حضرت علی ÷و واسطه قرار دادن در دعا
حضرت علی ÷در نهج البلاغه نامه ۳۱ فرموده: «خدایت برای تو واسطه و شفیع در دعا قرار نداده است». و همینطور در خطبه ۲۱۵ نهج البلاغه که حضرت در هنگام دعا فقط به خدا پناه برده است، و واسطهای در دعاهای ائمه نیست. و شیخ الاسلام ابن تیمیه نیز واسطه قرار دادن در دعاها را قبول نداشته است، ولی شیعیان در دعاهای جعلی مفاتیح الجنان (بهتر است بگوئیم: مفاتیح الجنون) هم به غیر خدا پناه میبرند و هم غیر خدا را دائم صدا میکنند و هم واسطه میآورند، پس شیعه و پیرو علی نیستند و فقط ادعا دارند. برای توجیه این مسئله هم میگویند این امامان در پیشگاه خداوند دارای منزلت هستند و ما دعای خود را به آنها میگوئیم و آنها هم به خداوند و خدا دعای آنان را حتماً قبول میکند.
در جواب این نادانان باید بگوئیم:
اولاً: کفار و مشرکین نیز همین استدلال را در مورد بتهای خود داشتهاند، و در سوره زمر/۳ و یونس/۱۸ و احقاف/۲۸ آمده که میگویند اینها (بتها) واسطه و شفیع بین ما و خدا هستند و مشرکین مکه خدا را قبول داشتهاند، طبق سوره مومنون که در آیات/۳۸/۸۵/۸۷/۸۹ بیان شده، و همینطور سوره عنکبوت ۶۱/۶۳، و همینطورسوره لقمان/۲۵ و سوره زخرف/۸۷ و یا سوره زمر/۳۸ ولی برای خدای خود قائل به شفیع و واسطه بودهاند.
ثانیاً: خداوند دعای هر که را بخواهد مستجاب میکند و هرکه خواست رد میکند مثلا دعای ابلیس را قبول کرده، در سوره اعراف/ ۱۴/۱۵ و حجر/۳۶ و ص/۷۹/۸۰/۸۱ آمده که ابلیس گفت: خدایا، مرا تا قیامت مهلت ده، و خدا هم قبول میکند؛ همینطور دعای کفار که در سوره لقمان آیه ۳۲ و سوره اسراء آیه ۶۷ و سوره یونس/ ۲۲/ ۲۳ آمده: هنگامی که در کشتی در طوفان در حال غرق بودهاند، و در آن حال تنها خداوند را در دعا خواندهاند نه اینکه واسطهای بیاورند و خداوند هم دعای آنان را قبول کرده، ولی پس از نجات از طوفان دوباره خداوند را فراموش میکردهاند، حال شما شیعیان خود را از ابلیس و کفار کمتر میدانید و خداوند را نمیخوانید، این دیگر ربطی به ما ندارد.
ثالثاً: دعای بندگان مقرب نیز ممکن است قبول نشود، مثل دعای حضرت ابراهیم ÷که در سوره هود آیات/۷۴/۷۵/۷۶ آمده که از خداوند خواسته تا عذاب را بر قوم لوط نفرستد ولی خداوند دعای او را قبول نمیکند؛ همینطور دعای حضرت نوح ÷در مورد پسرش در سوره هود آیات/۴۵/۴۶ آمده که پسر او در حال غرق شدن بوده، و نوح از خداوند نجات او را خواسته که دعایش قبول نشده، چون پسرش پیرو کفار بوده است؛ و همینطور دعای حضرت محمد صدر سوره توبه آیه ۸۰ که خداوند خطاب به او فرموده: اگر هفتاد بار هم آمرزش بخواهی آنها آمرزیده نشوند. و اگر کسی بگوید: دعا در مورد کفار قبول نمیشود و نه در مورد ما که مسلمان هستیم، در جواب میگوئیم: مسلمان در دعا واسطه نمیآورد و دعای پیامبران در مورد غیر کفار هم بوده، مثل دعای ابراهیم ÷که به خدا فرمود: برای مردم از ذریه من امام قرار بده، و خداوند خطاب به او فرمود: عهد من به ظالمین نمیرسد، (بقره / ۱۲۴)، و ظالم با کافر تفاوت دارد، و همینطور خطاب به پیامبر صدر سوره آل عمران / ۱۲۸ فرموده: ﴿لَيۡسَ لَكَ مِنَ ٱلۡأَمۡرِ شَيۡءٌ أَوۡ يَتُوبَ عَلَيۡهِمۡ أَوۡ يُعَذِّبَهُمۡ فَإِنَّهُمۡ ظَٰلِمُونَ ١٢٨﴾[آلعمران: ۱۲۸]. یعنی: «تو را در این کار اختیارى نیست. چه [خداوند] آنان را ببخشاید یا عذابشان کند، چرا که آنان ستمکارند». و از همه گذشته، پیامبران علم غیب ندارند تا بفهمند دعا قبول میشود یا نه، و در این آیات نمیدانستهاند که دعایشان قبول نمیشود پس در مورد شما نیز همینطور است، و وقتی صلاح نباشد که دعا قبول شود حال مقربترین مخلوقات خداوند هم که آن دعا را بخواند قبول نمیشود.
و در سوره اسراء/۵۷ آمده که: آنهایی را که میخوانید آنان خود به درگاه خدا وسیله تقرب میجویند [۷].
رابعاً: شما شیعیان رابطه با خداوند را مثل ارتباط با سران خود میدانید که احتیاج به پارتی بازی و واسطه دارد، جالب است که در ادارات در ایران میگویند: کار ما از روی ضابطه است نه از روی رابطه، ولی در مورد خداوند معتقد به رابطه و واسطه و پارتی میباشند.
خامساً: ائمه علم غیب ندارند تا بدانند مستجاب شدن دعای شما واقعا به نفع شما هست یا نه؛ ولی خداوند این امور را میداند.
سادساً: دین امام و ماموم فرقی با هم ندارد و هیچ یک از پیامبران و ائمه در دعای خویش واسطهای نیاوردهاند پس شما هم به پیروی از آنها نباید واسطهای بیاورید و دعاهای قرآنی همه با رب و ربنا شروع میشوند و در هیچ کدام از آیات امام یا امامزاده نیست, و خواندن غیر خدا شرک است، در سوره جن/۱۸ آمده: ﴿وَأَنَّ ٱلۡمَسَٰجِدَ لِلَّهِ فَلَا تَدۡعُواْ مَعَ ٱللَّهِ أَحَدٗا ١٨﴾[الجن: ۱۸]. یعنی: «و مساجد مخصوص خداست، پس هیچکس را همراه خدا به دعا نخوانید». و باز در سوره جن/۲۰ نیز چنین آمده: ﴿قُلۡ إِنَّمَآ أَدۡعُواْ رَبِّي وَلَآ أُشۡرِكُ بِهِۦٓ أَحَدٗا ٢٠﴾[الجن: ۲۰]. یعنی: بگو که من فقط خدا را به دعا میخوانم، و احدی را شریک او نمیکنم. حضرت علی در خطبه ۴۶ در دعا به هنگام سفر فرموده: «پروردگارا، تو در سفر همراه ما و در وطن نسبت به بازماندگان ما سرپرست و نگهبانی، و جمع میان این دو را هیچ کس جز تو نتواند کرد زیرا آنکس که سرپرست بازماندگان است نمیتواند همراه مسافر باشد و آن که همراه و همسفر است سرپرست بازماندگان انسان نمیتواند باشد».
پس همه جا حاضر و ناظر بودن از صفات خالق است، و نمیتوان برای امامان که مخلوق هستند همان صفات را آورد و همه جا یا علی و یا حسین و یا ابوالفضل گفت، و باید در دعا فقط خدا را صدا زد نه کسی دیگر، و مثل مسیحیان که یا عیسی مسیح و یا مریم مقدس میگویند، شیعیان نیز همین عمل را مرتکب میشوند، و در سوره ابراهیم/۳۰ آمده: که در مقابل خدا امثال و اضدادی جعل کردهاند که خود و خلق را از راه خدا گمراه کنند؛ و در سوره زمر/۴۵ آمده که: و آنگاه که خداوند به یگانگی یاد شود قلبهای آنانیکه به آخرت ایمان ندارند متنفر میشود و آنگاه آنانیکه غیر از خدا هستند یاد شود در این هنگام آنها خوشحال میشوند (آنقدر که شیعیان از گفتن: یا علی و یا حسین خوشحال میشوند از گفتن: یاالله خوشحال نمیشوند).
و چون مشرکان در آن دنیا بگویند: اینها شریکان ما هستند که به جز خدا میخواندیم، شریکان جواب دهند: ای مشرکان، البته شما دروغ میگوئید. (نحل/۸۶).
در انتها متذکر این مطلب میشویم که کمک خواستن در امری از کسی که زنده و حاضر است موردی ندارد، ولی از مدعو غیبی و از مردگان غایب شرک است، و جاهایی که احتیاج به نوعی معجزه میباشد مثل شفا یافتن بیماری که فقط باید در دعا خداوند را خواند، و همه جا حاضر و ناظر بودن از صفات خداوند است، و کسی که صفات خالق را برای مخلوق هم قائل باشد مشرک شده (شرک در صفات الهی) و حضرت علی ÷فرموده: «شناخت خداوند در جدا کردن صفات مخلوق از اوست». (خطبه۱ نهج البلاغه) حضرت علی ÷در نهج البلاغه خطبه ۱۰۹ در وصف چگونگی مرگ فرموده: «گوش انسان در حال موت مثل زبانش از کار میافتد و همینطور نگاهش و دیگر خوانندهای را پاسخ ندهد». پس جلوی قبر ایستادن و صحبت کردن با مرده وقت تلف کردن است.
و در مورد شفاعت نیز مربوط به آن جهان، و آن هم فقط و فقط به اذن و دستور خداوند میباشد نه هیچ کس دیگر [۸]، و اگر خداوند به کسی اجازه شفاعت داد میتواند شفاعت کند (نجم/۲۶، سباء/۲۳، طه/۱۰۹)، و از همه گذشته در مورد کفار و مشرکین و کسانی که جهنم برایشان حتمی شده شفاعت هیچ کس سودی ندارد، در سوره زمر/۱۹ خطاب به پیامبر صآمده که آیا تو کسی را که دوزخی است میتوانی نجات دهی؛ و در سوره توبه/۸۰ هم خطاب به پیامبر صآمده که اگر هفتاد بار هم برای آنها آمرزش بخواهی پذیرفته نشود؛ و همینطور سوره منافقون/۶ که در آن خطاب به پیامبر صآمده که برای آنها آمرزش بخواهی یا نخواهی آمرزیده نشوند، و شفاعت برای کسی که مسلمان بوده و اندکی خطا و اشتباه داشته برای بخشیدن آن خطاها شفاعتش را میکنند، مثل کودکی که تمام نمرات او در مدرسه خوب بوده ولی یک نمره منفی دارد، و معلمان در مدرسه آن یک نمره را ممکن است نادیده بگیرند، ولی در مورد کودکی که تمامی نمرات او تک میباشند و یا حتی مثل بعضی از شیعیان صفر میباشد، دیگر جایی برای بخشش نگذاشته است.
در سوره بقره/۱۸۶ خداوند فرموده: ﴿وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌۖ أُجِيبُ دَعۡوَةَ ٱلدَّاعِ إِذَا دَعَانِۖ فَلۡيَسۡتَجِيبُواْ لِي وَلۡيُؤۡمِنُواْ بِي لَعَلَّهُمۡ يَرۡشُدُونَ١٨٦﴾[البقرة: ۱۸۶]. یعنی: «و چون بندگانم درباره من از تو بپرسند، [بگو:] به راستى که من نزدیکم. دعاى دعا کننده را هنگامى که مرا [به دعا] بخواند، روا مىدارم. پس باید که از من فرمان پذیرند و به من ایمان آورند باشد که راه یابند».
مطلب جالب این نکته است که در بسیاری از آیات دیگر خداوند به پیامبرصفرموده: «قل» یعنی: بگو، ولی در این آیه خود خداوند مستقیم پاسخ داده، و از کلمه قل استفاده نکرده، چون سوال مردم از پیامبر صدر مورد دوری و نزدیکی خداوند بوده که خود خداوند پاسخشان را بدون واسطه آوردن پیامبر صداده است. آری، ﴿وَنَحۡنُ أَقۡرَبُ إِلَيۡهِ مِنۡ حَبۡلِ ٱلۡوَرِيدِ﴾[ق: ۱۶]. «ما (خدا) از رگ گردن به انسان نزدیکتریم».
و در سوره نساء/۱۷۵ آمده که به خداوند متوسل شوید؛ و در سوره بقره /۴۵/۱۵۳ آمده که به نماز و صبر توسل جوئید؛ و در سوره حج/۷۸ آمده که به خدا متوسل شوید؛ و هیچ جا نگفته به امام و امامزاده و یا قبور آنها متوسل شوید.
گاهی شیعیان به سوره مائده آیه ۳۵ اشاره دارند که آمده به سوی خدا وسیله بجوئید. آری، در آیه گفته بجوئید نه اینکه بخوانید و جستن با خواندن فرق دارد، شما برای ساخت صندلی از صبح تا به شام بگوئید اره و میخ و چکش و غیره، آیا هیچ سودی دارد؟! ولی وقتی بلند شوید و اره و چکش و میخ را بجوئید و با تلاش صندلی را بسازید، آن وقت کار حل شده است، و تازه وسیله باید در دسترس باشد، نه اینکه مرده و در برزخ باشد و یا غائب باشد، وسیله نماز و روزه و زکات هستند که با آنها میتوانید به خداوند تقرب بجوئید، و همیشه هم در دسترس هستند خداوند در سوره یوسف/۴۰ میفرماید: ﴿مَا تَعۡبُدُونَ مِن دُونِهِۦٓ إِلَّآ أَسۡمَآءٗ سَمَّيۡتُمُوهَآ أَنتُمۡ وَءَابَآؤُكُم مَّآ أَنزَلَ ٱللَّهُ بِهَا مِن سُلۡطَٰنٍۚ إِنِ ٱلۡحُكۡمُ إِلَّا لِلَّهِ أَمَرَ أَلَّا تَعۡبُدُوٓاْ إِلَّآ إِيَّاهُۚ ذَٰلِكَ ٱلدِّينُ ٱلۡقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكۡثَرَ ٱلنَّاسِ لَا يَعۡلَمُونَ ٤٠﴾[یوسف: ۴۰]. «آنچه غیر از خدا میپرستید اسماء (بی حقیقت و الفاظ بیمعنی) است که شما خوتان و پدرانتان ساخته اید، خدا هیچ نشانه (الهیت و کمترین اثر خالقیت در آن خدایان باطل) ننهاده، حکم تنها از آنِ خداست، و فرمود که جز آن ذات پاک یکتا کسی را نپرستید، این آئین محکم است، لیکن اکثر مردم از جهالت براین حقیقت آگه نیستند».
[۷] ﴿أُوْلَٰٓئِكَ ٱلَّذِينَ يَدۡعُونَ يَبۡتَغُونَ إِلَىٰ رَبِّهِمُ ٱلۡوَسِيلَةَ أَيُّهُمۡ أَقۡرَبُ وَيَرۡجُونَ رَحۡمَتَهُۥ وَيَخَافُونَ عَذَابَهُۥٓۚ إِنَّ عَذَابَ رَبِّكَ كَانَ مَحۡذُورٗا ٥٧﴾[الإسراء: ۵۷]. «کسانى که [کافران] آنان را [به نيايش] مىخوانند، [خود] هر کدام که نزديکترند، به سوى پروردگارشان وسيله [تقرّب] مىجويند. و به رحمت او اميد مىدارند و از عذابش بيمناکند. بىگمان بايد از عذاب پروردگارت بر حذر بود». [۸] حتی چنانچه شفاعت را به معنای استغفار مومنین برای یکدیگر بدانیم، این امر منحصر به این جهان خواهد شد، ولی به هرحال در اسلام از شفاعتی که مورد نظر شیعیان است خبری نیست و پایه و اساس کارها بر مبنای عمل انسانهاست.