انطباق عقاید ابن تیمیه - رحمه الله- با علی علیه السلام

در مورد تفسیر قرآن

در مورد تفسیر قرآن

در مورد تفسیر قرآن باید بگوئیم: بهترین تفسیر آیات قرآن تفسیر آیه با آیه می‌باشد، یعنی یک آیه را با دیگر آیات قرآن تفسیر کنیم، «والقرآن یفسر بعضه بعضاً» یعنی قسمت‌هایی از قرآن بیانگر قسمت‌های دیگر می‌باشد، اولین دانشمند اسلامی که در تاریخ بدین موضوع اشاره داشته است شیخ الاسلام ابن تیمیه بوده است، در کتاب مقدمۀ في أصول التفسیر (لبنان، دار مکتبة الحیاة،۱۹۸۰م) بیان نموده است.

حال فکر می‌کنید قبل از شیخ الاسلام ابن تیمیه چه کسی به این موضوع اشاره داشته است؟ بله، قبل از او حضرت علی ÷در نهج البلاغه در خطبه ۱۳۳ فرموده: «وَيَنْطِقُ بَعْضُهُ بِبَعْضٍ، وَيَشْهَدُ بَعْضُهُ عَلَى بَعْضٍ»... یعنی: آیات قرآن بعضی از آن بعضی دیگر را تفسیر می‌کند، و پاره‌ای بر پاره دیگر گواهی دهد. همینطور در خطبه ۱۸ نیز فرموده: «آیا خدای سبحان دین کاملی فرستاد، پس پیامبر صدر ابلاغ آن کوتاهی ورزید در حالی که خدای سبحان می‌فرماید ما در قرآن چیزی را فروگذار نکردیم و فرمود در قرآن بیان هر چیزی است و یاد آور شد که بعض قرآن گواه بعض دیگر است، و اختلافی در آن نیست، پس خدای سبحان فرمود اگر قرآن از طرف غیر خدا نازل می‌شد اختلافات زیادی در آن می‌یافتند».

پس حتی در تفسیر قرآن نیز حضرت علی ÷و شیخ الاسلام ابن تیمیه :در یک مسیر هستند، و البته از پیامبر صنیز در مورد تفسیر آیه با آیه نیز حدیث می‌باشد، مثل سوره انعام آیه ۸۲ که در صحیح بخاری و صحیح مسلم از ابن مسعود نقل شده که چون آیه نازل شد بر اصحاب گران آمد و گفتند: کدام یک از ماست که در حق خویش ظلم نکرده باشد و رسول خدا صفرمود: چنین نیست که شما پنداشته اید آن ظلم در اینجا همانند آن است که لقمان با فرزندش می‌گوید: ای پسرم، به خدا شرک میاور که شرک ظلمی بزرگ است (لقمان/۱۳). و علی و ابن تیمیه هم هر دو شاگردان مکتب نبی اکرم صمی‌باشند، و هر دو قرآن را به خوبی می‌فهمیده‌اند ولی شیعیان در تفسیر آیات قرآن بیشتر پیرو احادیث خرافی مجلسی و کلینی هستند، همانطور که حضرت علی ÷در خطبه ۸۷ نهج البلاغه در وصف عالم نمایان فرموده: «قرآن را بر امیال و خواسته‌های خود تطبیق می‌دهد و حق را به هوس‌های خود تفسیر می‌کند». و در خطبه ۱۷ نیز فرموده: «و مردی که مجهولاتی به هم بافته و در میان انسانهای نادان امت جایگاهی پیدا کرده» و در همان خطبه فرموده: «آدم نماها او را عالم نامیدند که نیست و چیزی را بسیار جمع آوری می‌کند که اندک آن به از بسیار است (مثل بسیاری از احادیث بحارالانوار و کافی) و دانش و اطلاعات بیهوده فراهم آورد». و در همان خطبه نیز فرموده: «روایات را بدون آگاهی نقل می‌کند چون تندبادی که گیاهان خشک را بر باد دهد روایات را زیر و رو می‌کند که بی‌حاصل است». و نیز فرموده: «و جز راه و رسم خویش مذهبی را حق نمی‌داند (مثل شیعیان که فقط خود را بر حق می‌دانند) و در میان آنها کالایی خوارتر از قرآن نیست، اگر آن را آنگونه که باید بخوانند و متاعی سود آورتر از قرآن نیست، اگر آن را تحریف کنند (مثل آخوندهای دیو سیرتی که بالای هر منبری نشسته‌اند و یک حدیث جعلی را به هزار آیه از قرآن تحمیل می‌کنند)».