رد کردن عقیده به امام معصوم - آمدن مهدی افسانه است

پیدا شدن اندیشه عصمت

پیدا شدن اندیشه عصمت

اندیشه عصمت امام نزد شیعه‌ها چیزی نیست، جز اینکه عکس العمل و ردّ فعلی شیطانی در مقابل مخالفین خود در قضیه خلافت و جانشینی علی به جای رسول خدا. به همین خاطر عصمت یک صفت است لازم برای امام، یعنی بین عصمت و امامت نوعی ملازمه وجود دارد که هیچ کدام بدون دیگری نخواهد بود

یکی از علما که (خلال/) نام دارد می‌گوید: محنت و بلای شیعه بودن، محنت یهود است (یعنی بین آن دو نقطه اشتراک به صورت چشم گیر و قوی وجود دارد) یهودی‌ها می‌گویند هیچ کس برای امامت صلاحیت ندارد جز اینکه باید مردی از آل داود باشد، و شیعه‌ها هم می‌گویند جز فرزندان علی ابن ابی طالب برای امامت کسی دیگر صلاحیت آن را ندارد.

به همین خاطر است که در پنهان کاری‌های مبادئ تشیع آمده: (امام جانشین پیامبر جاست و امام ولایت عامه دارد در دین و دنیا و امام وظایف پیامبر را دنبال می‌کند، همچنان‌که عصمت برای پیامبرجبه طور اتفاق شرط و لازم است، عصمت در امامت هم به همین صورت).

و از آنجا که عقیده به عصمت امام و بازگشت او خود را جلوه می‌دهد در ظاهر به اینکه قضیه‌ای است به عقاید و شرائع پیوند دارد، اما حقیقت آن دارای یک ارتباط محکم با قضیه خلافت است که شیعه‌ها آن را در انحصار ان خود می‌دانند (کُلینی) که از پیروان عقیده شیعه گری است در کتاب خود به نام (اصول کافی) این قضیه را به صورتی چشمگیر مورد بحث و عنایت قرار داده عصمت ان را طول و تفصیل بخشیده و برای صفات و ویژگی‌هایی را بیان کرده که حتی انبیاء هم به آن صفات و مقامات نخواهند رسید.

خمینی یکی دیگر از رهبران سیاسی و مذهبی فکری تشیع درعصر حاضر این بدعه کفرآمیز را تحسین کرده از آنجا که می‌گوید: (چون عصمت امام به واسطه منزلت و مقام شامخ و مقام محمودی است که هیچ ملائکه مقربی و نبی مرسلی به آن مقام نخواهد رسید، و عصمت امام معصوم به واسطه خلافت تکوینی اوست، که تمام ذرات این هستی بدان ولایت و سیطره او گردن کج و سر به زیر است [۳].

دکتر موسی موسوی یکی دیگر از علمای معاصر شیعه ارتباط حقیقی و پیوند ناگسستنی عصمت را به وجود امامت و امام تاکید کرده.

در آنجا اموری هست که کتاب‌های شیعه به عنوان سرچشمه و مرجع، آن‌ها را به ائمه نسبت داده و کتاب‌های روایات را که در حال حاضر در اختیار دارند به این امور موهوم پر کرده مانند: (اصول کافی و وافی، والاستبصار) و غیر این‌ها که در اختیار مراجع شیعه هستند بعضی از آن‌ها وجود دارند و بعضی دیگر وجود ندارند، در تمامی این کتاب‌ها به خاطر اثبات عقیده عصمت افراط گری‌ها و زیاده روی‌هایی را مرتکب شده و مطالب زیادی را بدون شاهد و سند قطعی از قرآن و سنت آورده [۴].

آنچه که شایسته گفتن و جای تذکر است این است که شیعه‌ها در عصمت امامان خود اختلاف دارند، در اینکه آیا عصمت از طرف خداست، یا استعداد و توانایی و آمادگی امام است. علی رغم اینکه جمع زیادی از علمای اهل تشیع اقرار کرده‌اند که ائمه از طرف خدا به سوی ایشان وحی نمی‌شود آنچنان‌که به پیامبران وحی شده، اما (شیخ مفید) در کتاب «الاختصاص» وحی از طرف خدا به ائمه را اثبات کرده است:العیاذ بالل:

در کتاب الاختصاص: از طریق ابن بصیر آورده که می‌گوید:

و در روایتی دیگر آشکارا تصریح کرده که به امامان وحی می‌شود همچنان‌که به پیامبران به صورت تمام و بدون نقص وحی شده: العیاذ بالله: (ملائکه خداوند نزد پیامبر می‌آید و می‌گوید‌ای محمد خداوند به تو این چنین و آن چنین امر می‌کند، پیامبرجمی‌گوید: برو آن را پیش علی ببر، امر خدا را پیش علی می‌آورد علی هم می‌گوید: ببر پیش حسن، حسن هم می‌گوید: ببر پیش حسین و همچنین .... به این صورت تا یکی پس از دیگری در آخر مأمور خدا پیش همه می‌آید. [۵]

[۳] الحکومة الاسلامية، ص۴٧. [۴] الشيعة والتصحیح، د موسی موسوی، ص۸۲-۸۳. [۵] الاختصاص للشیخ المقید ص۳۰٧.