ترتیب ولایت
از نظر فقها هریک از دو ولایت بر شخص و ولایت بر اموال دارای ترتیب معینی میباشند. از نظر علمای حنفیه آنهایی که حق ولایت امور شخصی را دارند به ترتیب عبارتند از: پسر، پدر، جد پدری، برادر و عمو. یعنی مسئولیت یا حق ولایت بر کودکان و افراد دیوانه بر روال وارث بودن فرزندی، پدری، برادری و عمو بودن قرار گرفته است.
لازم به یادآوری است که برادر پدر و مادری بر برادر پدری مقدم است و چنانچه هیچیک از خویشاوندان پدری وجود نداشت، ولایت شخصی، به مادر و بقیه خویشاوندان مادری منتقل میگردد.
اما مالکیه به گونهای دیگر ترتیب این ولایت را بیان نمودهاند و میگویند: که ترتیب آن عبارت است از: فرزندی، پدری، وصایت، برادری، پدربزرگی و پس از آن به عموها منتقل میگردد.
یعنی از نظر آنان ولایت بر شخص به ترتیب: پسر و پسر پسر، و پدر و وصی که او تعیین نموده، برادر پدر و مادری و پسر او، برادر پدری و پسر او، جد پدری و بعد از او عمو و پسرعمو هستند. و در مورد همه آنها نسبت پدر و مادری بر نسبت پدری تنها مقدم است و پس از آنها ولایت به قاضی محول میشود. اما در ولایت اجباری در مورد ازدواج، پدر بر پسر مقدم است اما در ولایت اختیاری پسر بر پدر اولویت دارد.
پس از پایان مدت «حضانت» و نگهداری کودک باید در اختیار ولی قرار گیرد؛ زیرا ولایت و سرپرستی شخصی، حقی از حقوق مولی علیه است.
اما هرگاه کودکی دارای دو ولی و سرپرست باشد که یکی از آنها نزدیکتر و دیگری دورتر باشد، و آن یکی که دورتر است او را شوهر بدهد و اولی هم از حق ولایت برخوردار بوده، عملی شدن و اجرای عقد نکاح مشروط به رضایت ولی اقرب است.
از نظر علمای حنفیه حق ولایت و سرپرستی پس از رسیدن کودک به سن پانزده سالگی یا یکی از علایم بلوغ ـ به شرطی که اهل عقد و رشد باشد ـ پایان مییابد. اما اگر از عقل، تجربه و رشد کافی برخوردار نباشد، ولایت بر او همچنان باقی میماند.
اما در ارتباط با دختران پس از ازدواج، ولایت و سرپرستی آنها پایان مییابد. هرگاه ازدواج نمود، مسئولیت او متوجه شوهرش میشود، اما اگر ازدواج ننماید، ولایت بر او تا زمانی که سن او بالا برود و تصمیمگیریهای او سنجیده و درست باشد، ادامه مییابد. در این صورت میتواند خود به تنهایی یا همراه با مادرش زندگی کند. اما حنفیه حدود آن را معین نکردهاند و ظاهراً مقصودشان این است که زن به صورت پیر و سالمند گردد که به هیچوجه امکان طمعورزی دیگران در مورد او وجود نداشته باشد.
اما از نظر علمای مالکیه «ولایت» پس از برطرف شدن اسباب آن که خردسالی و امثال آن مانند: دیوانگی، ناپختگی و بیماری است، پایان مییابد. اما ولایت بر دختران تنها پس از ازدواج آنها پایان میپذیرد.