راه دوم: اثبات مصاحبت از طریق یکی از نشانهها
نشانه اول: کسی که ادعای صحابی بودن را میکند باید در دوران پیامبرصرهبری یکی از غزواتش را به عهده گرفته باشد، چون پیامبرصامیری غزوههایش را تنها به کسی داده است که از اصحابش بوده باشد [۱۱].
نشانه دوم: مدعی صحابی از جمله کسانی باشد که یکی از خلفای راشدین او را امیر یکی از مغازی در جنگهای «ردة» و فتوحات کرده باشد [۱۲].
نشانه سوم: مدعی صحابی، ثابت شده باشد که بچهای داشته و پیامبرصاو را آبدیده کرده، یا نوازشش کرده یا برایش دعا کرده؛ چون هر بچهای که به دنیا میآمد پیش پیامبرصبرده میشد و ایشان برایش دعا میکرد، همچنان که حاکم آن را از عبدالرحمن عوف روایت کرده است، طبق آنچه که ابن حجر در الإصابة (۱, ۹) ذکر کرده است. و همچنین مراجعه کن به صحیح مسلم (۱, ۲۳۷).
نشانه چهارم: کسی که ادعای صحابی بودن را میکند باید از کسانی باشد که در سال دهم هجری در مکه یا طائف بوده است، چون برای محدثین ثابت شده که هر کسی در سال دهم در مکه یا طائف بوده مسلمان شده است و با پیامبر صدر حجةالوداع فریضه حج را انجام دادهاست [۱۳]. این نشانه جای تأمل است؛ چون اگر چه مسلمان شدن همه آنها مسلم است اما مسلم نیست که تمام آنها با پیامبرصحج کرده باشد.
نشانه پنجم: کسی که ادعای صحابی بودن را میکند، از اوس یا خزرجیای بوده باشد که در عهد پیامبرصدر مدینه بوده باشد. ثابت شده است که تمام آنها مسلمان شدند ولی ثابت نشده که هیچ یک از اسلام برگشته باشند [۱۴].
[۱۱] [محاضرات في علوم الحدیث (۱, ۱۴۰)، الـمختصر في علم رجال الأثر (ص ۲۷)]. [۱۲] الإصابة (۱, ۹). [۱۳] [الإصابة (۱, ۹)، محاضرات في علوم الحدیث (۱, ۱۳۹)]. [۱۴] [الإصابة (۱, ۸) و محاضرات في علوم الحدیث (۱, ۱۳۹)].