خاتمه: از آنچه گذشت نتایج زیر برای ما روشن خواهد شد
۱- معتقدان به ولایت فقیه بر این باورند که عهده داری مصالح مردم از طرف ولی فقیه، تنفیذ و اجرا کردن اوامر خدا و رسول خدا و امام غائب مزعوم میباشد، زیرا امام نزد رافضیها از طرف خدا تعیین میشود، و از آنجا که امامشان غائب است و رجعت و برگشت او نامعلوم است انسان فقیه جانشین آن امام غائب میباشد در همه صلاحیات و ممیزات او.
۲- بدرستی که اگر بدعت ولایت فقیه را از لحاظ رأی و اندیشه با عقیده بهائیت تطبیق دهیم و بسنجیم خواهیم دید که هر دو از یک شکم متولد شدهاند و دو قلو میباشند، چون بهائیون هم بر این عقیدهاند که امامشان مستور و در پرده است، و کسی که به عنوان امام و در کسوت امامت راه و اندیشه او را ترویج میکند تنها راه رسیدن به آن امام میباشد. [۴۰]
۳- در خلال تحقیق و جستجو و کنجکاوی آراء و نظریات مخالفان عقیده ولایت فقیه (در میان خود رافضیها) برای ما روشن خواهد شد، که نزد خود شیعهها هم هیچ شواهد و قرائنی وجود ندارد که اطاعت ولی فقیه را به صورت عام و مطلق بداند و معرفی کند، کما اینکه اطاعت امام غائب واجب است و راه فراری برای عدم اطاعت او وجود ندارد. و آنچه که نامشروع بودن ولایت فقیه و به تبع آن بطلان تأسیس آنچه را که جمهوری اسلامی ایران نامیدهاند را میرساند، طبق اصول و قواعدی که خود شیعها بنا نهادهاند میباشد.
۴- بدرستی اثبات عقیده ولایت فقیه نزد شیعها سر انجامش منتهی میشود به مساوات بین فقیه و امام معصوم، امام معصومی که بهره مند از مقامات عالیه میباشد، و گاه و گدار بر انبیاء هم غلبه خواهد کرد و انبیاء هم زیر نظر او و از او دستور خواهند گرفت، و این هم مخالف با تمامی معقولات و منقولات میباشد.
۵- در این عصر فکر شیعی در تنگنای پر خطری به حیات ادامه میدهد و خود را در بین دو چیز محال به نمایش گذاشته اول بدعت امام معصوم و آمدن آن. دوم بدعت ولایت فقیه با صلاحیات و اختیارات مطلقه. [۴۱]
۶- عقیده شیعه بر این باور است که حکومت شیعه تشکیل نخواهد شد به صورت شرعی جز در سایه ظهور امام غائب نباشد، و این طرز تفکر امروز نزد کسانی که به ولایت فقیه معتقدند به صورت یک چیز وهمی و خیالی تبدیل شده، کسانی که با کشیدن دیوار ولایت فقیه معتقدند به صورت یک چیز وهمی و خیالی تبدیل شده، کسانی که با کشیدن دیوار ولایت فقیه تمامی آمال و آرزوهای شیعهها و همچنین تاریخ امام غائب و آمدن او را به باد مسخره گرفته و ضایع نموده، و اینکه به ملت حق انتخاب ولی فقیه که جانشین امام غائب است داده شود، با اصول شیعه که از ملت در تعیین و اختیار امام سلب صلاحیت میکند در تناقض کامل به سر میبرد، از آنجا که امامت یک لطف الهی است که خداوند آن را بر ذات خود واجب گردانیده است، «العیاذ بالله تعالی» در هیچ شرایط زمانی و مکانی برای ملت در تعیین و سرنوشت امام دخالتی جائز نبوده و نیست.
شیعهها همانهایی هستند که صحابه بزرگوار پیامبر (رضوان الله تعالی علیهم اجمعین)را به خاطر انتخاب خلفای راشدین از طرف شورای (حل و عقد) به باد انتقاد گرفته و ایشان را به آنچه که نباید و نشاید متهم میکنند، در حالی که خودشان امروز بعد از تمامی فتنهها و دشمنیهایی که بر ضد اهل سنت و جماعت به راه انداختهاند، به مردم حق انتخاب و اختیار امام میدهند [۴۲]
و در خاتمه این بحث را با گفتاری از شیخ الاسلام ابن تیمیه/که در رابطه با رافضیها بیان کرده به پایان خواهیم رساند: که میفرمایند:
(رافضیها بزرگترین قوم اهل هوی و هوس از روی جهل و ظلم میباشند).
با بزرگترین و شاخصترین اولیای خدا از پیامبران گرفته تا سابقین اولین از مهاجرین و انصار «رضی الله عنهم و رضوا عنه» سر ستیز و دشمنی دارند.
اما در عوض با کفار و منافقین از یهود و نصاری و مشرکین و همه ملحدین دست دوستی و برادری میدهند و دوستی و رفاقت برقرار میکنند [۴۳].
﴿ءَامَنَ ٱلرَّسُولُ بِمَآ أُنزِلَ إِلَيۡهِ مِن رَّبِّهِۦ وَٱلۡمُؤۡمِنُونَۚ كُلٌّ ءَامَنَ بِٱللَّهِ وَمَلَٰٓئِكَتِهِۦ وَكُتُبِهِۦ وَرُسُلِهِۦ لَا نُفَرِّقُ بَيۡنَ أَحَدٖ مِّن رُّسُلِهِۦۚ وَقَالُواْ سَمِعۡنَا وَأَطَعۡنَاۖ غُفۡرَانَكَ رَبَّنَا وَإِلَيۡكَ ٱلۡمَصِيرُ ٢٨٥ لَا يُكَلِّفُ ٱللَّهُ نَفۡسًا إِلَّا وُسۡعَهَاۚ لَهَا مَا كَسَبَتۡ وَعَلَيۡهَا مَا ٱكۡتَسَبَتۡۗ رَبَّنَا لَا تُؤَاخِذۡنَآ إِن نَّسِينَآ أَوۡ أَخۡطَأۡنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تَحۡمِلۡ عَلَيۡنَآ إِصۡرٗا كَمَا حَمَلۡتَهُۥ عَلَى ٱلَّذِينَ مِن قَبۡلِنَاۚ رَبَّنَا وَلَا تُحَمِّلۡنَا مَا لَا طَاقَةَ لَنَا بِهِۦۖ وَٱعۡفُ عَنَّا وَٱغۡفِرۡ لَنَا وَٱرۡحَمۡنَآۚ أَنتَ مَوۡلَىٰنَا فَٱنصُرۡنَا عَلَى ٱلۡقَوۡمِ ٱلۡكَٰفِرِينَ ٢٨٦﴾[البقرة: ۲۸۵ - ۲۸۶].
رسول بر آنچه خدا بر او نازل کرده ایمان آورده و مؤمنان نیز همه به خدا و فرشتگان خدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردهاند و (گفتند) ما میان هیچ یک از پیغمبران خدا فرق نمیگذاریم و همه یک زبان و یک دل فرمان خدا را شنیده و اطاعت کردیم.
پروردگارا ما آمرزش تو را میخواهیم و میدانیم که بازگشت همه به سوی تو است خدا هیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او (و روز جزا) نیکیهای هر شخص به سود خود او و بدیهایش نیز به زیان خود اوست بار پروردگارا ما را بر آنچه به فراموشی یا به خطا کردهایم مؤاخذه مکن بار پروردگارا تکلیف گران و طاقت فرسا چنانکه بر پیشینیان نهادی بر ما مگذار بار پروردگارا بار تکلیفی فوق طاقت ما را به دوش منه و بیامرز و ببخش گناه ما را و بر ما رحمت فرما تنها سلطان ما و یار و یاور ما توئی ما را بر (مغلوب کردن) گروه کافران یاری فرما.
ترجمه این رساله مبارکه تمام شد در شب جمعه ۲۳ ذی القعده ۲۴/٩/۱۳۸۵هـ ش ۱۴۲٧هـ موافق با ۲۰۰۶ میلادی.
نویسنده: مسلم محمد جودت الیوسف
[۴۰] نگاه کن تاریخ المذاهب الاسلامية، محمد ابوزهرة، ص۲۱۲. [۴۱] عقیدة العصمة بین الامام المعصوم و الفقیه عندالشيعة، محمدالخطیب ص۲۲۵. [۴۲] اتخابات برپا میکنند و مجلس خبرگان رهبری تشکیل میدهند تا رهبر را به عنوان ولی فقیه تعیین کنند که همگی اینها با عقیده اصیل شیعه گری در تناقض کامل خود را جلوه میدهد و در واقع یک بام و دو هوا است، مترجم. [۴۳] منهاج السنة النبویة ج۱/۲۰.