رد کردن عقیده به امام معصوم - آمدن مهدی افسانه است

مبحث دوم: در مورد ولایت فقیه و دلائل آن

مبحث دوم: در مورد ولایت فقیه و دلائل آن

بعد از آنکه در مورد عصمت امامان اهل تشیع توضیح دادیم و همچنین بیان کردیم که عصمت ائمه یک نوع بدعت و گمراهی است.

اینک بحث را ادامه خواهیم داد در مورد یک بدعت جدید دیگر که ساخته و پرداخته رافضی‌ها است و در شریعت صیغه‌ای را برای آن نخواهیم یافت، و آن هم بدعت (ولایت فقیه) می‌باشد، رافضی‌ها عقیده دارند که امام باید معصوم باشد، چون امامت او به خدا بر می‌گردد و جامعه و امت در آن اختیاری ندارند، زیرا امت از خطأ و اشتباه معصوم نیستند، پس چطور اختیار این را دارند که یک انسان معصوم را انتخاب کنند!

و از آنجا که رافضی‌ها همچون طرز تفکری دارند می‌بینیم مفهوم و صفاتی که برای امام معصوم گذاشته بودند این بار آن را زیر و رو کرده و با نام و صیغه‌ای دیگر آورده و آن را (ولایت فقیه) نامیده‌اند که این هم یکی دیگر از بدعت گذاری‌های ایشان می‌باشد، بخصوص در مورد آنچه که ارتباط دارد با انتخاب امام و یا نائب و صلاحیات آن نائب از طرف مردم، که همگی این‌ها عقیده رافضی‌ها را در رابطه با انتظار فرج از امام مزعوم و واهی، که از دیر زمان است غیبت کرده و نوعی یأس و ناامیدی در دل پیروان آن مکتب ایجاد نموده نسخ و باطل خواهد نمود.

و بیهوده و پوچ بودن آن دل همگی رافضی‌ها را در برگرفته، و این را بصورت واضح در گفته‌های رهبر رافضی‌های عصر خود می‌خوانیم به قرار زیر:

خمینی می‌گوید: (بیش از یک هزار سال است که بر غیبت کبرای امام ما «مهدی» می‌گذرد و شاید هزاران سال هم بگذرد بدون اینکه مصلحت اقتضا کند که امام منتظر بیاید و ظهور کند و در طول این مدت طولانی غیبت آیا احکام اسلامی تعطیل خواهند شد، که مردم آن چنان‌که میل داشته باشند عمل خواهند کرد، قوانین و احکامی که اسلام آشکار و بیان کرد و فیصله داد، و در راستای نشر و گسترش و اجرای آن‌ها در طول بیست و سه سال تلاش فراوان و چشمگیری کرد، آیا همگی آن‌ها برای مدت محدودی بوده و بس؟ آیا شریعت عمر مفید آن قوانین را مثلاً به دویست سال تخمین و تحدید کرده؟

و آیا سزاوار است که بعد از زمان غیبت صغرای اسلام همه دستاوردهای خود را از دست بدهد؟

همچون طرز تفکری و همچون رأیی به نظر بنده بدتر از آن است که بگوئیم اسلام بکلی نسخ شده ...). [۲۶]

[۲۶] الحکومة الاسلامیة للخمینی ج۲۳-۲۴.