علی ÷و ابن تیمیه /مردانی حق گو
و اما در مورد حق گفتن دیگر بر کسی پوشیده نیست که حضرت علی ÷از کسی ترسی نداشته، و هر جا لازم بوده سخن درست را میگفته است، و به هیچ عنوان اهل مصلحت و تقیه و دورویی نبوده، و آیا کسی که از جنگ کردن نمیهراسد، آن وقت از گفتن سخن حق تقیه میکند، جایی که او با عایشه و طلحه و زبیر روبرو شده است، آن وقت از ابوبکر تقیه کرده و سخنی راجع به خلافت نزده است، همانطور که عطار نیشابوری نیز در کتاب خود منطق الطیر چنین سروده است:
در تعصب میزند جان تو جوش
مرتضی را جان چنین نبود خموش
مرتضی را میمکن بر خود قیاس
زآنکه درحق غرق بود آن حق شناس
همچنان مسـتغرق کارسـت او
وز خیالـت نیـز بیـزارسـت او
گر چو تو پر کیـنه بودی مرتضا
جنگ جستی پیش خیل مصطفا
او ز تو مـردانهتر آمـد بسـی
پس چرا جنگی نکرد او با کسی
چون بنا حق بود صدیق ای عجب
او چو بر حق بود حق کردی طلب
پیش حیـدر خیـل ام المومنیـن
چون نه بر منوال دین جستند کین
لاجرم چون دید چندان چنگ و شور
دفع کرد آن قوم را حیـدر به زور
آنکه با دختـر توانـد جنـگ کرد
دانـد او سـوی پـدر آهنـگ کرد
ای پسـر، تو بینشـانی از علـی
عیـن و یا و لام دانـی از علـی
تو ز عشق جان خویشی بیقرار
او نشسته تا کند صد جان نثار
و اما شیخ الإسلام ابن تیمیه نیز همینطور بوده و در مورد آشکار کردن حقایق اسلامی از احدی هراس نداشته است، و در زندگانی خود با خرافیون مبارزه میکرده و جانش را نیز در این مبارزه فدا کرده، و در زندان قلعه دمشق به رحمت الهی پیوست، و شیخ محمد بن عبدالوهاب نیز از علمای زمان خود نترسید و حقایق دین اسلام را بیان نمود با اینکه از سوی آنان دائم مورد آزار و اذیت و تعقیب بود ولی در راه حق کوتاهی نکرد، ولی مدعیان حب اهل بیت از اینکه چیزی را صریحاً حرام اعلام کنند از مردم هراس دارند و میگویند: جایز نیست، و اگر خرافاتی در مذهبشان باشد بسیار با احتیاط از آن صحبت میکنند تا مبادا مردم عکس العمل نشان دهند، ولی شیخ الإسلام ابن تیمیه و محمد بن عبدالوهاب کاری با پست و مقامهای دنیوی نداشتهاند و از اینکه موقعیت اجتماعی خود را نزد مردم و بزرگان کشور به خطر بیندازند ترسی نداشتهاند، ولی آخوندهای رافضی هرگز حاضر به ترک پست و مقام نیستند، اما حضرت علی ÷نیز علاقهای به خلافت کردن نداشته است، و روحانیون شیعه چون خودشان خیلی به حکومت کردن علاقهمند هستند فکر میکنند حضرت علی ÷نیز همینطور بوده است.
در مورد پاسخ منطقی دادن به اشخاص پیامبر صو حضرت علی ÷همیشه منطقی بودهاند، و کسی را به خاطر بیاحترامی کردن اعدام نمیکردند، و شیخ الإسلام ابن تیمیه نیز همینگونه عمل میکرده و آثار علمایی را نقد علمی کرده است، به طور مثال در مورد عقاید و نظرات ابن سینا خیلیها نظر دادهاند و بسیاری از فقها فتاوای سختی به ابن سینا دادهاند ولی شیخ الاسلام ابن تیمیه در کتاب (الرد علی المنطقیین چاپ بمبئی) که نام اصلی آن «نصیحة أهل الإیمان في الرد علی منطق الیونان» میباشد به صورتی علمی با کتب ابن سینا روبه رو شده است.