جواب ۱۱ خمینی
به نقل صفحه ۱۳۷-۱۳۸ کتاب کشف الاسرار خمینی میگوید:
«نام علی در قرآن است اما به اشاره!
سوره مائده آیه ۵۵: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ ٥٥﴾.
«جز این نیست که مولی و متصرف در شما خدا و پیغمبر است و آنانیکه ایمان دارند و نماز به پا میکنند و زکات در حالت رکوع میدهند».
۲۴ حدیث از اهلسنت نقل شده که این آیه درباره علی بن ابی طالب نازل شده و ما اینجا یک حدیث از آن احادیث را که سنیان ذکر کردند میآوریم، حموینی که از بزرگان علماء اهسنت است و ثعلبی به اسناد خود از عبابه ابن ربعی نقل میکنند که ابن عباس بر سر چاه زمزم نشسته بود و از پیغمبر حدیث نقل میکرد ناگهان شخصی آمد که عمامه خود را بر روی خود پیچیده بود و هر حدیثی که ابن عباس نقل میکرد او هم یک حدیث نقل میکرد ابن عباس گفت تو را به خدا کی هستی؟ عمامه را از روی خود باز کرد و گفت هرکس مرا میشناسد بشناسد و هرکس نمیشناسد من ابوذر غفاری هستم شنیدیم از پیغمبر با این دو گوش و إلا کر شوند و دیدیم با این دو چشم وإلا کور شوند که میگفت علی پیشوای خوبان است کشنده کفار است یاری شود هرکی او را یاری کند و مخذول شود هرکس او را مخذول کند آگاه باشید من یک روز با پیغمبر نماز ظهر میخواندم سائلی چیزی در مسجد خواست کسی به او نداد آن سائل دست به آسمان برداشت و گفت: خدایا، شاهد باش که در مسجد پیغمبر سوال کردم هیچکس به من چیزی نداد و علی در حالت رکوع بود به او اشاره کرد که انگشتری که در انگشت کوچک دست راست داشت بیرون آورد و سائل رفت و بیرون آورد.
و این در مقابل چشم پیغمبر بود چون پیغمبر از نماز فارغ شد سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: خدایا، موسی سوال کرد از تو و گفت خدایا به من شرح صدر بده و کار مرا آسان کن و گره از زبان من بگشا تا سخن مرا بفهمند و وزیر مرا از اهل من قرار ده هارون برادر من است پشت مرا به او محکم کن و او را شریک من قرار ده پس تو قرآن گوینده به او نازل کردی که زود محکم کنم بازوی تو را به برادرت و قرار دهم شما را مسلط بر فرعونیان و آنها به شما دست نیابند. خدایا من محمد هستم پیغمبر برگزیده تو. خدایا شرح صدر به من بده و کار مرا آسان کن و از برای من وزیری از اهل من قرار بده که آن علی باشد پشت مرا به او محکم کن.
ابوذر گفت: هنوز تمام نشده بود کلام پیغمبر که جبریل آمد از پیش خدای تعالی و گفت: ای محمدصبخوان، گفت چه بخوانم گفت بخوان: ﴿إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُواْ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤۡتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمۡ رَٰكِعُونَ ٥٥﴾.
موفق بن احمد که از علمای سنیان است نقل میکند که عمرو بن العاص به معاویه نوشت: چیزهای در قرآن نازل شده در شأن علی که هیچکس با او شریک نیست و از آن جمله این آیه را شمرده. و ابن شهر آشوب گوید: به اجماع امت این آیه درباره علی نازل شده و قوشچی که یکی از بزرگان سنیان است در شرح تجرید گوید: به اجتماع مفسرین این آیه دربارۀ علی است».
جواب ما
اولاً: راست نگفتی که به اجتماع امت این آیه درباره امامت است و باز دروغ گفتی که قوشچی از بزرگان علمای سنیان است و بالاترین دروغت اینست که گمان کردی همه مفسرین مثل تو آیه را تفسیر کردند.
دوماً: آیا در رکوع میتوان تلاوت کرد یا بچه خود را نصیحت کرد یا اذان گفت؟ هر کاری جای خود را دارد کسیکه زکات میدهد باید در حالت نماز نباشد و معنی آیه را غلط فهمیدی معنی اینست دوستان شما خدا و رسولش ومومنان هستند که نماز میخوانند و زکات میدهند و رکوعکنندگانند.
سوماً: همین گدا مگر مسلمان نبود که مسلمانان نماز ظهر میخواندند و او گدایی میکرد و حواس آنها را پرت مینمود بعد مگر این سائل عقل نداشت که که نمیدانست مسلمانان در وقت نماز دست در جیب خود نمیکنند و پول خود را نمیشمارند تا از آن چیزی به گدا بدهند بعد شما میگویید علی در حالت نماز آنچنان از خود بیخود میشد که نیزه را از بدنش خارج میکردند و او متوجه نبود اینجا چطور متوجه سخنرانی یک گدای هرزهگو شد بعد مگر پیغمبر از علی بخشندهتر نبود که گدا را دست خالی برگرداند بعد یک انگشتری کوچک دادن چه هنری بود که یک دفعه پیغمبر این همه دعاها را شروع کرد مگر نه اینکه علی بارها و بیش از این اتفاق کرده بود مگر نه اینکه همه اصحاب همینطور بودند.
بعد عمرو بن العاص که دشمن علی بود چطور اینقدر صادق شد که گمان میکند فقط علی مصداق این آیه است؟ وقتی عمرو بن العارص اینطور باشد پس قرآن از ترسی کی نام علی را ننوشت؟ وقتی دربارۀ این موضوع کوچک (دادن انگشتر) آیه فوراً آمده چرا درباره موضوع بزرگ امامت آیه نیامد؟ اصل حرف همان است که قرآن را نتوانستید تغییر بدهید از احادیث و تفاسیر و دورغ و دجالیگری کمک گرفتید تا معنی آن را غلط تفسیر کنید.
بعد این ابوذر عوض آنکه نماز ظهر خود را بخواند به چپ و راست نگاه میکرد حتی که دید علی انگشتر را از کدام انگشت خود بیرون آورد که این بهتان بر ابوذر است.
حالا اگر همان کسانی که خمینی آنها را مغرض میداند حدیث جعل میکردند و میگفتند این آیه درباره عمر است چه جوابی به آنها میدادیم به کمک این احادیث ما قرآن را عاجز میکنیم و دیگر قرآن نمیتواند میزان و فرقان باشد.
و بعد ادعای شیعه را اگر باور کنیم عملاً دعای پیغمبر قبول نشد یعنی هارون وزیر موسی شد و پشت موسی به او محکم گشت اما وزیر محمدصابوبکر و عمر بودند و پشت او با آنها محکم شد این حاصل ادعای شیعههاست.
بعد تکرار دعای موسی از طرف محمدصآنهم در زمانیکه او پیروز بود و زبانش روان و سلیس بود و مردم حرفش را فهمیده بودند و حکومت اسلامی ایجاد شده بود چه محلی از اعراب دارد؟
حرف آخر اینکه اگر شما آیه را بخوانید و پیش و پس آن را ببینید میبینید که الله میگوید ای مومنان با کافران دوستی نکنید بلکه دوستان یکدیگر باشید و این آیه ربطی با علی ندارند.