهای نبودند، حال چیزی از ایشان در خاطرشان باشد یاخیر. از جمله کسانی که قائل به این قول هستند: ابن سعد است در کتابش طبقات الکبری، توجیه او این است که اگرچه صحابه شدر افتخار صحابی بودن پیامبرصمساوی هستند، اما بنا به اعتبارات دیگری متفاوت هستند مانند سبقت در اسلام آوردن و غزوه، و امثال اینها. بنابراین گاهی به امری علاوه بر صحابی بودن توجه میشود [۱۷].
و دستهای طبقات صحابی را دوازده طبقه قرار دادهاند از جمله امام ابو عبدالله الحاکم النیشابوری؛ او در کتابش «شناخت علوم الحدیث» (ص۲۲-۲۴) ذکر کرده است که صحابی مراتبی دارند:
طبقه اول: جمعی که در مکه مسلمان شدند، مثل: ابوبکر و عمر و عثمان و علی و غیره.
طبقه دوم: اصحاب دارالندوۀ (خانه قصی بن کلاب) و قضیه این بود که عمر بن خطاب سهنوز مسلمان نشده بود و و قتی اسلامش را علناً آشکار کرد، پیامبرصرا به دار الندوة برد و در آنجا جماعتی از مردم که به او ایمان آوردند. ازجمله: سعید بن زید و سعد بن ابی وقاص.
طبقه سوم: مهاجران به حبشه، مثل: حاطب بن عمربن عبد شمس و سهیل بن بیضاء و جعفربن ابیطالب.
طبقه چهارم: کسانی که در عقبه با پیامبرصبیعت کردند، ازجمله: رافع بن مالک و عبادۀ بن صامت و اسعدبن زرارة.
طبقه پنجم: یاران عقبه دوم که اکثرشان از انصار بودند، در این عبارت ایرادی هست؛ چون مشخص و مبرهن است که با یاران عقبه اول و دوم غیر از انصار کسی مشارکت نداشته است، جز عباس که برای اطمینان و خاطر جمعی پیامبرصحضور داشته است.
طبقه ششم: اول دسته از مهاجرینی که در قبا به پیامبرصرسیدند، قبل از اینکه وارد مدینه شوند و مسجد ساخته شود. ازجمله: ابو سلمۀ ابن عبد الأسد و عامربن ربیعۀ.
طبقه هفتم: اهل بدر که پیامبرصدر مورد آنان فرمود: «لَعَلَّ اللَّهَ أَنْ يَكُونَ قَدِ اطَّلَعَ عَلَى أَهْلِ بَدْرٍ فَقَالَ اعْمَلُوا مَا شِئْتُمْ ، فَقَدْ غَفَرْتُ لَكُمْ». یعنی: «قطعاً خداوند به درونهای اهل بدر آگاهی داشته که گفته است: هر کاری میخواهید انجام دهید که من شما را بخشیدهام» [۱۸]. مثل: حاطب بن ابی بلتعة و مقداد بن اسود و حباب بن منذر.
طبقه هشتم: مهاجرینی که در جنگ بدر و حدیبیه مهاجرت کردند، ازجمله: مغیره بن شعبه.
طبقه نهم: اهل بیعة الرضوان، که خداوند در مورد آنان این آیه را نازل کرد: ﴿لَّقَدۡ رَضِيَ ٱللَّهُ عَنِ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ إِذۡ يُبَايِعُونَكَ تَحۡتَ ٱلشَّجَرَةِ﴾[الفتح: ۱۸]. از جمله آنان: سلمة بن الأکوع و ابن عمر و سنان بن ابیسنان.
طبقه دهم: مهاجران مابین حدیبیة و فتح، از جمله: خالدبن ولید و عمرو بن عاص.
طبقه یازدهم: کسانی که در روز فتح مسلمان شدند، مثل: ابو سفیان بن حرب و عتاب بن اسید و حکیم بن حزام و بدیل بن ورقاء.
طبقه دوازدهم: کودکان و اطفالی که پیامبر صرا در روز فتح و حجة الوداع و غیره دیدند. که در میان صحابه بیشمار هستند، از جمله: سائب بن یزید و عبد الله بن ثعلبة و ابو طفیل بن عامر بن واثلۀ و ابوجحیفۀ وهب بن عبد الله.
توجیه حاکم از این طبقه بندی آن است که او به امری بیشتر از اصل صحابی بودن توجه کرده است و اعتبارات دیگری علاوه بر ملاحظات ابن سعد در طبقه بندیش را مورد توجه قرار داده است.
و دستهای از علما در تعداد طبقات صحابه به بیشتر از آن معتقد هستند، مانند: ابو منصور عبدالقاهر بن طاهر بغدادی، او هفده طبقه را در کتابش «اصول دین» (ص۲۹۸-۳۰۳) ذکر کرده است و گفته که صحابه دارای مراتبی هستند:
طبقه اول: سابقین به اسلام، از مردان: ابو بکر، از اهل بیت: علی، از زنان: خدیجه، از موالی: زید بن حارثۀ و از حبشه: بلال و از فارس: سلمان.
طبقه دوم: آنهایی که در هنگام اسلام آوردن عمر مسلمان شدند، و مثالهای آن قبلاً بیان شد.
طبقه سوم: مهاجران اول به حبشه، مثالشان ذکر شد.
طبقه چهارم: یاران عقبه اول، که دوازده نفر از انصار بودند و مثالشان ذکر شد.
طبقه پنجم: یاران عقبه دوم، مثل: کعب بن مالک شاعر و عبدالله بن عمرو بن حرام، و براء بن معرور و غیره.
طبقه ششم: مهاجران همراه پیامبرصبه مدینه، و کسانی که قبل از ورود به مدینه در قبا به پیامبرصرسیدند، و مثالشان ذکر شد.
طبقه هفتم: مهاجران بین ورود به مدینه و بین بدر.
طبقه هشتم: بدریون، که ۳۱۳ نفر بودند.
طبقه نهم: یاران احد، جز یک نفر از آنان که نامش قزمان و منافق بود.
طبقه دهم: اصحاب خندق، که عبد الله بن عمر از آنان شمرده شده است.
طبقه یازدهم: مهاجران بین خندق و حدیبیه.
طبقه دوازدهم: یاران بیعت رضوان در حدیبیه در کنار درخت.
طبقه سیزدهم: مهاجران بین حدیبیه و فتح مکه.
طبقه چهاردهم: کسانی که در شب و روز فتح مکه مسلمان شدند.
طبقه پانزدهم: کسانی که بعد از آن دسته دسته به دین اسلام گرویدند.
طبقه شانزدهم: کودکانی که پیامبرصرا دیدند و مثالشان ذکر شد.
طبقه هفدهم: کودکانی که در سال حجة الوداع و کمی قبل از آن به دنیا آمدند.
و نقطه نظر امام ابو منصور بغدادی در آنچه که به آن معتقد است؛ این است که او به امری مزید بر اصل صحابی بودن توجه کرده و اعتبارات دیگری را ملاحظه کرده است که دیگران به آن توجه نکردهاند.
آنچه که در نزد علما در شمارش طبقات صحابه مشهور است، دوازده طبقهای است که حاکم به آن معتقد بود. [الباعث الحثیث تعلیق احمد شاکر (ص ۱۸۴)]. و این تقسیم همان چیزی است که اکثر کسانی که در مورد طبقات صحابه سنوشتهاند به آن عمل کردهاند و از حاکم پیروی کردهاند، و تقسیم صحابه به طبقات زیادی بر اساس آن چه که حاکم و بغدادی ذکر کردهاند در این مسأله قول راجح است.
اکنون به معنی عدالت صحابه و امور متعلق به آن میپردازیم.
[۱۶] «محاضرات فی علوم الحدیث» (۱, ۱۵۲). [۱۷] محاضرات فی علوم الحدیث (۱, ۱۵۳). [۱۸] [بخاری (۲, ۱۷۱-۱۷۰)].