مقدمه بهقلم: دکتر حبیبالله ضیائی
﴿يَٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَطِيعُواْ ٱللَّهَ وَأَطِيعُواْ ٱلرَّسُولَ وَأُوْلِي ٱلۡأَمۡرِ مِنكُمۡۖ فَإِن تَنَٰزَعۡتُمۡ فِي شَيۡءٖ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمۡ تُؤۡمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلۡيَوۡمِ ٱلۡأٓخِرِۚ ذَٰلِكَ خَيۡرٞ وَأَحۡسَنُ تَأۡوِيلًا ٥٩﴾[النساء: ۵۹].
«ای اهل ایمان! از خدا و پیامبر اطاعت کنید و از کارداران و فرمانروایان مسلمان خود فرمانبرداری نمایید. و اگر در چیزی اختلاف داشتید، آن را به خدا (با عرضهی به قرآن) و به پیامبر (با رجوع به سنت نبوی) برگردانید (تا در پرتو قرآن و سنت، حکم آن را بیابید و باید چنین عمل کنید) اگر به خدا و روز آخرت ایمان دارید. این کار (یعنی رجوع به قرآن و سنت) برای شما بهتر است و فرجام بهتری به دنبال دارد».
یکی از اصولی که در جایجای قرآن بر آن به عنوان مقتضا و شرط ایمان تأکید میشود، اطاعت و پیروی از خداوند متعال و فرستاده و رسول اوست. همچنین مهمترین موقعیتی که این مظهر ایمانی، نمودار میگردد و ایمان حقیقی و خالص از ایمان کاذب و ناخالص، جدا میشود، موارد نزاع و اختلاف میباشد. چنانچه خدای متعال میفرماید: ﴿فَلَا وَرَبِّكَ لَا يُؤۡمِنُونَ حَتَّىٰ يُحَكِّمُوكَ فِيمَا شَجَرَ بَيۡنَهُمۡ ثُمَّ لَا يَجِدُواْ فِيٓ أَنفُسِهِمۡ حَرَجٗا مِّمَّا قَضَيۡتَ وَيُسَلِّمُواْ تَسۡلِيمٗا ٦٥﴾[النساء: ۶۵]. یعنی: «اما نه!.. سوگند به پروردگارت که آنان، تا تو را در اختلافات و درگیریهای خود، به داوری نطلبند و سپس در دل خود، ملالی از داوری تو نداشته باشند و کاملاً تسلیم قضاوت و داوری تو نشوند، مؤمن بهشمار نمیروند».
اگرچه واژهی اختلاف، چه در میدان فکر و چه در میدان اخلاق، ناپسند شمرده میشود، اما همچون واژهی جنگ میتواند با هدفی نیک و در راستای گسترش نیکی، محک و معیار آزمایش مردم و همچنین جداساز خیرخواهان و بداندیشان باشد و در بسی اوقات، مایهی شکوفایی و رشد افکار و اندیشهها گردد. بر این اساس، میتوان نشانهها و مظاهری از اختلاف را در طبیعت، مشاهده کرد که قرآن کریم، از آنها به عنوان آیات و نشانههای حکمت الهی و نظم جهان آفرینش، یاد میکند؛ چنانچه هر یک از این مظاهر و آیات، با وجود اختلاف و تنوع نقش، هدف واحدی را در اشکال گوناگون، ایفا مینماید. خدای متعال، میفرماید: ﴿وَمِنۡ ءَايَٰتِهِۦ خَلۡقُ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ وَٱخۡتِلَٰفُ أَلۡسِنَتِكُمۡ وَأَلۡوَٰنِكُمۡ﴾[الروم: ۲۲]. یعنی: «از نشانههای (قدرت، عظمت و حکمت) خداوند، آفرینش آسمانها و زمین و اختلاف و تفاوت زبانها و رنگهای شما است…».
پدیدهی اختلاف، عارضهی گریزناپذیری است که هم میتواند، برآیندی منفی باشد و هم میتواند، پیامدهای مثبتی به دنبال داشته باشد. خاستگاه و زمینهی مثبت یا منفی بودن پدیدهی اختلاف، محرک و انگیزهی اختلاف است؛ این انگیزه، هم میتواند برخاسته از بغی و سرکشی باشد و هم میتواند حقیقتجویی و خیرخواهی باشد. اختلاف منفی که برخاسته از بغی و سرکشی است، به تفرق، جدایی و پراکندگی، میانجامد؛ اما اختلاف مثبت که فرآیند حقیقتطلبی و خیرخواهی میباشد، به تنوع و تعدد اندیشهها و در پی آن، به باروری و شکوفایی افکار، منجر میگردد. به هر حال اختلاف، سنجهی آزمایش انسانها و معیار سنجش و تشخیص حد و میزان تواضع، فروتنی و حقیقتجویی افراد بشر و مسلمانان میباشد. امت اسلامی، در همین راستا در گذرگاه تاریخ، مراحل مختلفی را پشت سر نهاده که هر یک از این مراحل، بر اساس قوت ایمانی و نیز رشد اخلاقی و فکری جامعه، دارای ویژگیها و شاخصهای خاصی شده است.
در نخستین مرحله که میتوان از آن به عنوان دوران نبوت یاد کرد، رابطهی مسلمانان با مصدر نزول وحی، حلکنندهی اختلافات بود و شخص رسولخدا جبه عنوان مبلغ وحی، به مسایل متعدد فردی و اجتماعی آنها رسیدگی میکردند و حکم و قضاوت آن حضرت جپایانبخش اختلافات مسلمانان بود؛ در آن زمان عدم رضایت و خرسندی به حکم خدا و رسولش، نمودار نفاق عینی و حقیقی، بهشمار میرفت.
دومین مرحله، دوران خلفای راشدین و صحابهشتا پایان قرن اول هجری میباشد. در آن زمان افزون بر اینکه قرآن و سنت پیامبر اکرم جهمچنان مرجع رسیدگی به امور مسلمانان بود، برخی از آرا و دیدگاههای صحابه، پدیدار گشت و در بسیاری از موارد به اجماع و اتفاق نظر آنها انجامید. از آن جمله میتوان به تعیین خلیفهی اول، توسط شورای مسلمانان صاحبنظر و سرآمد و همچنین گردآوری قرآن در زمان ابوبکر صدیقساشاره کرد.
سومین مرحله از تاریخ شریعت اسلامی، از اوایل قرن دوم آغاز شد. تدوین حدیث و فقه و فعالیتهای چشمگیر علمی در این دو زمینه، ظهور دو مدرسهی مشهور فقهی در عراق و حجاز و همچنین پیدایش فقها و محدثان جهان اسلام، از مهمترین نشانهها و پیامدهای این نهضت علمی است که تا اواخر قرن سوم هجری ادامه یافت.
چهارمین مرحله که از قرن چهارم هجری، آغاز شد، با جمود فقهی، تعصب مذهبی، جدلهای بیفایده و تقلید کورکورانه از فقهای پیشین، همراه بود؛ در آن زمان، اختلاف، به جای آنکه برخاسته از حقیقتجویی باشد، فرآیندی منفی در راستای دفاع از شخصی معین و همچنین ابزار غلبه بر مخالفان، قلمداد گردید. این آفت علمی، در میانهی قرن چهارم هجری و در زمان ضعف و ناتوانی حکومت عباسی، به اوج رسید. در آن زمان، پیدایش حکومتهای مختلف و حمایت و جانبداری حکام هر منطقه از آرا و دیدگاههای یکی از فقها و یا مدارس فقهی و نیز کاربست این دیدگاهها در محکمههای حکومتی آن روز، سبب گسترش و نهادینهشدن برخی از آرای فقهی ائمهی مذاهب شد. در آن میان، عدم پرداختن به دیدگاههای فقهی برخی از فقها، سبب شد تا پس از مدت زمان اندکی، بسیاری از دیدگاههای سایر فقها، به فراموشی سپرده شود و بنا بر میل و خواستهی حکام وقت، چهار مذهب فقهی، رواج یابد. پس از شکلگیری مذاهب چهارگانه، پژوهشها و دروس فقهی، غالباً در حدود ترجیح مذهب متبوع بر سایر مذاهب و یا در چارچوب ترجیح آرای داخل مذهب، منحصر گشت. در آن گیر و دار کمتر کسی به خود اجازه میداد که در سایهی نصوص کتاب و سنت و بیرون از دایرهی مذهبی معین، در راستای دسترسی به حقیقت احکام، فعالیت کند. البته عدهای از علما و احیاگران سنت، برای شکستن قلادههای مذهبی و تعصبهای خشک و کور، همت گماشتند. از این عالمان که بیشتر در سدههای هفتم و هشتم هجری بودهاند، میتوان به شیخالاسلام ابنتیمیه و شاگردش ابنقیم، اشاره کرد. در قرن دوازدهم هجری نیز محدث و فقیه هندوستان، شاه ولیالله دهلوی، در ادامهی این فعالیت بنیادین، با نوشتن کتاب حجة الله البالغة، روحی تازه در فقه دمید و به احیای فقه سنت، به جای فقه مذهب، پرداخت.
کتاب پیش رویتان که بخشی از کتاب حجة الله البالغة نیز میباشد، تلاش خجستهی امام دهلوی در همین راستا است. این کتاب، آنگونه که از نامش پیدا است، به شرح اسباب اختلاف و همچنین بیان وظیفهی فراروی ما در قبال میراث فقهی پیشینیان میپردازد؛ بدین ترتیب که نشاید افسارگسیخته، غیرمتعهدانه و بدون رعایت اصول و زیرساختهای اساسی اجتهاد، به گزینش دیدگاه فقهی مطلوب خود بپردازیم و نیز نباید در برابر نص صریح سنت نبوی، بر رأی فقهی امام مشخصی، تعصب نشان دهیم؛ بلکه باید همانند نیکان گذشته بکوشیم تا با اشتیاق تمام، حقیقت را بهطور مستقیم از سنت پیامبر معصوم جبرگیریم.
مترجم محترم، کوشیده تا با قلم روانش، مطالب کتاب دهلوی/را به فارسی برگرداند و در اختیار خوانندگان عزیز قرار دهد؛ از خدای متعال، توفیق ایشان و تمام دعوتگران و دانشپژوهان مسلمان را مسألت داریم.
سبحانك اللهم وبحمدك أشهد أن لا إله إلا أنت أستغفرك وأتوب إليك
حبیبالله ضیائی