«ضیفه دختر ملک عادل»
ضیفه خاتون صاحبه دختر ملک عادل سیف الدین أبی بکر محمّد پسر أیوب، همسر ملک ظاهر غازی پسر صلاح الدین، والی حلب، و همچنین مادر عزیز والی دیگر حلب، و مادربزرگ ناصر والی شام میباشد.
در قلعۀ حلب، سال ۵۸۱ هجری متولّد شد...
... مراسم عروسیاش بسیار مشهور است.
ابن قاضی شهبه میگوید: در محرّم سال ۶۰٩ هجری، ملک ظاهر با عمویش عادل آشتی کرده و دخترش را به ازدواج او درآورد.
مراسم عقد آنها در دمشق با دو وکالت بر مبلغ پنج هزار دینار منعقد گردید.
و در همان موقع به حلب فرستاده شد.
جهازیۀ او سیصد شتر و پنجاه قاطر، و دویست جاریه بود.
زمانی که او را نزد ظاهر میبردند، ظاهر چند قدمی را به پیشوازش رفت، و پنج گردنبند گرانبها را که قیمتشان به هزار و سیصد درهم میرسید، همراه با اشیاء نفیس دیگر به او تقدیم کرد.
ظاهر، قبل از این که با او ازدواج کند، با خواهرش غازیه ازدواج کرده بود.
او ملکهای گرانقدر و عاقل بود.
زمانی که پسرش عزیز وفات یافت، در کارهای سلاطین دخل و تصرّف کرد و به انجام کارهایشان پرداخت، و با عدالت و شفقت و بذل و بخشش هر چه تمامتر، به مدّت شش سال به سلطنت نشست... و در این مدّت، هر گونه ظلم و بدبختی را از تمام نقاط حلب محو ساخت.
او همیشه فقراء را بر خود ترجیح میداد و صدقات و انفاقهای بسیاری را به آنها میبخشید.
صفدی شرح حالش را در کتاب خود «الوافی بالوفیات» آورده است.
و بالاخره، شب جمعه، در یازدهم جمادی الاوّل، سال ۶۴۰ هجری در همان شهر حلب وفات یافت و در قلعۀ حلب دفن گردید.
با مرگ او، دروازۀ حلب به مدّت سه روز بسته شد.
بعد از آن بود که ناصر صلاح الدین پسر عزیز برای اثبات بالغ بودنش شاهد آورد. او در آن روز ۱۳ ساله بود، و بدین ترتیب امر و نهی به دست او افتاد و در جایگاه عدالت نشست. در حالی که همه نگاهها بهسوی جمال الدوله إقبال، و وزیر قفطی بود.
ضیفه در حلب مدرسۀ «فردوس» را تأسیس کرد و آن را بعدها به یک قبرستان و کاروانسرا در سال ۶۳۳ هجری تبدیل کرد، و اوقاف بسیاری را به آن اختصاص داد و حقوق ماهیانهای برای گروهی از قاریان و فقهاء و صوفیان قرار داد.
محمّد کرد علی در «خطط الشام» میگوید: هم اکنون نیز دیوارهای آن باقی و مسجد جامع آن آبادان است، و به قبرستان کشاورزانی تبدیل شده که در اطراف آن سکونت دارند. امّا به ترمیم و تعمیر مجدّد نیاز دارد. این مسجد نمونۀ بسیار زیبایی از اشکال هندسی عربی است. بر دیوار بارگاه آن بعد از ﴿بِسۡمِ ٱللَّهِ ٱلرَّحۡمَٰنِ ٱلرَّحِيمِ﴾و آیاتی از سورۀ زخرف، چنین نوشته شده است:
«امر تأسیس این بنا را بانوی بزرگوار و ارجمند، ملکۀ مهربان، عصمۀ الدین و الدنیا، ضیفه خاتون دختر سلطان ملک عادل سیف الدین أبی بکر پسر أیوب- خداوند همگیشان را غرق رحمت خود فرماید- بر عهده داشته است، و این در عهد سرور ما سلطان ملک ناصر، عالم عادل، مجاهد قهرمان، مؤید مظفر منصور، صلاح الدین و الدنیا یوسف پسر ملک عزیز محمّد پسر ملک ظاهر غازی فرزند یوسف پسر أیوب، به سرپرستی بندۀ حقیر عبدالمحسن عزیزی ناصری ۴ در سال ۶۳۳ هجری بوده است». و بر محراب زیبایش نوشته شده است: «این کار حسان بن عفان است».
عمر رضا کحاله نیز میگوید: و امّا مسجد جامع آن بسیار بزرگ و محکم است، و به اوایل دورۀ باستانی قدیم در حلب برمیگردد. زمانی که زوّار و بازدید کنندگان از دور و نزدیک برای دیدن آن میآمدند، از بزرگی و بلندی آن، و از ضخامت و کلفتی سنگها و ستونهایش، همچنین از هنر نقش و نگار صحن آن شگفت زده میشدند. در آن حوض بزرگ و زیبایی واقع است که همچون حوض سلطانیه ساخته شده است، و در شمال آن ایوانی به شکل کسری'، و در دو طرف آن قبور جمعی از کسانی است که هیچ کس نمیداند چه کاره بودهاند، و در قسمت جنوبی آن، صحن بزرگی است که طول آن تقریباً به ۳۰ ذرع میرسد.
خانقاه آن نیز به ضیفه خاتون نسبت داده میشود که در سال ۶۳۵ هجری در حلب، رو به روی مسجد شیخ حافظ الرحمن بن الاستاذ بنا کرده است. این خانقاه هم اکنون در محلۀ «فرافرة» مقابل مسجد زینبیه و مدرسۀ هاشمیه واقع است.
* * *