شبه پنجم:
خلاصۀ این شبه این است: پیامبرصسنت نبوی را به عنوان قانون و دستور قرار نداده است و آن را به عنوان مصدر قانون برای دین توصیه نکرده است، به منظور قانونگذاری هیچ حرفی و یا فعلی را انجام نداده است، و پیامبرصنخواسته است که غیر از قرآن مصدر و منشأ دیگری برای قانونگذاری وجود داشته باشد، بلکه تنها مصدر قانونگذاری نزد پیامبرصو اصحاب فقط و به تنهایی قرآن بوده است، در زمان تابعین فتنه و بلای سنت مطرح شد و بیان کردند سنت هم مصدر قانونگذاری میباشد، که این کار و گفته باعث شد پشت دین شکسته شود، چون در واقع چیزی که در آن نبود وارد آن شد! و با وحی صحیح و خالص که قرآن است چیزی مخلوط و قاطی شد که وحی نبود بلکه کلام بشرد بود که همان سنت نبوی میباشد!! و ایشان برای این ادعای باطل دلایل زیر را مطرح میکنند:
۱- پیامبرصبه اصحاب دستور دادند که قرآن را بنویسند و آنها را برای این کار تشویق نمود، ولی آنها را از نوشتن سنت نهی نمود ایشان میفرمایند: «لاَ تكتبوا عنّی، ومَن كتبَ عني غیر القرآن فَلیَمحه»هیچ چیز را از من ننویسید، هر کس از من چیزی را غیر از قرآن نوشته است باید آن را پاک کند.
۲- صحابهها دانستن که سنت قانون نیست لذا در نوشتن آن سستی کردند و آن را حفظ نکردند در حالی که به نوشتن قرآن اهتمام شدید و زیاد داشتند.
۳- صحابههای بزرگ از جمله خلفای راشدین روایت احادیث را مکروه میدانستند و مردم را از آن میترساندند، حضرت عمرسراویان حدیث را تهدید میکرد و بعضی از راویان حدیث را به خاطر روایت حدیث زندانی نمود.