ششم: حقوق اطفال و سالمندان
در ابتدا باید یادآور شد که این موضوع، موضوعی جدید و مهم در مورد «حقوق اطفال و سالمندان» در چهارچوب احکام شریعت اسلامی است. احکام و توجیهات پیشگام و مترقی برمبنای حق، عدالت، انصاف، اخلاق و تربیت اسلامی استوار است آنچنان که هدف از آن وضع قوانینی برای جامعهای پیشرو و ارزشمند و پاسداری از حلقه ارتباطی میان آغاز و انجام زندگی انسان است.
جایگاه علمی این موضوع از آنجا سرچشمه میگیرد که بر ضرورت اهتمام به دو نسل تأکید مینماید. نسل جدیدی که برای آینده تربیت و آماده میشوند و مورد توجه و اهتمام مردم قرار دارند و آنان را برای به دست گرفتن امور زندگی پس از پایان عمر نسل قبل از خود، آماده مینمایند و نسل سالمندی که لازم است با احترام و تقدیر فراوان با آنان خداحافظی بشود و از زحمات و تلاشهای مختلفشان در جهت پیشرفت مادی و معنوی زندگی خود و نسل نو به طور شایسته قدردانی به عمل بیاید. نسلی که با بهرهگیری از بهترین تواناییها و شایستهترین استعدادهای خود برای آسایش آیندگان تلاش و فداکاری نمودند و برای روشن نگاه داشتن راه آیندگان زندگیشان همچون شمع، قطره قطره ذوب گردید و برای بقای نسل پس از خود و دور گردانیدن ضرر و زیان مادی و معنوی از آنان و ادامه اصل ماندگاری بشریت برای بر دوش کشیدن بار مسئولیت آباد گردانیدن و پیشرفت زمینیان که از طرف خداوند به آنان سپرده شده، همه خطرات و سختیها را به جان خریده و از هیچ تلاشی فروگذار ننمودهاند.
مرحله کودکی و جهان خردسالان شامل همه کودکان و فرزندانی میشود که تحت سرپرستی و نگهداری و تربیت انسان قرار دارند.
مرحله پیری و دنیای سالمندی نیز شامل پدران، مادران و همه کسانی میشود که پا به سن نهاده و عمری از آنان سپری شده است.
از نظر حقوق انسانی مورد قبول قوانین و عرفهای بینالمللی، اهمیت بحث در مورد حقوق اطفال و سالمندان بیشتر مشخص میشود و ضرورت محافظت و تأکید بر مراعات آن و تلاش برای به دست آوردن نتایج مثبتش در استحکام بخشیدن به عوامل پیوند خانواده، عشیره و جامعه بیشتر معلوم میگردد.
مطرح نمودن این بحث در چهارچوب احکام شریعت الهی دارای مفهوم جهانی ویژهای است که بر روی هدایت خداوندی برای توجه به اطفال و سالمندان متکی است و آیات و احادیث و نصوص شرعی بسیار وجود دارند که دستور میدهند و آنها را به اهتمام به قشرهای ضعیف جامعه از جمله «کودکان و سالمندان» و کسانی که به طور دایم یا موقت دچار مشکل شدهاند، فرا میخوانند و همه این امور را میتوان در چهارچوب «همکاریهای اجتماعی در اسلام» مورد توجه قرار داد.
لازم به یادآوری است که میان دو مرحله سالمندی و خردسالی شریان خونی مستحکمی وجود دارد که ارتباطی ریشهای و همبستگی پویایی را میان آن دو مرحله به وجود میآورد و ما را متوجه این موضوع مینماید که هر نوع برخورد و رفتاری را که فرزندان با پدران، مادران و بزرگتران از خود دارند، ثمرات، نتایج و بازتاب آن را در زندگی خود خواهند دید و در واقع هیچ چیزی نیست که به اندازه اذیت، آزار و نافرمانی پدر و مادر، بازتاب و عکسالعمل آن درست و همسان آن در اسرع وقت، روی بدهد. همچنان که رسول خداصمیفرماید:
«نیکوکاری از میان نمیرود، و گناه فراموش نمیشود و خداوند را مرگی نیست و هر کاری که میخواهی انجام بده؛ زیرا همچنان که رفتار مینمایی با تو هم رفتار میشود». [۱۷۳]
و در روایت دیگری آمده است که: «هر جوانی که به سالمندی احترام بگذارد، خداوند کسی را برای اکرام و احترام به او در هنگام سالمندی برمیانگیزد». [۱۷۴]و این بدان معناست هرگونه که انسان با پدر و مادر خود رفتار نماید، فرزندانش نیز به همان صورت با او رفتار خواهند داشت.
و در روایتی دیگر آمده است: «با والدین خود خوب باشید. تا فرزندانتان با شما به خوبی رفتار کنند». [۱۷۵]
پلهای ارتباطی میان دو مرحله پیری و خردسالی، پلهایی بسیار قوی و مستحکمی میباشند و به هیچوجه نمیتوان آنها را از میان برداشت و ارتباط میان آن دو مرحله را از هم جدا کرد؛ زیرا غالباً انسانها پس از گذرانیدن دوران کودکی جوانی و میانسالی به دوران سالمندی گام مینهند، همچنان که در زمان کودکی دارای ضعف و ناتوانی بوده در دوران پیری هم دچار ضعف و پیری میگردند و به کمک و توجه دیگران نیاز پیدا مینمایند و در واقع وارد مرحله رحلت و خداحافظی میشوند و گاهی این مرحله در حافظه جامعه کودک خانواده زنده میماند و گاهی نیز اعمال گذشتگان به دست فراموشی سپرده میشود. اما در مرحله کودکی معمولاً انسان بیشتر مورد توجه و اهتمام قرار میگیرد؛ زیرا مرحله رشد، تربیت، آمادهسازی و نشانیدن نهال امید برای تحقق آرزوهای دور و دراز در عرصه رشد و سازندگی است. رسول خداصفرمودهاند:
«در مورد ناتوانان مرا یاری دهید و تنها به خاطر ضعفای شماست که خداوند رزق و روزی شما را میدهد». [۱۷۶]
قرآن با بهترین و زیباترین روش و در مناسبتهای متعدد برای تقویت حافظه فرزندان و نسلهای آینده به ارتباط میان آنان و نسل قبل از آنها و نقششان در کامل گردانیدن یکدیگر و عوامل ارتباط میان آن دو مرحله را تصویر مینماید و خداوند متعال در بیان مراحل عمر انسان میفرماید:
﴿۞ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُم مِّن ضَعۡفٖ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ ضَعۡفٖ قُوَّةٗ ثُمَّ جَعَلَ مِنۢ بَعۡدِ قُوَّةٖ ضَعۡفٗا وَشَيۡبَةٗۚ يَخۡلُقُ مَا يَشَآءُۚ وَهُوَ ٱلۡعَلِيمُ ٱلۡقَدِيرُ ٥٤﴾[الروم: ۵۴].
«خداوند همان کسی است که شما را از (چیزی سراپا) ضعف آفریده است و پس از آن قوت و توانایی بخشیده است و آنگاه ضعف و پیری را جایگزین آن قوت گردانیده؛ زیرا خداوند هرچه را که بخواهد، میآفریند و او بسیار آگاه و تواناست».
همچنین خداوند متعال به این موضوع اشاره میفرماید که: سالمندان گاهی از نظر عقلی و هوش به صورت و همچنین حالت کودکان در میآیند؛ تا انسانها زمان قوت، توانایی و جوانی را غنیمت بشمارند و در عمل و احساس مسئولیت، کوتاهی نورزند.
﴿وَٱللَّهُ خَلَقَكُمۡ ثُمَّ يَتَوَفَّىٰكُمۡۚ وَمِنكُم مَّن يُرَدُّ إِلَىٰٓ أَرۡذَلِ ٱلۡعُمُرِ لِكَيۡ لَا يَعۡلَمَ بَعۡدَ عِلۡمٖ شَيًۡٔاۚ إِنَّ ٱللَّهَ عَلِيمٞ قَدِيرٞ ٧٠﴾[النحل: ۷۰].
«خداوند شما را آفریده است و سپس شما را میمیراند و برخی از شما را به پستترین و خوارترین مراحل عمر (پیری) میرساند، تا پس از آگاهی همه چیز را فراموش نماید، به راستی خداوند است که آگاه و تواناست».
[۱۷۳] اخرجه عبدالرزاق فی الجامع [۱۷۴] اخرجه الترمذی [۱۷۵] اخرجه الطبرانی و الحاکم [۱۷۶] اخرجه ابوداود