نقد شهادت و گواهی نایبهای چهارگانه توسط کاتب
شهادت نایبهای چهارگانه و نامههایی که براى مردم میآورند، به ادعاى اینکه از طرف مهدی است، از مهمترین دلایل مطرح شده در اثبات وجود مهدی است. و در چارچوب تحقیق کاتب در مسأله ولادت مهدی سؤالاتی مطرح شد که عبارتند از: آیا این نایبان واقعاً صادق هستند؟ آیا شیعیان بر اعتماد این نایبان اجماع دارند؟ چگونه بعضی از شیعیان نامههای نایبان را تأیید میکنند و تسلیم ایشان شدند؟
در میان جوابهای کاتب به این سؤالات مهم، مطالب زیر را میبینیم که او بیان میکند:
۱) ظاهر نایب بودن برای مهدی جدید نیست. چون بعضی از شیعیان ادعا میکردند که کاظم نمرده است، سپس یکی از آنها خود را به عنوان نایب کاظم معرفی کرد و به مردم امر کرد که اموال و هدایایی خود را تقدیم او کنند[۷۷] .
۲) مدعیان نیابت مهدی (محمد بن حسن) بیست و چند نفر بودند. و کاتب علت افزونی ادعای نیابت را جلب منفعتهای مادی و جایگاه سیاسی، اجتماعی که برای مدعیان بود میداند[۷۸] .
۳) کاتب در تأیید مصداقهای نایبان چهارگانه ایراد وارد میکند. و معتقد است آنچه را که طوسی از آثار نقل شده از مهدی در مورد تزکیه خودشان آورده است همان روش ضعیفان و جاهلان است، و این غیر از نقل خود نایبان میباشد. (به معنای اینکه آنها خودشان را تقدیس میکردند)[۷۹] .
۴) شک و تردید شیعیان در صداقت نایبان به سبب فزونی مدعیان نیابت. و مشاجره میان آنها و مخفی کردن اموالی که گرفتهاند. و نواب ادعای آوردن کتاب از زبان مهدی میکردند که شککنندگان آن را تکذیب کردند»[۸۰] .
۵) کاتب میگوید که نایبان چهارگانه رقیبان خود را به مالپرست و مال دوست متهم میکردند. و میگفتند که جیره خوار سلطان هستند. و این چیزی است که کاتب در وجود آن میان نایبان چهارگانه و سایر مدعیان فرقی نمیبیند[۸۱] .
۶) آنچه که کاتب در مورد شک خود نسبت به نایبان چهارگانه استدلال میکند، عدم برپایی و اجرای هر نوع نقش فرهنگی برای خدمت به شیعه و مسلمانان بود. غیر از جمعکردن اموال و ادعای دادن این اموال به مهدی. و کاتب، این امر را در دیدگاه نایب سوم (نوبختی) در مییابد وقتی که به علمای قم پناه میبرد تا مشکل شلمغانی که با هم اختلاف کرده بودند را حل کند، به خاطر عدم وجود هر نوع ارتباطی با امام معصوم.
همچنین کاتب معتقد است که تألیف کتاب کافی توسط کلینی - معاصر نوبختی - و انباشتن این کتاب از احادیث ضعیف و افراطی و عدم تعلیق نوبختی یا نایب دیگری بعد از وی، دلیل سلبیبودن فرهنگ نایبان است[۸۲] .
۷) کاتب، درست بودن نامههایی را که نایبان ادعا میکنند از جانب مهدی است، مورد نقد و بررسی قرار میدهد. چون کسانی که آن را روایت کردهاند با اسنادی نامعلوم و غلوکننده به اعتراف علمای رجال شیعه آن را نقل کردهاند[۸۳] .
۸) کاتب میگوید که خیلی سعی کرده است که هر نوع دست نوشته یا امضای امام مهدی را پیش شیعیان بیابد ولی اثری را از آن پیدا نکرده است. و این امر باعث شک و تردید در وجود نامهها میشود. چون نایبان علمای شیعه چگونه به محافظت از این دست نوشتهها اقدام نکردهاند. همچنان که هر گروهی به حفظ مهمترین دست نوشتههای خود میپردازند[۸۴] .
اینها مهمترین افکار احمد کاتب بود که در موضوع مهدویت مطرح کرده بود و به طور خلاصه عبارتند از:
۱) نفی ولادت محمد بن حسن از آغاز.
۲) مهدویت محمد بن حسن نظریهای است که بعضی از سودجویان و غلات ساختهاند.
۳) عقیده ولادت محمد بن حسن و غیبت وی عقیده یکی از چهارده فرقه شیعه است که بعداً عقیده تمام شیعیان شد.
[۷۷] محمد بن بشیر بوده است. نگا:منبع سابق ۲۲۵. [۷۸] منبع سابق ۲۲۶. [۷۹] نگا:تطور الفکر ۲۲۸-۲۲۶. کاتب قول محمد بن علی شلمغانی را که وکیل نوبختی – نائب سوم- در بنی بسطام بود و سپس از وی جدا شد و ادعای نیابت کرد، ذکر میکند: «ما همراه ابی القاسم حسین بن روح نوبختی داخل نشدیم مگر اینکه میدانستیم چرا داخل شدهایم. و ما بر این امر منازعه میکردیم همچنان سگها بر لاشهها دعوا میکردند». نگا:تطور الفکر السیاسى ۳۲۱. به نقل از کتاب الغیبة از طوسی ۲۴۱. [۸۰] نگا:تطور الفکر السیاسی ۲۲۹. [۸۱] نگا: منبع سابق ۲۳۱. [۸۲] نگا: تطور الفکر السیاسی ۲۳۲-۲۳۱. کاتب از شیخ حسن فرید-دوست خمینی- نقل کرده است که او از کلینی تعجب کرده است که چرا کلینی از طریق وکیل مهدی –نوبختی- در مورد اختلاف در حکم خمس در زمان غیبت نپرسیده است. نگا: تطور الفکر السیاسی ۳۲۳ به نقل از رسالهای در باب خمس از فرید، ۸۷. [۸۳] تطور الفکر السیاسی، ۲۳۴-۲۳۲. [۸۴] منبع سابق ۲۳۵-۲۳۴.