جواب ۱۰ خمینی
به نقل ص ۱۳۶-۱۳۷ کتاب کشف الاسرار خمینی میگوید:
«نام علی در قرآن است اما به اشاره!
در سورۀ معارج آیه یک آمده ﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ ١﴾نعمان بن حرث چون شنید پیغمبر امیر المومنین را روز غدیر به امامت نصب کرد آمد پیش پیغمبر گفت تو ما را از جانب خدا امر کردی که شهادت به وحدانیت خدا و رسالت تو دهیم و امر کردی به جهاد و حج و روزه و نماز و ما نیز قبول کردیم بعد از اینها راضی نشدی تا آنکه این بچه را نصب کردی برای امامت. گفتی که هرکس که من مولی او هستم علی هم هست این گفته را از خود آوردی یا از طرف خدا است؟
پیغمبر سوگند خورد از طرف خدا است، نعمان بن حرث روی برگرداند و گفت: خدایا اگر این راست است از آسمان به سر من سنگ ببار ناگهان خدایا سنگی بر سر او زد و او را کشت و این آیه نازل شد.
امام ثعلبی در ثفسیر کبیر خود و علامه مصری شپلنجی در کتاب نور الابصار و حلبی در جز سوم از سیره خود در حجت الوداع و حاکم در مستدرک ص ۵۰۲ از جز ثانی این قضیه نقل نمودند و اینها از معتبرین اهلسنت هستند».
جواب ما
اولاً: گفتیم چرا نام علی در قرآن نیست گفتی مصلحت نبود حزب ریاستخواه قبول نمیکرد قرآن را تحریف میشد، حالا میگویی خدا مخالف امامت علی را به سنگ آسمانی کشت آیا نمیتوانست با عمر و ابوبکر همین کار را بکند!
دوماً: این نعمان بن حرث چه هیزم تری به الله فروخته بود که سرش سنگ آمد در حالیکه از نظر شما جرم حضرت ابوبکر و حضرت عمر خیلی بزرگتر از جرم نعمان بن حرث بود، اما دیدید الله به عوض آنکه به سرشان سنگ بگوبد آنها را عزیز کرد و نام نیکشان تا قیامت باقی ماند!
سوماً: شرح واقعه عذاب مخالف علی در قرآن و در همان حال عدم ذکر امامت علی به خاطر ترس از مخالفت مردم حرف غریبی است درست مثل اینکه بگوییم یک دختر و پسر از ترس حکومت عروسی خود را در دفتر ازدواج ثبت نکردند. اما بچه که به دنیا آمد رفتند از حکومت برایش شناسنامه بگیرند! والله حرف تو و تفسیر تو از آیه از اینهم خندهدارتر است.
چهارماً: اگر ما قبول کنیم که آیه ﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ بِعَذَابٖ وَاقِعٖ ١﴾در سوره معارج درباره امامت علی است باید همراهش قبول کنیم که قرآن بزرگترین کتاب معما وچیستان دنیاست کتاب معمایی که فقط امثال خمینی میتوانند آن را حل کنند با این تفسیر سنگ روی سنگ بند نمیشود آیا میدانید بهائیها برای اثبات پیغمبری بها الله کتابی دارند به نام اثبات پیغمبری بها الله از آیات قرآن؟ و در آن مثل خمینی آیات را به نفع پیغمبر کذاب خود تفسیر میکنند تعجبی ندارد زیرا مذهب بهائی چون مذهب شیعه هردو مذاهب باطنی هستند و هردو سر و ته یک کرباسند.
شاید اینجا خواننده بپرسد آیا این حرفها در کتب اهلسنت نیست جواب ما قاطعانه اینست که نه نیست و آنچه که خمینی جمع کرده و آش دهن سوز خود را پخته مجموعهای هست از چند چیز:
۱- حرف حقی که اهلسنت درباره علی گفته زیرا حضرت علی در نزد آنها از اصحاب بزرگ پیغمبر است.
۲- حرفهای باطلی است که خمینی خودش و امثال خودش ساختهاند.
۳- حرفهای حقی است که از اهلسنت نقل کرده منتهی نصفه یعنی درست مثل همان کاری که با قرآن کرده.
۴- از دوزیستانی نقل قول کرده که معلوم نیست شیعه بودند یا سنی مثلاً ثعلبی را کی امام کرده که خمینی مینویسد امام ثعلبی؟ در کلام حوزه دینی سنیها ثعلبی را یک آدم معتبر میشناسند؟ این ثعلبی چطور میتواند سنی باشد درحالی که آیه ﴿سَأَلَ سَآئِلُۢ﴾را درباره دشمن خلافت حضرت علی میداند؟
حرف آخر اینکه ما به کمک قرآن باید احادیث را تفسیر کنیم نه آنکه به کمک حدیث قرآن را آنطوریکه میخواهیم معنی کنیم و بالاخره خمینی نگفت با این همه امامان سنی که طرفدار علی بودند و آیات اشاره را به نفع علی تفسیر میکردند چرا قرآن نام علی را به صراحت ذکر نکرد.