انطباق عقاید ابن تیمیه - رحمه الله- با علی علیه السلام

در مورد ستایش اولیاء

در مورد ستایش اولیاء

در مورد احترام و ستایش به اولیاء نیز حضرت علی با ابن تیمیه در یک جهت هستند، در نهج البلاغه حکمت ۳۷ آمده که در راه صفین دهقانان شهر انبار تا حضرت علی را دیدند پیاده شدند و پیشاپیش آن حضرت می‌دویدند که حضرت فرمود: چرا چنین می‌کنید؟ گفتند: عادتی است که پادشاهان خود را احترام می‌کردیم، حضرت بدانها فرمود: به خدا سوگند که امیران شما از این کار سودی نبردند، و شما در دنیا با آن خود را به زحمت می‌افکنید و در آخرت دچار رنج و زحمت می‌گردید، و چه زیانبار است رنجی که عذاب در پی آن باشد، و چه سودمند است آسایشی که با آن امان از آتش جهنم باشد.

می بینید که حضرت علی ÷نیز با چنین اعمالی مخالف بوده،ولی ظاهراً در ایران برای دست بوسی در صف نیز می‌ایستند و دست رهبران و روحانیون خود را بوس می‌کنند؛ و به قول دکتر شریعتی: کسی که دست کسی دیگر را بوس کند خود فرصت نمی‌کند کسی شود.

زمانی که پیامبر صو حضرت علی ÷زنده بودند مردم را از انجام چنین اعمالی منع می‌کردند، آن وقت آیا در جایی گفته‌اند که وقتی ما رحلت کردیم شما مردم بر سر قبور مردۀ ما بیایید و به آن قبور دست بکشید! و یا آنها را ببوسید! و اگر مسئله قبور تا این اندازه مهم بود قبور این همه پیامبری که در طول تاریخ آمدند مشخص بود.

حضرت علی÷در نامه ۵۳ به مالک اشتر فرموده: «مبادا هرگز دچار خودپسندی گردی و به خوبیهای خود اطمینان کنی و ستایش را دوست داشته باشی که اینها همه از بهترین فرصت‌های شیطان برای هجوم آوردن به توست و کردار نیک نیکوکاران را نابود سازد».

و همچنین در خطبه ۱۶۰ فرموده: «همانا پیامبر صبر روی زمین می‌نشست و غذا می‌خورد، و چون بردۀ ساده می‌نشست و با دست خود کفش خود را وصله می‌زد و جامۀ خود را با دست خود می‌دوخت، و بر الاغ برهنه می‌نشست، و دیگری را پشت سر خویش سوار می‌کرد، پرده‌‌ای بر در خانه او آویخته بود که نقش و تصویرها در آن بود به یکی از همسرانش فرمود: این پرده را از برابر چشمان من دور کن که هرگاه نگاهم به آن می‌افتد به یاد دنیا و زینت‌های آن می‌افتم.

ولی شیعیان به زینت‌های دنیوی علاقه‌مند هستند و چنان روی قبور را زینت می‌کنند که انسان از دیدن آن به یاد آخرت که نمی‌افتد هیچ، بلکه تازه مجذوب آن می‌شود، وقتی پیامبر صاز آویختن پرده‌‌ای که دارای نقش می‌باشد در زمان حیات خویش خودداری می‌کند دیگر حساب این همه هزینه‌های سنگین و طلاکاری‌ها که بر روی قبور اموات انجام می‌دهند روشن است. امواتی که احتیاجی بدین زینتها ندارند، و اگر هزینۀ آنها صرف کمک به فقرا می‌شد و در راستای دین اسلام می‌بود؛ شیعیان فکر می‌کنند مثلاً در بقیع امام جعفرصادق در زیر زمین درون قبر خوابیده و آنها را نگاه می‌کند و از وضع قبر خود که دارای زیور و زینت نمی‌باشد ناراضی است!!.

حضرت علی ÷در حکمت ۳۸۹ فرموده: «آن کس که کردارش او را به جایی نرساند بزرگی خاندانش او را به پیش نخواهد راند».

ولی آنچه در میان شیعه متداول است این است که فلان کس سید است و از اولاد پیامبر است، پس هر غلطی که خواست می‌تواند انجام دهد و به او چیزی نگویید تا مبادا ناراحت شود!!، چون اگر دل او را بشکنی فوری دچار عذاب می‌شوی!!!.

و یا فلانی روحانی است و یکپارچه نور است!!، این موارد همگی ساختۀ دست مذهب سازان برای رسیدن به اهدافشان می‌باشد، و اصل و پایه‌‌ای در دین اسلام ندارند، در اسلام همه برابرند و میزان بزرگی هر شخص به میزان تقوای اوست نه نسب و خاندانش، به قول شیخ الاسلام ابن تیمیه همه یهودیان از اولاد پیامبران هستند، و از اهل سنت نیز کسانی سید می‌باشند ولی شما که آنها را قبول ندارید.

در سوره حدید/۲۶ آمده که از ذریه حضرت ابراهیم ÷و حضرت نوح ÷گروهی فاسق هستند:

﴿وَلَقَدۡ أَرۡسَلۡنَا نُوحٗا وَإِبۡرَٰهِيمَ وَجَعَلۡنَا فِي ذُرِّيَّتِهِمَا ٱلنُّبُوَّةَ وَٱلۡكِتَٰبَۖ فَمِنۡهُم مُّهۡتَدٖۖ وَكَثِيرٞ مِّنۡهُمۡ فَٰسِقُونَ ٢٦[الحدید: ۲۶]. «و البته ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و در فرزندانشان نبوت و کتاب قرار دادیم، بعضى از آنها هدایت یافته‏اند و بسیارى از آنها گنهکارند».

پس ذریه فاطمه بودن یا نبودن دلیل بر نیکوکار بودن شخصی نمی‌شود بلکه اعمالی که انجام می‌دهد مهم است.

جلوی پای پیامبر صکسی بلند نمی‌شد، چونکه صحابه می‌دانستند که پیامبر از این اعمال بیزار است، ولی در ایران خرافیون وقتی نام امام زمان را بشنوند بلند می‌شوند!!! و هر روزی را به مناسبت تولد امامی چراغانی می‌کنند و جشن می‌گیرند و از آن طرف دائم در تلویزیون به مردم می‌گویند: در مصرف برق صرفه‌جویی کنید، ولی خودشان هزاران لامپ را برای این جشن‌ها روشن می‌کنند و اسراف می‌نمایند. شیعه معتقد است که عمل امام حجت است، ما می‌پرسیم: اگر عمل حضرت علی÷برای شما حجت می‌باشد پس حضرت علی ÷در کدام یک از روزهای خلافتش برای پیامبر صیا شخصی دیگر مراسم جشن میلاد گرفت؟

پس شما با عمل امام کاری ندارید و پیرو هوی و هوس خویش هستید، حضرت علی ابوتراب بوده و چون روی خاک خوابیده بود، این لقب را از پیامبر صگرفته، ولی شیعه می‌گوید: خلقت امامان از نور است!! در صورتیکه خلقت انسانها در قرآن بیان شده و از خاک می‌باشد (سوره‌های اسراء/۶۱ و مومنون/۷۹/۱۲ و کهف/۳۷ و حجر/۲۶ و سجده/۷ و حج/۵).

پیامبر صبه حضرت فاطمه دختر خویش فرموده: «فاطمه کار کن، و کار کن که من برای تو نمی‌توانم کاری بکنم»، ولی شیعه می‌گوید: در آن دنیا فاطمه جلوی بهشت می‌ایستد و می‌گوید: تا همه شیعیان من وارد بهشت نشوند من داخل بهشت نمی‌شوم!! ستایش اولیاء در بین شیعیان باعث شده که به جای صدا کردن خدا و گفتن: یا الله، دائم می‌بینی که ورد زبان هر شیعه یاعلی مدد! و یاحسین! و یا حضرت عباس! می‌باشد، و امامان خود را مثل خدا همه جا حاضر و ناظر می‌دانند، احادیثی که در آن امامان از خود تمجید و تعریف‌های بی‌مورد کرده‌اند باطل و جعلی است، مثل احادیثی که اگر ما نبودیم خداوند عبادت نمی‌شد! و ما عالمان هستیم و شیعیان ما دانش آموزند! و بقیه هیچ کاره‌اند! یا حدیثی که مجلسی از ابن بابویه نقل کرده که امام زین العابدین فرمود: ما ائمۀ مسلمین و حجت‌های خداوند بر مسلمین هستیم، ما سبب شدیم آسمان بر اهل زمین نیفتد!! و به وسیلۀ ما زمین اهل خویش را نمی‌خورد!! و به سبب ما باران می‌بارد!! و رحمت خدا پخش می‌شود!! و...

در کتاب کافی نیز حدیثی می‌باشد مبنی بر اینکه امامان از زمان مرگ خود مطلع هستند و به اختیار خود می‌میرند! ما از کلینی می‌پرسیم: می‌شود بفرمایید پس تقیه چیست؟ اگر امامان می‌دانسته‌اند که در فلان زمان هنوز وقت مردن نمی‌باشد، و تازه مرگ هم به اختیار خودشان بوده است، پس دیگر چرا در هر جایی تقیه می‌کرده‌اند؟!!، چون تقیه برای حفظ جان است، البته شیعه هر جایی که مطلبی به ضررش باشد آن را حمل بر تقیه می‌کند، مثل بسیاری از احادیث که امامان مثلاً از ابوبکر و عمر تعریف کرده‌اند و یا نام فرزندان خود را به اسم آنها گذاشته‌اند [۱۹]. پیراهن حضرت علی ÷وصله‌دار و پاره بوده، همینطور کفشهای او و همانطور که در حکمت ۳۷ آوردیم از دویدن دهقانان که به منظور احترام انجام می‌دادند جلوگیری می‌کند، و اصلاً ستایش اولیاء در صدر اسلام نبوده، و بعدها توسط دکانداران مذهبی وارد دین شده است، حضرت علی ÷در نهج البلاغه حکمت ۸۳ به شخصی که در ستایش او افراط کرد فرمود: من کمتر از آنم که بر زبان آوری و برتر از آنم که در دل داری.

بعضی از شیعیان نیز می‌گویند: ما ائمه را دوست داریم نه اینکه بخواهیم غلو کنیم؛ در جواب می‌گوئیم: خداوند در سوره بقره/۱۶۵ می‌فرماید:

﴿وَمِنَ ٱلنَّاسِ مَن يَتَّخِذُ مِن دُونِ ٱللَّهِ أَندَادٗا يُحِبُّونَهُمۡ كَحُبِّ ٱللَّهِۖ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓاْ أَشَدُّ حُبّٗا لِّلَّهِۗ وَلَوۡ يَرَى ٱلَّذِينَ ظَلَمُوٓاْ إِذۡ يَرَوۡنَ ٱلۡعَذَابَ أَنَّ ٱلۡقُوَّةَ لِلَّهِ جَمِيعٗا وَأَنَّ ٱللَّهَ شَدِيدُ ٱلۡعَذَابِ ١٦٥[البقرة: ۱۶۵]. «و از مردم کسانى هستند که به جاى خدا همتایانى را [براى او] بر مى‏گیرند که آنها را مانند دوست داشتن خدا دوست مى‏دارند- و مؤمنان در دوستى خدا قوى‏ترند- و اگر [این‏] ستمکاران هنگامى که عذاب را مى‏بینند، ببینند [که شریکانشان سودى نمى‏بخشند، خواهند دانست‏] که همه توان از آن خداست، و اینکه خداوند سخت کیفر است».

ما با دوست داشتنی که به قبرسازی و قبرپرستی ختم شود یا به جایی رسد که همه جا آن شخص را به جای خداوند صدا کنید مخالف هستیم و آنرا غلو می‌دانیم، وگرنه اهل سنت نیز حضرت علی ÷و اهل بیت را دوست دارند و دشمنی با آنها را حرام می‌دانند.

در سوره نساء/۱۷۱ نیز از غلو کردن در دین منع شده است و آمده که: ﴿يَٰٓأَهۡلَ ٱلۡكِتَٰبِ لَا تَغۡلُواْ فِي دِينِكُمۡ وَلَا تَقُولُواْ عَلَى ٱللَّهِ إِلَّا ٱلۡحَقَّ[النساء: ۱۷۱]. «اى اهل کتاب! در دین خود، غلوّ (و زیاده روى) نکنید! و در باره خدا، غیر از حق نگویید!».

بعضی اوقات می‌بینی که افرادی ساده دل می‌گویند: ما یک صوفی شیعه را دیده ایم که کارهای خارق العاده‌ای می‌کرد، و یا داستانهایی در تاریخ از علمای شیعه خوانده ایم که کارهایی عجیب کرده‌اند، پس مذهب ایشان بر حق می‌باشد، بدیشان می‌گوئیم که هر شخصی عملی غیرعادی و خارق العاده‌ای را انجام داد، آن عمل دلیل بر حقانیت مذهب آن شخص نمی‌شود، چون شخصی مرتاض در هندوستان اعمالی عجیب‌تر را انجام می‌دهد در حالیکه آن مرتاض نه شیعه را قبول دارد و نه اهل سنت را، و شما باز در تشخیص حق از باطل افراد را ملاک قرار می‌دهید در صورتیکه خودتان باید تحقیق کنید؛ و میزان تشخیص حق از باطل قرآن و سنت است، و همچنین عقل خود را هم باید به کار بگیرید البته اگر عقلی داشته باشید.

[۱۹] امام زین العابدین دختر و پسر با نام‌های عایشه و عمر داشته است، و همینطور امامان دیگر (کشف الغمة ص ۲/۳۳۴ ) الفصول المهمة (ص ۲۸۳) و همینطور پسران حضرت علی با نامهای ابوبکر و عمر و عثمان بوده‌اند، و در کربلا حضور داشته اند که ابوبکر و عثمان شهید شدند، همینطور پسران امام حسن مجتبی با نامهای ابوبکر و عمر و طلحه بوده اند که در کربلا شهید شدند، و امام حسین نیز پسر با نام عمر داشته، و همینطور امامان دیگر نیز نام خلفای راشدین و یا عایشه را بر روی فرزندان خود گذاشته‌اند، و آیا از حقوق فرزندان در اسلام گذاشتن نام نیک بر آنها نیست؟ و آیا شیعیان به راستی پیرو امامان خود هستند که هیچکدام چنین اسمهایی ندارند بلکه از آن اسمها متنفرند علمای شیعه نیز بدین اسامی اشاره داشته اند، مثل إعلام الوری طبرسی ص ۲۰۳ و ارشاد مفید ص ۱۸۶ و تاریخ یعقوبی ۲/۲۳