پایههای نهاد خانواده
ساختار خانواده شامل ساختار مادی و ساختار معنوی است. پایهریزی خانه و منزل مسلمان و سالم از نظر مادی بدین صورت است که خانهای پوشیده و محافظت شده و امن و به دور از داد و فریاد است. منزل آنها به گونهای است که درون آن از بیرون برای نامحرمان قابل رؤیت نیست و پنجرههایش بلند و در شبها مستور است.
از حرمت و حیثیت در آن همچون گوهری گرانبها محافظت میشود و اعضای آن از آمیختن و اختلاط مردان و زنان نامحرم پرهیز مینمایند و کار روا و ناروا را در آن با هم قاطی نمیسازند و با بهرهگیری از اخلاق و آداب دینی آن را از ناهنجاریها مصون میدارند. در آن صدای جیغ و داد، دشنام، ترانههای مبتذل و ساز، دهل، تار و عود نامشروع به گوش نمیرسد.
سرود و آوازشان آوای قرآن و اذان و زمزمه لبانشان گفتن سبحان الله، لا اله الا الله و الحمدالله و الله اکبر است. در روزها، شبها و شادمانی با سر و صدای بلند و ناهنجار همسایگان خود را آزار نمیدهند و به هنگام مصیبت و عزا با داد و فریاد و فغان بر سر قضا و قدر فریاد نمیکشند و به حکم و اراده خداوند گردن مینهند.
اگر دارا باشند دست دردمندان و نیازمندان را میگیرند و در نهان به حد توان به آنان کمک میکنند و چنانچه خود مستمند و نیازمند باشند، راه پاکی و قناعت را در پیش میگیرند و دست نیاز را به سوی کسی دراز نمینمایند و به گونهای رفتار میکنند که بیخبران آنان را ثروتمند میشمارند و در شادمانی و مصائب راه شکیبایی را در پیش میگیرند. با آرامش و متانت به مسئولیتهای خویش عمل میکنند و از ریاکاری پرهیز مینمایند و در بیان حق از کسی هراس به دل راه نمیدهند و از سرزنش سرزنشگران باکی ندارند و مدام خوش اخلاق و خوش برخورد میباشند.
سخن گفتنشان به سکوت بیشتر شباهت دارد تا سر و صدا و چهره خویش را با نور قرآن و نماز در روز و شب هنگام روشنایی میبخشند. به ناموس مردم چشم نمیدوزند و چشمان خود را از دیدن حرام فرو میبندند؛ زیرا نگاه نامحرم را همچون مار زهرآگین به شمار میآورند و هیچگاه بر خود نمیبالند و بر دیگران فخر نمیفروشند و از اسراف و ریخت و پاش در منزل، ماشین و ...، پرهیز میکنند. چه دارا باشند و چه نادار نسبت به کسی حسادت نمیورزند و به مال و ثروت دیگران چشم طمع نمیورزند.
شرم و حیا از سیمایشان مشاهده میشود و درخت ایمان و اخلاص در اعماق دلهایشان ریشه دوانیده و جز به نیکی زبان به سخن نمیگشایند و از پرگویی پرهیز میکنند و تنها برای شکسته شدن حرمت دین خداوند است که خشمگین میشوند.
درب خانههایشان بر روی بدکاران بسته است، به اذیت و آزار دیگران دست نمیزنند و در جهت زیان مردم گام برنمیدارند و تنها در راه رضایت خداوند قدم مینهند و همراه با توضع و فروتنی در مقابل خداوند به سوی نماز و جماعت و کار و خدمت گام برمیدارند و برای خیر و رفاه خود و دیگران و کمک به جمعیتهای خیریه، مستمندان، بنای مسجد، مدرسه و بیمارستان از هیچ تلاشی دریغ نمیورزند تا در آنها عبادت خداوند و خدمت به خلق انجام بگیرد.
منازل مردم مسلمان در حد امکان لازم است فراخ و وسیع باشد و چنانچه خدمتکاری داشته باشند اطاق و مسکن مستقلی را برای او فراهم مینمایند تا بیش از حد ضرورت با اهل منزل رفت و آمد نداشته باشد و تنها در حد ضرورت به اطاق و منزل آنها رفت و آمد نماید.
خانواده مسلمان به تعهدات خود به موقع عمل میکنند و تنها به صداقت زبان به سخن میگشایند و امانتها را به صاحبان امانت باز میگردانند و حق هر صاحب حقی را به آنها میدهند و به وعدهها و پیمانهایشان وفادار میمانند و از زیر بار تعهدات خویش شانه خالی نمینمایند و بدون رضایت طرف مقابل قراردادی را فسخ نمیکنند. گشادهرو، گشادهدست، بزرگوار و بخشندهاند، به هیچوجه اجازه نمیدهند به بیماری بخل و حسد مبتلا شوند و آنهایی هستند که رسول خداصدر بخش اول یکی از فرمودههایش راجع به آنها میگوید:
«بهترین بندگان خداوند آنهایی هستند که دیدار آنان خداوند را به یاد میآورد و بدترین بندگان خداوند آنهایی هستند که با سخنچینی و فتنهجویی میان دوستان جدایی میاندازند و مدام در پی آن هستند که برای انسانهای بیگناه و محترم، گناهان زشتی را نسبت دهند». [۱۶]
در نتیجه بدترین آدمها دارای سه ویژگی هستند:
۱- فساد برانگیزی و آتشافروزی.
۲- تلاش برای پاره نمودن رشتههای محبت و ایجاد تفرقه و چنددستگی.
۳- تهمت زدن عمد و آگاهانه به انسانهای بیگناه و فحش و ناسزاگویی افسارگیسخته.
[۱۶] الترغیب و الترهیب : ج ۳ ص ۴۹۹