۴۳- انذار و اخطار از تراشیدن ریش و دلایل تحریم آن
ابن جریر الطبرى تاریخ نویس مشهور إسلامى/از زید بن حبیب داستان دو فرستادۀ انوشیروان پادشاه إیران را روایت مىکند که آندو بر رسول اکرمصدر حالیکه ریش خود را تراشیده و سبیل خود را بلند کرده بودند وارد شدند، رسول اللهصنگاه بسوى آنها را نپسندید و فرمودند: «ويلكما من أمركما بهذا؟ قال: أمرنا ربنا، يعنيان كسری، فقال رسول اللهص: ولكنَّ الله أمرني بإعفاء لحيتي وقص شاربي» [۳۴].
«واى بر شما چه کسى شما را به این ـ یعنى به تراشیدن ریش و بلند کردن سبیل ـ دستور داده؟ گفتند: خدایمان به ما أمر کرده ـ مقصودشان کسرى انوشیروان بود ـ رسول اکرم صفرمودند: ولکن خداى من به من أمر فرموده تا ریش خود را بلند کرده و سبیل را کوتاه کنم».
بر خورد وى صبا کفار چنین بود پس حال مسلمانانى که ریش میتراشند چه میشود؟!
و از أحادیثى که در تحریم تراشیدن ریش وارد شده، حدیث عبدالله بن عمرباست که میگوید: رسول الله صفرمودند: «أَنْهَكُوا الشَّوارِبَ، وأَعفُوا اللِّحى» [۳۵].
«سبیلها را کوتاه کنید و ریشهاى خود را بلند نگهدارید».
و أبوهریرهسروایت میکند که رسول اکرم صفرمودند: «جُزُّوا الشَّوَارِبَ وَأَرْخُوا اللِّحَى خَالِفُوا الْمَجُوسَ» [۳۶].
«سبیلها را کوتاه کنید، و ریشها را بلند کنید و با مجوس ـ یعنى زرتشتیان ـ مخالفت کنید».
أنس بن مالکسروایت میکند که رسول الله صفرمودند: «أَحْفُوا الشوارب وأعفوا اللحى ولا تَشَبَّهُوا باليهود» [۳٧].
«سبیلها را کوتاه کنید و ریشها را بلند کنید و با یهود مشابهت نکنید».
پس براى ما شایسته است که از تمامى دستورات رسول اکرمصپیروى کنیم و از همۀ آنچه نهى کرده اجتناب و دورى ورزیم.
[۳۴] تاریخ إمام طبرى. [۳۵] صحیح إمام بخارى. [۳۶] صحیح إمام مسلم. [۳٧] روایت إمام طحاوى.