ردی بر نظریه مستشرقین در مورد سنت نبوی شریف

ردّی بر نظریه مستشرقین (طرفداران فلسفه اشراق) در مورد سنّت نبوی شریف

ردّی بر نظریه مستشرقین (طرفداران فلسفه اشراق) در مورد سنّت نبوی شریف

بسم الله الرحمن الرحيم

در تاریخ اسلامی ما بعضی اوقات گروه‌ها و طایفه‌هایی منحرف و گمراه پیدا شده‌اند که سنت و استدلال به آن را انکار می‌کنند، بعضی از آن‌ها سنّت نبوی را به کلی و صراحتاً انکار می‌کند و ادعا می‌نماید که تماماً طرد شود به گمان خود که بشریت نیازی به آن ندارد و بوسیلۀ وجود قرآن از آن بی‌نیاز هستیم، و دسته‌ای دیگر به قسمتی از سنّت استدلال می‌کند و قسمتی و نوعی را قبول ندارد، که بدون شک و گمان هردو گروه از جادۀ صحیح منحرف شده‌اند، اولین کسی که در مقابل این مذاهب منحرف به پا خاست و این نظریه را ردّ کرد و شبه‌های آن‌ها را در هم کوبید و پوچ و بی‌اساس کرد امام شافعی/بود. خداوند جزای خیر ایشان را بدهد که یک فصل خاصی را در کتاب خود به نام (الأم) به این مبحث تخصیص داده است، که در آن مناظرۀ بین خود و میان کسی که سنت را به کلی رد می‌کند بیان کرده است. همانطور که در کتاب خود الرساله یک فصل طویلی را در مورد حجیّت خبر آحاد بیان نموده است. نزدیک بود گروه‌هایی که دلیل سنت را به کلی انکار می‌کردند و یا به آن طعنه می‌زدند و از بین بروند. حتی گروهی از مستشرقین و أذناب آن‌ها در سرزمین عربی و اسلامی پیدا شدند و همچنین کسانی دیگر برای از بین بردن دین اسلام و نابود کردن اصول و پایه‌های آن از هیچ تلاشی کوتاهی نکردند، و این مستشرقین در مورد تمام جوانب دین اسلام صحبت به میان آوردند که برای آن‌ها هم پنهان نشد که بعد از قرآن کریم، سنّت نبوی منبع و دلیل دوم قانون اسلام می‌باشد. به همین خاطر شروع به طعنه‌زدن به آن و تشویه و شبه‌اندازی نمودند، و تقریباً از نصف دوم قرن نوزدهم تا ربع اول قرن بیستم مستشرقین و افکار آن‌ها در اوج خود بود. چون حکومت‌های غربی آن را از بین برده بودند، آن‌ها در مورد هر چه که به دین اسلام مربوط می‌شد حرف می‌زدند هم در مورد تاریخ و فقه و تفسیر و حدیث و ادب و تمدن مباحثه و گفتگو می‌نمودند، حتی بحث و بررسی عالم اسلامی در مؤسسات فکری و تربیتی و روش‌های تعلیمی آن‌ها برگزیده می‌شد. و خیلی از مسلمانان به شاگردی این مستشرقین در آمدند و بسیاری از این مستشرقین بر عقل و فهم بعضی از مسلمانان‌ تاثیر گذاشتند و به نوشته‌ها و تدریس‌های آن‌ها فریب خوردند، به گمان اینکه بر اساس موضوعی و بی‌طرفی و با انصاف و یک بحث علمی نوشته شده‌اند به همین خاطر به دنبال نوشته‌ها و آثار آن‌ها رفتند، و ادعاهای آن‌ها را بیان می‌کردند بدون اینکه هیچ دلیل و حجتی داشته باشند بلکه آن‌ها را از روی هوی و هوس زیاد کرده بودند، همۀ این گروه‌ها این سم‌پاشی‌ها را به نام بحث و بررسی و معرفت و دانش و انتقاد آزاد انجام می‌دادند در حالی که دورترین کسانی بودند که از علم و دانش صحیح دور بودند و از بحث و بررسی درست و نقد و انتقاد پاک و سالم فاصله داشتند، به همین خاطر کتاب و نوشته‌های این دسته از شاگردان مستشرقان در مورد اسلام به صورت عمومی و در مورد حدیث پیامبرصبه صورت خصوصی از نوشته‌ها و کتاب‌های خود مستشرقین برای ایجاد شبه و تشکیک در منبع‌های شریعت اسلام کمتر و بی‌تاثیرتر نبودند. به یاری خدا در این بحث شبه و تشکیک‌های این مستشرقین و پیروان آن‌ها را رد می‌کنیم، اما قبل از هر چیز به تعریف سنت می‌پردازیم سپس از مفهوم استشراق و اهداف آن سخن می‌گوییم در خاتمه بعضی از نتایج آن را مورد بررسی قرار می‌دهیم از خداوند توفیق را خواستاریم.