ردی بر نظریه مستشرقین در مورد سنت نبوی شریف

رد این شبه:

رد این شبه:

آنچه که حدیث‌شناسان از قواعد و اصول ثابت برای اعتماد و اطمینان از راویان حدیث و یا تضعیف آن‌ها ادعای شبه‌اندازان را باطل می‌کند. آن‌ها از روی هوا و هوس در مورد عدالت و یا عدم عدالت آن‌ها صحبت نکرده‌اند، بلکه این کار را فقط به خاطر خدا و به خاطر دین کرده‌اند، به همین خاطر این گفتۀ آن‌ها خیلی زیاد است که می‌گویند: این علم دین است دقت کنید که دین خود را از چه کسی می‌گیرید.

علم بسیار بزرگی پیدا شده است و قواعد و پایه‌ها محکمی برای آن گذاشته شده است. و مقیاس و معیار دقیقی برای آن گذاشته شده است که احوال و اوضاع راویان از جهت اطمینان و یا تضعیف آن‌ها کنترل می‌شود. که آن هم «علم جرح و تعدیل» نام دارد، که در میان هیچ ملت و امتی نظیر و شبیهی ندارد.

کسی که کتاب‌های علوم حدیث را مطالعه کند، در مقابل این علم دقیق و مهم مات و مبهوت می‌شود، علمی که امکان ندارد تالیف و پیدا شدن آن به صورت تصادفی و یا اینکه بدون هدف باشد، بلکه برای این علم زحمت‌های فراوانی کشیده شده است، و خستگی‌های فراوانی را متحمل شده‌اند شب زنده‌داری‌های زیادی برای آن کشیده شده است تا به اوج خود رسیده است.

از این علم سه سوال پیدا می‌شود که از خلال آن فاسد بودن و باطل بودن این گمان روشن می‌شود:

اولاً: آن راوی و روایت‌کننده‌ای که حدیثش قبول می‌شود کیست؟

دوماً: چگونه و چطور به آن اطمینان و اعتماد می‌شود؟

سوماً: زمانی که بین اطمینان و تضعیف تعارضی باشد چاره چیست و چه چیزی باعث این تعارضی شده است؟

جواب این سوال‌ها:

اولاً: حدیث‌شناسان صفات معین و مشخص را تعیین کرده‌اند که هر زمان این صفات در فردی معین همزمان جمع شوند روایت او قبول است و به حدیث او استدلال می‌شود.

ابن صلاح/می‌گوید: جمهور ائمۀ حدیث و فقه اتفاق نظر دارند و اجماع کرده‌اند که راوی حدیث زمانی به روایتش استدلال می‌شود که عادل و دارای حافظۀ خوب و هوشیار باشد. و به طور مفصل باید راوی حدیث مسلمان، بالغ، عاقل، و از اسباب فسق و چیزهایی که مروت و جوانمردی را از بین می‌برد در امان باشد، هوشیار باشد و دچار غفلت نگردد، دارای حافظۀ خوب باشد، برای نوشته‌هایش بسیار با دقت و هوشیار باشد. و اگر چنانچه حدیث را با معنی روایت می‌کند علاوه بر شرایط ذکر شده باید به آنچه باعث تغییر در معنی می‌شود عالم و آگاه باشد.

این ثقه و اطمینانی است که روایتش قبول می‌شود، و آن است که دو شرط عدالت و حافظه را جمع کرده‌ است.

دوماً زمانی به راوی حدیث اطمینان می‌شود که عدالت او در میان مردم پخش شده باشد، و یا اینکه در میان اهل علم به خیر و نیکی شهرت داشته باشد، و یا اینکه یک فرد عالم و دانشمند یا بیشتر ایشان را تایید و عدالت ایشان را قبول کنند. و حافظه و هوشیاری او به وسیلۀ مقایسه کردن روایت او با روایت کسانی که مورد اعتماد و باور هستند معلوم و مشخص می‌شود.

عدالت راوی قبول می‌شود با اینکه دلایل این عدالت هم بیان نشوند، چون اسباب عدالت زیاد هستند و ذکر و بیان آن‌ها زحمت و ناراحتی فراوانی دارد.

اما تجریح راوی و تضعیف او جز با ذکر دلیل قبول نمی‌شود، چون تجریح راوی با یک چیز حاصل می‌شود، و ذکر و بیان آن شقتی ندارد. با اینکه مردم در مورد اسباب و علل آن اختلاف نظر دارند.

سوماً: زمانی که در مورد یک راوی معین در مورد عدالت و یا تضعیف آن اختلاف وجود داشت، تضعیف آن انتخاب می‌شود به شرطی که توضیح داده شود، با اینکه کسانی که او را عادل می‌دانند زیاد باشند و جمهور علما نیز این نظریه را قبول دارند. چون کسی که به علم جرح آشنایی دارد از کسی که به عدالت آگاهی دارد علم بیشتری دارد که او از آن خبر ندارد کسی که از عدالت راوی بحث می‌کند ظاهر حال او را می‌بیند، ولی کسی که عیب و ایراد راوی را بررسی می‌کند از درون او خبر می‌دهد. که این یک شرط مهمی می‌باشد. حدیث‌شناسان عیب و جرح راوی را قبول نمی‌کردند مگر اینکه کاملاً توضیح داده شود و آن را کاملاً بیان کنند.

دکتر نور الدین عتر می‌گوید:

این قاعده به صورت کلی جرح راوی را هنگام تعارض مقدم نمی‌شمارد، در بسیاری از جاها حدیث‌شناسان عدالت راوی را بر جرح آن هنگام تعارض مقدم نموده‌اند، پس می‌توانیم بگوییم: این قاعده مقید به شرایط زیر می‌باشد:

۱- جرح باید روشن و توضیح داده شود، و شامل تمام شرایط باشد.

۲- جرح‌کننده نباید فردی متعصب نسبت به فرد مجروح باشد و یا در تجریح نمودن او سخت‌گیری کند.

۳- کسی که عدالت راوی را ثابت می‌کند باید بیان کند که هر گونه جرح و عیبی از راوی دور است و ادعای خود را با دلیل ثابت کند.

و این دلالت دارد بر اینکه اختلاف انتقادکنندگان به جرح و تعدیل می‌انجامد، به همین خاطر امام ذهبی که در نقد رجال حدیث واقعاً اهل تحقیق و بررسی می‌باشد می‌گوید: هرگز دو نفر از حدیث‌شناسان به این حالت نرسیده‌اند که ضعیفی را مطمئن و مورد اعتماد قرار دهند و یا اینکه فردی مطمئن و عادلی را ضعیف و غیرمطمئن شمارند، چون هر زمان روایت‌کنندۀ ضعیفی مورد اطمینان قرار گیرد، اطمینان از آن فقط به خاطر ظاهر آن بوده است.

حافظ ابن حجر می‌گوید: جرج بر تعدیل مقدم است، و جماعتی این مطلب را به مطلقی گفته‌اند، ولی کسی که اسباب آن را خوب می‌داند باید آن‌ها را بیان کند، چون اگر بیان نشود بر کسی که عدالت او ثابت شده است مقدم نمی‌شود، ولی اگر از طرف کسی که به اسباب جرح عالم نباشد صادر شود به آن اعتبار نمی‌شود. هر زمان کسی که تجریح شده است از شرایط عدالت خالی و تهی باشد جرح در مورد آن قبول می‌شود، به شرطی که این نظر را کسی صادر شده باشد که به اسباب جرح شناخت کامل داشته باشد.

اگر در راوی عدالت وجود نداشته باشد در شرایط مجهول قرار می‌گیرد و اعمال قول مجروح از اهمال آن بهتراست. همانطور که واجب است هنگام اختلاف حال راوی تجریح و تعدیل شده بیان شود، چون این شرح حال باعث نشانه‌هایی می‌شود که هنگام اختلاف در توثیق و تضعیف به ترجیح یکی از آن‌ها کمک می‌کند.

امام ذهبی در مورد اقسام کسانی که در مورد رجال حدیث از جهت سخت‌گیری، یا میانه‌روی، و یا اعتدال در جرح و تعدیل سخن می‌گویند، می‌فرماید:

۱- قسمتی از این افراد در جرح افراد سخت‌گیر هستند، برای تعدیل ثابت و پابرجا می‌باشند، با دو غلط و یا سه غلط از راوی چشم‌پوشی می‌کنند و این زمانی است که از فردی مطمئن باشند، اما زمانی که مردی را تضعیف کنند، دقت کن و ببین که آیا با این تضعیف او دیگران هم موافق هستند یا خیر؟ اگر موافق او بودند و هیچ یک از ماهران او را تعدیل نمی‌کردند پس او ضعیف است، و اگر یکی از آن‌ها او را مطمئن و معتبر می‌دانست در مورد او گفته‌اند: تجریح او بدون توضیح قبول نمی‌شود، یعنی کافی نیست مثلاً این معنی بگوید او ضعیف است، و سبب و دلیل ضعف او بیان نشود و دیگران او را مطمئن و عادل بدانند، امثال این افراد بر صحت حدیث آن‌ها توقف می‌شود و به حدیث حسن نزدیکتر هستند. ابن معین، ابو حاتم و جوزجانی سخت‌گیر هستند.

۲- قسمتی هم در مقابل این گروه (اول) هستند، مانند ابوعیسی الترمذی ابو عبدالله حاکم، و ابوبکر بیهقی که سهل‌انگار هستند.

۳- و قسمتی هم مانند امام بخاری، احمدبن حنبل، ابی زرعه، ابن عدی معتدل و با انصاف هستند.

باید بدانیم که حدیث‌شناسان در مورد توثیق و تجریح و تصحیح و تضعیف همین‌طور و کورکورانه قدم بر نداشته‌اند، بلکه طبق قواعد و مقرراتی محکم و مطمئن پیش رفته‌اند، به همین خاطر این احکام در نهایت دقت ظاهر شده‌اند، میان همدیگر کاملاً توافق و اتحاد وجود دارد و هیچ گونه تضاد و شذوذی در آن دیده نمی‌شود، دارای انسجام کامل و بدور از هر تباینی می‌باشد، و هیچ کس نمی‌تواند یک نقد علمی و درستی را متوجه آن سازد. و این شهادت یکی از مستشرقین که دکتر نورالدین عتر در این مورد آن را نقل می‌کند و آن «لیوبولد فایس» گفت: «ما از حد و مرز این کتاب تخطی کرده‌ایم، هنگامی که به صورت تفصیل در مورد روش‌های دقیقی که محدثان اولیه جهت اثبات صحیح بودن هر حدیث، زیاده‌گویی می‌کنیم. و برای آنچه که ما در صدد آن هستیم، کافی است که بگوییم: از این روش‌ها علم جداگانه و کاملی به وجود آمد که تنها هدف آن، جستجوی معانی احادیث پیامبر و شکل و طریق روایت آن‌ها بود.

در حقیقت این علم از لحاظ تاریخی قادر است که سلسله پیوسته‌ای را برای شرح حال مفصل تمامی کسانی که راوی یا محدث هستند، بیابد. شرح حال تمامی مردان و زنانی که تابع بررسی دقیق همه جانبه بودند. و این‌ها فقط زمانی مورد اطمینان محسوب می‌شوند که زندگی و طریقۀ روایت آنها، دقت مدارانه باشد. بنابراین کسی که امروزه بر صحت حدیثی یا تمام احادیث اعتراض کند، این چیزی که او باید ثابت کند».