زنان کرد در تاریخ اسلامی

مدرسة شام بیرونی (حسامیّه‌)

مدرسة شام بیرونی (حسامیّه‌)

این مدرسه به حسامیه نیز معروف است... که در محلّه‌ای پشت «عونیه‌»، شرق بازار «ساروج‌» و غرب بازار «سراب‌» قرار داشت.

ست الشام آن را تأسیس کرد... این مدرسه از بزرگ‌ترین مدارس بوده است... و کسانی که در آن بودند بیشترشان فقهاء و وقف کنندگان بودند... همان گونه که ابن شداد می‌گوید، آن یکی از وقف‌های سلطانی است که اندازۀ ۳۰۰ فدّان بوده است. حدود آن از کانال ریحانیه (در غوطۀ جنوبی‌) تا اوایل مزارع و گیاهان خشکیده و تا کانال حجیرا و دروازۀ بویضا (در غوطۀ جنوبی‌) امتداد دارد، و از آنجا وادی پایینی، یعنی وادی «سفرجل‌» قرار دارد که حدوداً ۲۰ فدّان و دارای سه باغ انگور و غیرذلک می‌باشد.

أبوبکر محمّد پسر عبدالوهاب فخر فرزند شیرجی (ت ۶۲٩ هجری‌) سرپرست دیوان و دفترخانۀ ست الشام بود که امر اوقاف را به او سپرده بود. نوۀ ابن جوزی می‌گوید: او شخصی مطمئن و امین و بسیار هوشیار و متواضع بود.

شرط واقف این بود که مدرّس این مدرسه حق تدریس در مدرسه‌ای دیگر را ندارد.

اوّلین کسی که در شام بیرونی تدریس کرد، قاضی شرف الدین أبوطالب عبدالله پسر زین القضاة عبدالرحمن قرشی دمشقی از پسر عموهای ابن زکی بود (ت ۶۱۵ هجری‌).

بعد از او قاضی القضاة شمس الدین أبوالبرکات یحیی پسر حسن، معروف به ابن سنی الدولة مدرّس آن شد.

بعد از او نجم الدین أحمد پسر راجح فرزند خلف مغربی، معروف به ابن حنبلی آمد (ت ۶۳۸ هجری‌).

بعد از او هم عزالدین عبدالعزیز پسر قاضی القضاة نجم‌الدین پسر أبی عصرون مدرّس آنجا شد.

بعد از او قاضی القضاة محیی الدین أبوالفضل یحیی پسر زکی بود.

پس از او نیز قاضی رفیع الدین عبدالعزیز پسر عبدالهادی جیلی درس داد.

به دنبال او شیخ تقی الدین أبوعبدالله محمّد پسر حسین فرزند رزین شافعی در آنجا به تدریس پرداخت.

بعد از او شمس‌الدین أبو عبدالله محمّد معروف به مقدّسی در ایام ظاهریه به جای او آمد و عزالدین محمّد پسر شرف الدین عبدالقادر أنصاری (ت ۶۸۲ هجری‌) نیز همراه او مدرّس آنجا شد. زمانی که شمس‌الدین مقدسی وفات یافت، برادرش شرف‌الدین أحمد پسر نعمت جانشین او شد.

و سپس شیخ زین الدین فارقی.

و بعد قاضی کمال الدین پسر شریشی.

سپس صدرالدین پسر وکیل.

و بعد کمال الدین پسر زملکانی.

سپس کمال الدین پسر شیرازی.

پس از او نیز قاضی شمس‌الدین أبونصر شیرازی، آمد که از بهترین قضاة شام به حساب می‌آمد (ت ۶۳۵ هجری‌).

بعد از او زین الدین محمّد پسر عبدالله فرزند مرحل شافعی عهده‌دار تدریس آنجا گشت (ت ٧۳۸ هجری‌).

سپس جمال الدین یوسف پسر ابراهیم فرزند جملۀ آمد. می‌گویند: او بسیار قوی النفس بوده است (ت ٧۳۸ هجری‌).

پس از او نیز شمس‌الدین محمّد پسر أبی‌بکر فرزند نقیب آمد (ت ٧۴۵ هجری‌).

سپس شیخ تقی‌الدین سبکی.

پس از او فرزندش قاضی جمال‌الدین حسین تدریس کرد.

و بعد از او قاضی علاءالدین علی پسر قاضی فخرالدین زرعی در سال ٧۴٧ هجری به تدریس پرداخت.

سپس امام شمس‌الدین پسر خطیب یبرود آمد.

و بعد شیخ تاج الدین سبکی.

آنگاه شیخ شافعیۀ محمّد پسر قاضی شهبۀ آمد که پس از چندی از این کار کنار کشید و جای خود را به شهاب الدین زهری داد.

پس از او أبوالعباس أحمد پسر محمّد، معروف به ابن رهاوی آمد (ت ٧٧٧ هجری‌).

و به دنبال او جمال الدین عبدالله پسر أحمد زهری آمد (ت ۸۰۱ هجری‌).

سپس تاج الدین أبونصر عبدالوهاب پسر شیخ شافعیه شهاب الدین زهری به تدریس در آنجا پرداخت. گفته شده که او بسیار عاقل، با وقار بوده و قرآن را بسیار تلاوت می‌کرد، شبها نماز را به پا می‌داشت و به صبح می‌رسانید، بسیار با حشمت و ادب بوده و زبان پاکی داشته است (ت ۸۲۴ هجری‌).

و بعد از او قاضی القضاة نجم الدین پسر حجی امر تدریس را به عهده گرفت.

سپس قاضی القضاة شیخ شمس‌الدین برماوی شافعی آمد.

و پس از وی قاضی محیی الدین مصری روی کار آمد (ت ۸۴۰ هجری‌).

سپس علاءالدین صیرفی به تدریس پرداخت (ت ۸۴۴ هجری‌).

آنگاه شمس‌الدین محمّد پسر عبدالله بلاطنسی، مفتی مسلمانان در آن زمان مدرس آنجا شد (ت ۸۶۳ هجری‌).

بعد از او بهاءالدین أبوالبقاء محمّد پسر عمر فرزند حجی آمد که او نیز جایش را به پسرش محیی‌الدین قبل از مرگش سپرد.

پس از او نیز مفتی مسلمانان زین‌الدین خطاب پسر امیر عمر عجلونی آمد.

و بعد از او دمشقی نیابتاً به تدریس پرداخت (ت ۸٧۸ هجری‌).

سپس قاضی القضاة تقی‌الدین أبوبکر پسر عبدالله، مشهور به ابن قاضی عجلون، روی کار آمد که مشایخ شافعیۀ دمشق، همگی به او رسیده‌اند (ت ٩۲۸ هجری‌).

و با او قاضی القضاة سراج الدین أبوحفص عمر پسر صیرفی به تدریس مشغول بود (ت ٩۱٩ هجری‌).

به دنبال او عالم فاضل، قاضی‌عبداللطیف پسر محب‌الدین حموی آمد (ت ۱۰۲۳ هجری‌).

و بعد از او شیخ علامۀ محقّق حسن بن محمّد بورینی به تدریس در آنجا پرداخت (ت ۱۰۲۴ هجری‌).

و بالاخره کار تدریس به شیخ علاّمه شهاب الدین أبوالعباس أحمد پسر یونس عیثاوی واگذار گردید (ت ۱۰۲۵ هجری‌)...

* * *

این مدرسه و مدارس بزرگ امثال آن، بزرگان علماء و فقهاء را در خود جمع می‌کردند بخاطر عظمت و اعتباری که علماء برای این مدرسه قایل بودند برای تدریس در آن با هم به رقابت می‌پرداختند بلکه برجسته‌ترین و مشهورترین علماء عصر در این مدرسه به تدریس پرداخته‌اند و بسیار اتّفاق افتاده که برای تعیین مدرّسین این مدرسه حاکم آن عصر خود به دمشق رفته است.

علماء و فقهاء بسیاری در طول زمان از این مدرسه خارج شده‌اند... و به نشر موازین و ارزشهای اسلام عظیم پرداخته‌اند... امّا به راستی اجر بزرگ و باارزش‌ترین پاداش به وقف کنندۀ آن برمی‌گردد... یعنی ست‌الشام... خداوند او را مورد رحمت خویش قرار دهد... و پاداشش را باارزشتر گرداند!...

امّا ببینیم که سرنوشت و سرانجام این مدرسه در این زمان چه شد، ابن بدران (ت ۱۳۴۶ هجری‌) می‌گوید: از آن چیزی جُز یک دیوار باقی نمانده است. امّا محمّد کرد علی (ت ۱۳٧۲ هجری‌) می‌گوید:

در حال حاضر، به مدرسۀ ابتدایی برای یتیمان و بی‌سرپرستان تبدیل شده که در آن انجمنی تحت عنوان «کمیتۀ امداد خیریه‌» برپا شده است...