زندگینامه استاد احمد کاتب

فهرست کتاب

مطلب سوم: نظر وی در مورد اصحابش

مطلب سوم: نظر وی در مورد اصحابش

استاد احمد کاتب معتقد است که علی بن ابی‌طالبسبعد از پیامبرصافضل صحابه است ولی با امامیه موافق نیست که می‌گویند صحابه وقتی بعد از وفات پیامبرصبا علیسبیعت نکردند، مرتکب جرم شده‌اند. چون او مانند شیعه امامیه معتقد به منصوص بودن امامت نیست.

کاتب معتقد است که اصحاب پیامبرص-طبق تصور و روایات امامیه- مرتد یا منافق یا متهم به اتهاماتی که در دین آن‌ها طعنه وارد کند، نیستند.

کاتب در مورد تحلیل دیدگاه تکفیری امامیه دو سبب را ذکر می‌کند:

نخست: مجموعه روایت‌های ایجاد شده و ضعیف.

دوم: دیدگاه کلامی پیشین در مورد امامت و نص بر خلافت امام علی.

و این چیزی است که شیعه امامیه را واداشته است که با روش جدید و شکل معکوس به قرائت تاریخ بپردازند. که مخالف ظاهر زندگی اهل بیت() و مخصوصاً امام علی بن ابی‌طالب است که مقتضی دیدگاه سلبی نسبت به کسانی است که (خلافت را از اهل بیت غصب کردند)[۳۰] .

همچنین می‌گوید: «ریشه این امر به نظر من در نظریه امامت الهی و وجود نصوص بر خلافت امام علی از طرف پیامبرصو انکار، یا اهمال اصحاب نسبت به این نصوص نهفته است که آن‌ها راه دشمن خدا و رسول دانسته‌اند و بدین ترتیب حکم به نفاق و کفر آن‌ها داده‌اند»[۳۱] .

بنابراین کاتب می‌گوید: «وقت آن رسیده است که (امامیه) از این نظریات کلامی و تاریخی واهی دست بردارند و به تفکر اهل بیت () باز گردند. همان کسانی که به شورا دعوت می‌کردند و به آن ملتزم بودند و با خلفای راشدین به عنوان افضل رفتار می‌کردند. و با آن‌ها مهربانی می‌کردند و شیعه خود را به پیروی از آن‌ها امر می‌کردند»[۳۲] .

وقتی نویسنده کویتی «یاسر حبیب» به سرزنش و شتم ابوبکرصدیقسو عمر فاروس می‌پرداخت و آن‌ها را به ارتداد منسوب می‌کرد و اثر این قضیه به دادگاه‌های کویت کشیده شد[۳۳] . استاد احمد کاتب تعلیقی را بر این کلام وی افزوده است که «برادر! یاسر حبیب هیچ کاری را جز با صراحت و وضوح انجام نداده همچنان که بسیاری از شیعیان می‌خواهند از آن رهایی یابند یا خود را به نادانی می‌زنند یا آن را مخفی می‌کنند، و من معتقدم که انکار چیزهایی که گفته شده بدون مراجعه به فکر سلبی بیهوده‌ای که فایده‌ای برای شیعه ندارد، کافی نیست. چنین فکری به راه بسته می‌انجامد و شکست آن در طول تاریخ به اثبات رسیده است و این فکر با وفات امام عسکری بدون بر جای گذاشتن فرزندی در نیمه قرن سوم هجری به پایان رسید یا منقرض شد»[۳۴] .

[۳۰] نگا:http://www.iraq/center.net/vb/showthread.php [۳۱] همان. (به اصل کتاب مراجعه شود صفحۀ ۲۵۴). [۳۲] همان. [۳۳] نگا: روزنامه الرأی العالم ۱/۱۲/۲۰۰۳م.http://www.al/aialaam.com/ سایت اسلام آنلاین: http://www.islamonline.netlAraic/news/۲۰۰۳-۱۲/۰۴Tartic/eII.shtml [۳۴] همان.