حقوق سالمندان
پیری یکی از مراحل تاریخ و زندگی انسانی و جزئی جداییناپذیر از وجود همه جامعهها، نسلها و غالب انسانهاست و بالا رفتن سن ادامه تاریخی طولانی است که انسان در آن به زندگی خویش ادامه داده است و ممکن است روزها و سال های آن از سختیها، فداکاریها و قرار گرفتن در معرض انواع مشکلات، فقر، شکست، محنت، یا آزمایش شدن از طریق ثروت، قدرت و یا همراه با بیماری، ناتوانی و دچار شدن به حوادث و گرفتاریها مملو بوده باشد.
فداکاری ـ هرچند گاهی برای ساختن شخصیت و آینده خویشتن است ـ غالباً به خاطر تأمین رفاه، آسایش، تحصیل، کسب کار، حرفه، ازدواج و ... فرزندان است که انجام میگیرد.
حق و انصاف نیست که آن نسل فداکار که کمکم، مشغول ورق زدن آخرین صفحات از کتاب زندگی خود میباشند به دست فراموشی و بیتوجهی سپرده شوند، و در چنبره ضعف، بیماری و نیازمندی به مراقبت و نگهداری، رها بشوند. بلکه لازم است در راستای عمل به اصول و ارزشهای انسانی و فطری دین اسلام و رسالت راهگشا و نورانی آن که در مقابل شدائد و مشکلات اعضای خانواده را به فداکاری و همکاری و احساس مسئولیت متقابل فرا میخواند و وجود سالمندان را در منزل و کانون گرم خانواده مایه خیر، برکت و کرامت به شمار میآورد و پیری را سرچشمه آرامش و عامل ایجاد تفاهم میان فرزندان و تحقق محبت و همبستگی همه زنان، مردان، بزرگ و کوچک خانواده به حساب میآورد. از هیچ تلاشی برای خدمت، احترام و نگهداری آنها دریغ نورزیم.
در فرهنگ اجتماعی ملتهای مسلمان غالباً بزرگان از احترام و منزلت شایستهای برخوردارند و حتی آنها را در مقام سرپرستی و تصمیمگیری خانواده قرار میدهند. و همه خویشاوندان از آنان حرفشنوی دارند و از دستوراتشان سرپیچی نمینمایند. و همه کسانی که از نزدیک با فرهنگ دینی حاکم بر خانوادههای مسلمان آشنایی دارند، این موضوع را به خوبی درک کردهاند. و تفاوت اساسی جو حاکم بر خانوادههای مسلمان را با روابط نامعلوم و از هم گسیخته خانوادههای غربی و شرقی به درستی متوجه گردیدهاند و به وضوح میبینند که سالمندان و بزرگان مسلمان در میان خانواده و فرزندان خویش از جایگاه و احترام خاصی برخوردارند و از زندگی خود لذت میبرند. اما پیران در غرب غالباً در خانهها یا در واقع شبهزندانهایی به نام خانه سالمندان در غربت، اضطراب، بدبختی و شقاوت روزگار را به سر میبرند.
بسیاری از محققین و روزنامهنگاران در ممالکی که در دهه ۹۰ میلادی از اتحاد شوروی جدا گردیده و اعلام استقلال نمودند عملاً آن را لمس کردهاند. اما با آغاز حرکت تحولات اجتماعی که در بسیاری از عرصهها زندگی معاصر شاهد آن است، برخی از مظاهر و جوانب منفی در محیط خانواده و اجتماع مشاهده میشود که ارزشها و مفاهیم موجود و فرهنگ حاکم بر خانوادهها را مورد تهدید قرار داده و از روی عادت، رسوم و روابط اجتماعی که تا سالیانی پیش بسیار محکم و استوار بودند به تنش و لرزش انداخته است.
وجود این مظاهر منفی و ناهنجاریهای ناروا عامل بروز حالات و حوادث بسیار ناخوشایندگی گردیده و زمینه را برای بیمبالاتی نسبت به مقام، منزلت و کرامت سالمندان فراهم گردانیده و عدهای به خاطر فرار از خدمت و رسیدگی به حال و وضعشان، آنها را در گوشه تنگ و دلآزار خانههای سالمندان انداختهاند. به این بهانه که همسر فرزند حاضر به خدمت به پدر و مادر شوهر نیست، پسر یا فرزندان دیگر آن گوهرهای گرانبها و تلاشگران خستگیناپذیر که اسباب پا نهادن فرزندانشان به صحنه حیات فراهم نموده و برای رشد و تربیت آنها سختیها و مرارتهای فراوانی را به جان خریدهاند، را به تبعیدگاهی به نام خانه سالمندان فرستاده و از کانون گرم، محبت و خدمت خود آنان را محروم نمودهاند؟!
برپایی مراسم بزرگداشت سالمندان که توسط جمعیت عمومی سازمان ملل متحد در سال ۱۹۹۹ میلادی تحت شعار «به سوی جامعهای برای همه انسانها» انجام گرفت، زمانی راه درست خود را در پیش خواهد گرفت که در قوانین و لوایح مربوط به آن اصول و مبانی ارزشی همکاری و تفاهم اجتماعی را بگنجاند و معیار عمل قرار دهد و براساس آداب و انگیزههای آن که بر مبنای نیکوکاری، وفاداری، بزرگداشت و پاسداری از ساختار هماهنگ خانواده اسلامی که کانون مهر، صفا، صمیمیت و احترام متقابل است، راهش را به سوی آینده ادامه دهد.
همچنین در جهت به واقعیت درآوردن آن ارزشها و اهداف هیأت اجرایی مجمع عمومی سازمان ملل و جمعیت دفاع از سالمندان با همکاری دانشگاهها و وزارتخانههای امور اجتماعی در هریک از کشورها، مراکزی را برای رسیدگی به امور تندرستی، اجتماعی، معیشت و دیگر امور مربوط به سالمندان راهاندازی نمایند و در جهت پاسخگویی به نیازهای شخصی، اجتماعی، اقتصادی، پزشکی، رفاهی، رشد و به کارگیری تواناییها، تجارب و مهارتهای تولیدی در عرصه کارهای متناسب با آنها از هیچ تلاشی دریغ نورزند و همچنین برنامههایی را در راستای فراهم آوردن زندگی و آسایش بهتر و افزایش همکاریهای سازنده آنها و بهرهگیری از شایستگیها و تخصصهای آنان در روند حرکت سازندگی جامعه تهیه شود، تا اوقات فراغت آنها به صورتی مطلوب مورد استفاده بهینه قرار گیرد و به جای خواب و استراحتهای طولانی و احساس پوچی و بیخاصیتی در آنان که گاهی احساس میشود که هر ساعت منتظر آمدن سفیر مرگ میباشند و اطرافیان مدام دست به دعا برای آمدن چنان لحظهای هستند، از اوقات، استعداد و مهارتشان به نحو مطلوب به نفع خود و جامعه استفاده بشود.
لازم به یادآوری است که عملی شدن آن مسئولیتها و دستیابی به آن اهداف، حکومتها به تنهایی از عهده آن برنمیآیند بلکه به مشارکت عمومی برای احیاء و ایجاد مؤسساتی تولیدی و تعاونی فراوانی نیاز دارند که در کنار آن هیأتهای رسمی و دولتی با آگاهی از همه جوانب موضوع و با تهیه امکانات لازم در همه شهرها و روستاها به این مسئولیت مهم و گرانقدر عمل نمایند.
اینک به بیان برخی از برنامههای مربوط به این موضوع میپردازیم: