بدایه
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله والصلاة والسلام علی رسول الله، اما بعد:
موضوع عدالت صحابه از موضوعات مهمی است که بر هر مسلمانی واجب است که به درستی آن را بداند. حقیقتاً من در نوشتن یا بحث از این موضوع به دلیل حساسیت و اهمیت بیش از حدش تردید بسیار داشتم، اما آنچه که مرا به نوشتن واداشت، سخنانی بود که از افراد جاهل و هواپرستی که خود را به علم منتسب میکنند اما علم از آنها بری است شنیدم و خواندم، سخنان و کلماتی از آنها در حق صحابه و مشاجراتشان شنیدم که حکم خدا نیست، از شبهاتی استفاده میکنند و بر آن اصرار میورزند، و روایات ضعیف و ساقط و جعلی و دروغین و واهی را به کار میبرند که سستتر از تارهای عنکبوت است، فوراً آنها را از کتابهای ادبیات و تاریخ و داستانهای شبچره و کتب جعلی و ضعیف میگیرند و جمع آوری میکنند؛ همچون کتاب اغانی و بیان و تبیین و امامت و سیاست و نهج البلاغة و کتابهای دیگر، و با این اراجیف همانند شیطان گردنه در آفاق خیالشان پرواز میکنند.
اقوالی مثل تکفیر صحابه یا انکار خلافت عثمان یا علی یا دشنام صحابهای امثال: معاویه و عایشه و طلحه و زبیر و ابوموسی اشعری و عمروبن عاص و غیره، رضی الله عنهم اجمعین.
امام مالک در مورد کسانی که به صحابه بیحرمتی میکنند میگوید: «اینها تنها اقوامی هستند که اراده بیحرمتی به پیامبرصرا دارند، اما چون اینکار برایشان میسر نیست، به اصحاب او بیاحترامی میکنند، تا گفته شود شخص بدی بوده است اگرچه مرد صالحی بوده باشد و قطعاً اصحاب رسول اللهصصالح بودهاند»[۱].
این سخن امام مالک نشان از دور اندیشی ایشان نسبت به ابعاد خبر است، چون مو ضوع تنها منحصر به بیحرمتی به صحابه نیست بلکه این امر به جاهای خطرناکتر از آن کشیده میشود.
و باتوجه به این دیدگاه، ابن تیمیه این سخنش را بیان میکند که: اتهام به آنها- یعنی صحابه - اتهام به دین است. منهاج السنة (۱, ۱۸۱). و مثالها در این باب بسیار است.
پژوهشگر مسلمان بسیاری از اوقات احساس ناخوشی و یا نا امیدی میکند، وقتی که جزئیات عصر راشدین یعنی دوران طلایی تاریخ اسلام را مطالعه میکند، در اجتماع روایاتی که منابع قدیمی ما و در رأس آنها تاریخ رسل و ملوک امام طبری آوردهاند، او اختلاف زیادی را میبیند بین آنچه که از عدالت صحابه رسول اللهصمیشناسد از سلامت اعتقاد و استقامت در رفتار و اخلاق والایی که داشتند، و بین روایاتی که راویان و ناقلان به عنوان واقعیت تاریخی به تصویر میکشند.
در این عصر، مستشرقین و همگامانشان آرای این منتسبین به اسلام را به کار میبرند و از آن تأثیر میپذیرند، بلکه این سخنان باطل غنیمتی بودند تا مادامی که اهدافشان را برای اتهام به اسلام و رسیدن به خدشه دار کردن صحابه گرامی به کار برند، برای تجزیه وتقسیم کردن آن با هم مسابقه میدهند.
بیتردید وقتی که تاریخ اصحاب رسول اللهصرا میخوانی باید به دو چیز معتقد باشی:
أ- اصحاب پیامبرصبعد از انبیا خیرالبشر هستند، و دلیل آن هم این است که خداوند متعال آنها را مدح کرده است و پیامبرصدر بیشتر از یک حدیث آنها را به عنوان برترین امت یا امتهای بعد از انبیا ستوده است.
ب- لازم است که بدانی اصحاب رسول خداصغیر معصوم هستند، اما مصیبت این است که بعضی معتقد به عصمت آنها هستند؛ البته آری ما معتقد به عصمت در اجماع آنها هستیم، چون پیامبرصخبر داده است که این امت بر گمراهی اجتماع نمیکنند به دلیل حدیث:
«إن الله تعالى قد أجار أمتي أن تجتمع على ضلالةٍ».
یعنی: «خداوند متعال امت من را پناه داده است از اینکه بر گمراهی اجتماع کنند»[۲].
بنابراین، آنها معصوم هستند از اینکه بر گمراهی اجتماع کنند، اما به طور انفرادی غیر معصوم هستند، و عصمت از آنِ انبیاست.
بعد از این مقدمه سریع وارد اصل موضوع؛ یعنی عدالت صحابه میشویم و ابتدا با تعریف صحابی شروع میکنیم و با عنایت به توفیق خدا سخنم را آغاز میکنم.
[۱] الصارم الـمسلول ص: ۵۵۳. [۲] [نگا: «کتاب السنة» ابن ابی عاصم با تخریج ألبانی/(۱, ۴۱)].