(جنبهی نخست): کنارگذاردن پژوهشهای قرآنی و مطالعات سنتشناسی و بستن باب اجتهاد
تعصب مذهبی (و پافشاری نابجا بر حصار مذهب، بدون نظرداشت دادههای کتاب و سنت) باعث شکلگیری گونههای مختلفی از قیود و بندها شده که هیچ دلیلی بر درستی آنها از سوی خدای متعال نازل نشده است. از مهمترین و بارزترین این قیدهای بیاساس میتوان اشاره کرد به این گفته که: (دین، همان مذهب است و هیچ تفاوتی، میان دین و مذهب وجود ندارد.) نتیجهی چنین پنداری، این شده که میگویند: (خروج از مذهب، درست و روا نیست!) از همین پندار (خام و نادرست) فتواها و اصول سخت ونادرستی، پدید آمده که کار شومش را در تخریب اندیشهها و روان تودهی امت اسلامی در جاهایی که این بیماری، گسترش یافته، عملی ساخته است. چنانچه هر آن کس که از مذهبی جدا شود و مذهب دیگری برگزیند، مورد سرزنش قرار میگیرد. علاوه بر این، عزت نفس و توان علمی افراد زیر سؤال میرود که فلانی، کیست و چیست که دنبال دلیل میگردد و کتاب و سنت را بررسی میکند؟!!
تردیدی نیست که این تعصبها و پندارها، تقلید بسته و کورکورانه در تمام سطوح را به دنبال دارد و سبب عقبماندگی و عدم پیشرفت میگردد و همچنین باعث بریدگی و دوری امت از پیوند با وحی مبارک و خجستهای میشود که به عنوان کتاب و سنت، اصل و مایهی تمام خوبیها است و منبع فقه و (قرائتهای مذهبی) و اساس و پایهی همهی فضایل میباشد.