نقد روایتهای تاریخی توسط کاتب
کاتب معتقد است که اولین کسی که در مورد روایتهای تاریخی سخن گفت صدوق (پسر) بود. و این صد سال بعد از وفات عسکری بود. سپس صد سال بعد از وی، طوسی آمد. سپس روایتهای تاریخی آنها جامع تمامی حکایتها و شایعهها و اسطورههای مرسل یا نقل شده از جاهلان و غلات است. چرا این مؤلفان نیمه دوم قرن سوم هجری مانند نوبختی و سعد اشعری قمی و ابن بابویه صدوق (پدر) و نعمانی سخنی نگفتند؟ تا جایی که فقط کلینی داستان آن مرد هندی را آورده است که از کشمیر مسافرت کرد تا مهدی را بشناسد؟ در حالی که صدوق (پسر) را مییابیم که مجموعه بزرگی را در زمان کوتاهی جمعآوری و ثبت کرد[۷۴] .
دوم: کاتب میگوید دلایل تاریخی در این مورد خیلی آشفته است از جمله:
۱) تعیین هویت مادر مهدی: آیا مادر وی کنیزی به اسم نرگس یا سوسن یا صقیل یا خمط یا ریحانه یا ملیکه بوده است، یا زنی به اسم مریم دختر زید علویه بوده است؟[۷۵] .
۲) تعیین تاریخ ولادت مهدی: آیا وی در زمان وفات پدرش شش ساله بوده یا هشت ساله؟
۳) روش حمل و باردار شدن به مهدی: آیا از طریق طبیعی و در رحم مادرش بوده، یا به صورت اسطورهای چنان که گفتهاند از پهلوی او بوده است؟
۴) روش به دنیا آمدن مهدی: آیا او از مجرای طبیعی به دنیا آمده است، یا از جاهای دیگر مثل ران پدید آمده است؟
۵) رنگ وی: آیا او گندم گون بوده یا سفید روی؟
۶) روش رشد و نمو او: آیا به طور طبیعی رشد کرده است، یا چنان که در بعضی از روایتها گفتهاند، به صورت اسطورهای بوده است؟ همچنان که در روایات آمده است او در یک روز اندازه یک سال دیگران رشد میکرد. و در روایت دیگری آمده است که او در یک روز اندازه یک هفته، و در یک هفته اندازه یک ماه رشد میکرد. مبنی بر این روایات اسطورهای باید او در زمان وفات پدرش مرد بزرگی بوده باشد. تا جایی که عمه او حکیمه او را نمیشناخت.
۷) اختلاف در پنهان و مخفی بودن او: در بعضی از روایتها آمده است که عمهاش جز یک بار او را ندیده است. و در روایتهای دیگری آمده است که هر چهل روز یک بار او را میدید[۷۶] .
بدین ترتیب استاد احمد کاتب معتقد است که ضمن اختلافات شدید در روایتهای تاریخی، این امور برای ردکردن همگی آنها کافی هستند. و این همان چیزی است که بسیاری از متکلمان شیعه و معتقدان آن از بحث و مناظره در این روایات میگریزند. و از ترس اینکه در تنگنای اختلاف روایتهای تاریخی گیر نکنند، برای اثبات مطلوبشان بر استدلال عقلی تکیه میکنند.
[۷۴] منبع سابق، ۲۱۰. [۷۵] نگا: منبع سابق ۲۱۰. [۷۶] منبع سابق ۲۱۱.