ردی بر نظریه مستشرقین در مورد سنت نبوی شریف

دوم: سنت در اصطلاح

دوم: سنت در اصطلاح

سنت در اصطلاح را هم محدثین هم اصولیین هم فقهاء تعریف کرده‌اند. علمای محدث به این صورت نسبت را مورد بررسی قرار داده‌اند که رسول خدا، امام هدایت‌دهنده، نبي رسول، آن کسی که پروردگار به ما خبر داده است که ایشان اسوه و الگوی ماست، به همین خاطر آن‌ها (محدثین) تمام چیزهایی که به پیامبرصارتباط داشته است مثل فرموده‌ها، افعال و تقریرات [۱]آن‌ها را نقل کرده‌اند، بدون اینکه حکم شرعی را ثابت کنند یا خیر، همانطور که اخبار و شمایل و داستان‌ها و صفات اخلاقی و خلقتی ایشان را بیان کرده‌اند. که کتاب‌های حدیث این مطالب را کاملاً بیان کرده است و تلاش مستمر محدثین و حدیث‌شناسان این مطالب را ثابت کرده است.

از این جهت آن‌ها سنت را به این صورت تعریف می‌کنند:

هر چیزی که از قول و فعل و تقریر و یا صفات اخلاقی و خلقتی قبل از بعثت یا بعد از بعثت از ایشان به جا مانده باشد سنت نام دارد.

اما عملای اصول، سنت را به این صورت مورد بررسی قرار می‌دهند که پیامبرصقانون‌گذاری است که پایه‌ها را قرار می‌دهد، راه را برای مجتهدین بعد از خود روشن می‌سازد، و برای مردم روش زندگی را بیان می‌کند، از آن جهت به اقوال و افعال و تقریرات ایشان توجه می‌کنند که احکام افعال بندگان را از جهت حرام بودن، یا واجب بودن و یا مباح بودن و غیره در بر می‌گیرد، به همین خاطر آن‌ها سنت را چنین تعریف می‌کنند:

آنچه که از پیامبرصاز قول و فعل و تقریر نقل شده باشد سنت نام دارد.

مثال قول: «إنّما الأعمال بالنیات»هر کاری که انجام می‌شود بستگی به نیّت آن فرد دارد.

مثال فعل: آنچه که از افعال پیامبرصدر نمازها و مناسک حج و غیره که به ما رسیده‌اند.

مثال تقریر: اجتهاد صحابه‌ها در مورد نماز عصر در غزوۀ بنی قریظه آن زمان که فرمود: «لا یُصلینَّ أحدُكم العصرَ إلاّ في بنی قریظَةَ»رواه البخاری في کتاب المغازی (۱۵/۲٩۴ – شماره ۴۱۱٩).

هر یک از شما باید نماز عصر را در میان طایفۀ بنی قریظه بخواند. بعضی از اصحاب ظاهر فرمودۀ پیامبرصرا در نظر گرفتند به همین خاطر نماز را به تاخیر انداختند و تا زمانی که وقت آن تمام نشد آن را به جا نیاوردند، و بعضی هم این طور فهمیدند که منظور و هدف پیامبرصتشویق اصحاب برای شتاب و عجلۀ کار بوده است، به همین خاطر در وقت خود نماز خواندند قبل از اینکه به بنی قریظه برسند، این قضیه به پیامبرصرسید ایشان هم هردو گروه را تایید نمود.

اما علمای فقه سنت پیامبرصرا به این صورت مورد بررسی قرار می‌دهند که اقوال و افعال از حکمی از احکام شرعی خارج نمی‌شوند، از این جهت تعریف سنت نزد ایشان چنین است: هر چه پیامبرصبه صورت امر غیر جازم و غیر قطعی دستور داده باشد، و یا آنچه که از پیامبرصثابت شده باشد بدون اینکه فرض یا واجب باشد، و یا آنچه که در انجام دادن آن اجر و ثواب وجود داشته باشد و یا در ترک آن عتاب و سرزنش نه انتقام وجود داشته باشد، سنت دقیق مقابل واجب و غیر آن است از احکام پنج‌گانه نزد علمای فقه بعضی اوقات سنت مقابل بدعت است، مثلاً گفته می‌شود: هر زمان کسی طبق سنت پیامبرصعمل کند می‌گویند بر سنت پیامبرصمی‌باشد. و یا گفته می‌شود فلان کس بدعت کار است، زمانی که خلاف سنت عمل نماید. و همچنین لفظ سنت نزد فقهاء برای آنچه که صحابه‌ها بر آن بوده‌اند اطلاق می‌شود، چه آن عمل در قرآن موجود باشد یا خیر، چون آن‌ها پیروان سنّتی بوده‌اند که برای آن‌ها ثابت بوده است، برای ما نقل ‌نشده است و یا اجتهادی نبوده که آن‌ها بر آن اجماع کرده باشند و کسانی که پیش از آن‌ها بوده‌اند آن را نقل کرده باشند. چون پیامبرصمی‌فرمایند: «علیكم بسنّتی وسنّةِ الخلفاءِ الراشدین المهدیین مِن بعدی عضّوا علیها بالنواجِذِ»بر شما لازم است که سنّت من و سنّت خلفای راشدین بعد از من را رعایت کنید و با چنگ و دهان آن‌ها را محکم بگیرید و به آن‌ها عمل کنید.

این‌ها معانی سنّت هستند، و یا تعریف آن می‌باشند، و منظور از سنّت در اصطلاح علما، منظور هر عالمی از هر علمی باشد اهتمام و توجه ویژه‌ای متناسب با علم خود به سنّت داشته است و آن را که در علوم مد نظر داشته‌اند سنّت آن را تثبیت کرده است بدون اینکه با آن‌ها تعارضی و مخالفت داشته باشد. در واقع همه این علوم در خدمت سنّت نبوی بوده‌اند و در راستای آسان نمودن شناخت آن و حمل کردن به آن بوده‌اند، از بزرگترین اهدافی که این علوم نسبت به آن قیام کرده‌اند جمع‌آوری سنّت نبوی و پاک نمودن و جدا کردن صحیح آن از چیزهایی که به دروغ وارد آن شده است می‌باشد. بعد از آن دفاع از سنت در مقابل کسانی که ضد سنّت نبوی فتنه‌گری و مقابله و مخالفت می‌کنند و سعی بر تشویه اذهان عمومی و شبه‌افکنی دارند.

[۱] تقریر به این معنی است که در حضور پیامبرصکاری صورت گرفته باشد و ایشان آن را رد نکرده باشند. (مترجم)