۱۱- قصه و پند و اندرز
روایت شده است که منصور بن عمار بلند شد و مردم را به جهاد در راه خدا تشویق کرد، و در بین آنان زنى بود که ورقهاى را به طرف منصور بن عمار انداخت که در آن نوشته بود: (اى ابن عمّار دیدم که مردم را به جهاد در راه خدا تشویق میکنى و من بجز گیسوى مویم چیز دیگرى ندارم و آن را برایت انداختم، پس تو را بخدا آن را پاى بند یکى از اسبهاى مجاهدین قرار ده تا اینکه شاید خدا مرا رحم کند، و وقتى ورقه را خواند مسجد به لرزه در آمد و مردم به گریه نشستند و از قول آن زن متأثر شدند.
ما باید لحظهاى در برابر موضع گیرى عظیم این زن که حقیقت جهاد در روح و جان او رخنه کرده بود درنگ کنیم، و چون چیزى بجز گیسوى مویش نیافت تا در راه خدا صدقه نماید آن را انداخت تا در راه خدا صدقه نماید، فاصلۀ ما با این زن چقدر است؟ در حالیکه ما هم اکنون در بهترین نعمتها زندگى میکنیم، پس هر کدام از ما از خود سؤال کند چه چیزى به برادران مجاهد و محتاج خود تقدیم کرده است؟
رسول اکرمصمیفرماید: «مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَغْزُ وَلَمْ يُحَدِّثْ نَفْسَهُ بِهِ مَاتَ عَلَى شُعْبَةٍ مِنْ نِفَاقٍ». [مسلم].
«کسکیه بمیرد و جهاد نکند و در فکر جهاد هم نباشد بر شعبهاى از نفاق از دنیا رفته است».
خداوند تبارک و تعالى انفاق کنندگان در راه خود را مدح و ستایش مىنماید چنانکه میفرماید: ﴿مَّثَلُ ٱلَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمۡوَٰلَهُمۡ فِي سَبِيلِ ٱللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنۢبَتَتۡ سَبۡعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنۢبُلَةٖ مِّاْئَةُ حَبَّةٖۗ وَٱللَّهُ يُضَٰعِفُ لِمَن يَشَآءُۚ وَٱللَّهُ وَٰسِعٌ عَلِيمٌ٢٦١﴾[البقرۀ: ۲۶۱].
«مَثَل آنانیکه مالشان را در راه خدا انفاق میکنند همانند دانهاى است که هفتصد شود، و خـدا از این مقدار نیز بر هر که خواهد بیفزاید، چه خـدا را رحمت بىمنتها است و به همۀ چیزها احاطۀ کامل دارد».