و از خلال گفتههای خمینی نکات زیر را میتوان نتیجه گرفت:
۱- غیبت امام وهمی رافضیها از لحاظ زمانی به طول انجامیده و شاید قرنها هم طول بکشد، اما باید از این تنگنایی که خودشان آن را درست کردهاند در انجام بدعتگذاریها و مخالفتهایی که با اسلام و اصول آن بوجود آورده، مخرجی پیدا کرد و خارج شد.
۲- رافضیها دچار یأس و ناامیدی شدهاند از بطول انجامیدن غیبت امام وهمی بخصوص از آنجا که رافضیها در نتیجه این عقیده فاسدی که برای خودشان درست کردهاند هیچ دستاوردی را کسب ننمودهاند.
۳- عقیده شیعه مبتنی است بر تطبیق نشدن احکام شرعی جز بحضور و وجود امام معصوم نباشد تا آنجا که گفته اندک (هر پرچمی قبل از پرچم امام قائم نصب و برافراشته شود صاحب آن پرچم طاغوت است). [۲٧]
۴- عقیده در انتظار نشستن آمدن امام زمان، عامل به فساد کشیدن جامعه شیعی مذهب شده، زیرا هیچ کسی وظیفه خود نمیداند که دیگران را از فساد باز دارد، و این را وظیفه امام میدانند...!!
۵- عقیده در انتظار ماندن خروج امام معصوم به برچیده شدن بساط شریعت سر میکشد زیرا احکام شریعت اجرا نخواهد شد در غیبت امام معصوم، و این امام مزعوم غائب و تاریخ آمدن او هم نامعلوم است که اصلاً بر نمیگردد.
و در برابر این همه حقایق و واقعیتها خمینی و همفکرانش سعی کردهاند با عرضه کردن بدعتی جدید به بازار و نامگذاری کردن آن به نام ولایت فقیه خود را از این تنگنا بیرون بکشند.
[۲٧] اصول مذهب الشیعة الامامیة ج۲/٧۳۸.