محاصرهی خانهی پیامبر ج
تبهکاران قریش، تمامی ساعات آن روز، سرگرم آماده شدن برای اجرای نقشهی طراحی شدهای بودند که آن را در دارالندوه به تصویب رسانده بودند. تعداد این افراد یازده نفر بود و به محض اینکه ساعاتی از شب گذشت و همه جا آرام گرفت و مردم به خواب رفتند، پنهانی به سوی خانهی پیامبرجرفتند به این گمان که پیامبر جدر بسترش خوابیده است و هنگامی که از خواب برخیزد، نقشهی شوم خودشان را اجرا نمایند؛ زیرا عادت پیامبر جاین بود که اول شب بعد از نماز عشاء میخوابید و نیمه شب به مسجدالحرام میرفت و در آنجا نماز شب میخواند.
کفار قریش اطمینان کامل داشتند به اینکه توطئهی پست و زبونانهشان موفقیت آمیز خواهد بود، به گونهای که ابو جهل با حالتی از تمسخر و استهزاء گفت: محمد ادعا میکند که اگر شما تابع دین و آئین او بشوید، پادشاه عرب و عجم خواهید شد، وانگهی که مُردید دوباره برانگیخته خواهید شد و...
قرار اجرای توطئهی قریش، هنگام خروج پیامبر جاز خانه بود، اما خداوند نقشهی شوم آنان را باطل گردانید؛ زیرا پیامبر جدر حالی از خانهی خویش خارج گردید که محاصرهی آن شکسته شد و پیامبر جمشتی سنگریزه برداشت و بر سر و روی آنان پاشید و خداوند نیز چشمان آنان را نسبت به پیامبر جکور کرده بود و آنان پیامبر جرا نمیدیدند. خداوند ماجرا را اینگونه بیان میکند:
﴿وَجَعَلۡنَا مِنۢ بَيۡنِ أَيۡدِيهِمۡ سَدّٗا وَمِنۡ خَلۡفِهِمۡ سَدّٗا فَأَغۡشَيۡنَٰهُمۡ فَهُمۡ لَا يُبۡصِرُونَ٩﴾[يس: ۹].
«ما در پیش روی آنان پشت سرشان سری قرار دادهایم و بدین وسیله جلو چشمان ایشان را گرفتهایم و دیگر نمیبینند».
کفار قریش همچنان در انتظار پیامبر جبودند؛ اما انتظارشان به یأس و نا امیدی مبدل گشت؛ زیرا علیسدر بستر پیامبر جخوابیده بود و این ماجرا برای آنان یک شکست فاحشی به شمار میآمد.
هنگامی که کفار با چنین صحنهای روبرو گشتند، با حالتی از اضطراب و خشم در صدد یافتن پیامبر جبر آمدند تا شاید با دستگیری آن حضرت بتوانند از نتیجهی آن شکست فضیحانهی خود بکاهند. اما این کارهم به آنان نتیجهای جز حقارت و رسوایی نبخشید.