نخست: انکار قول به ولایت تکوینی:
کاتب عقیده غلات شیعه (افراطیون) را که امامان را قادر به تصرف در هستی - ولایت تکوینی - میدانند، نقد کرده است. و آشکار است که قرآن کریم این امر را رد کرده است. و آثار صحیحی که از ائمه اهل بیت به دست ما رسیده است، آنچه را که صاحبان نظریه ولایت تکوینی میگویند، نقض میکند. که اینها در نظر کاتب غلو و شرک هستند.
همچنان که کاتب بیان کرده است که غلات قدیم همان کسانی بودند که این عقیده فاسد را در میان احادیث ائمه وارد کردهاند. همچنین کاتب بیان کرده است که ائمه به رد این افراد پرداختهاند.
کاتب میبیند که بسیاری از نویسندگان تا بحال این امر را به تمامی شیعیان قدیم و جدید نسبت میدهند، که یا به علت جهل و خبر نداشتن از واقعیت شیعه است، یا به علت کینه داشتن با آنها و بیانصافی است[۱۶] .
کاتب از این غالیان قدیم و جدید سخن میگوید و بیان میکند که غالیان قدیم همان کسانی هستند که مفوضه نام دارند. و میگوید: «مفوضه فرقهای از غلات ملعون بودند که اهل بیت به شدت از آنها بیزار بودند. از امام رضا÷سؤال شد که: نظرت در مورد تفویض چیست؟ گفت: خداوند متعال امر دینش را به پیامبرشصسپرده است و سپس فرموده است: ﴿ٱللَّهُ خَٰلِقُ كُلِّ شَيۡءٖۖ﴾[الزمر: ۶۲] .
«خداوند آفریدگار همه چیز است».
ولی خلق و روزی در دست پیامبرصنیست و خداوند متعال میفرماید: ﴿ٱللَّهُ ٱلَّذِي خَلَقَكُمۡ ثُمَّ رَزَقَكُمۡ ثُمَّ يُمِيتُكُمۡ ثُمَّ يُحۡيِيكُمۡۖ هَلۡ مِن شُرَكَآئِكُم مَّن يَفۡعَلُ مِن ذَٰلِكُم مِّن شَيۡءٖۚ سُبۡحَٰنَهُۥ وَتَعَٰلَىٰ عَمَّا يُشۡرِكُونَ ٤٠﴾[الروم: ۴۰] .
«خداوند است که شما را آفرید، سپس روزى داد، بعد مىمیراند، سپس زنده مىکند؛ آیا هیچ یک از همتایانى که براى خدا قرار دادهاید چیزى از این کارها را مىتوانند انجام دهند؟! او منزه و برتر است از آنچه همتاى او قرار مىدهند».
ابوهاشم جعفری روایت کرده است که از ابوالحسن (رضا) از غلات و مفوضه سؤال کردم گفت: غلات کافر و مفوضه مشرک هستند. کسی که با آنها همنشین شود و با آنها رفت و آمد داشته باشد و با آنها بخورد و بیاشامد و از آنها زن بگیرد یا به آنها زن بدهد یا به امانتداری و راستگویی آنها اطمینان داشته باشد یا به هر نحوی آنها را یاری بدهد از ولایت خدا و رسولش و ولایت ما اهل بیت خارج میشود[۱۷] . همچنان که کاتب در مورد غلات معاصر شیعه میگوید که: آنها کسانی هستند که به نشر عقیده غلو و نظریه ولایت تکوینی میان عوام شیعه میپردازند. و کاتب این افراد را به آیات خداوند ارجاع میدهد. محمدحسین وحید خراسانی کسی است که کاتب او را اینگونه توصیف کرده است. «به بعضی از نظریات غلات پرداخته است و آن را با اوهام باطل فلاسفه آمیخته است. و بعضی از داستانهای خندهدار اسطورهای را به آن افزوده است تا برای ما بیان کند که امام فاعل موجود است و در ربوبیت با خداوند شریک است»[۱۸] .
کاتب کلامش را اینگونه خلاصه میکند که خراسانی و امثال وی از این حقیقت غافل هستند که پیامبرصو سایر ائمه اهل بیت در زندگی خود دارای قدرت محدودی در چارچوب زمان و مکان بودهاند، و نمیتوانستند که فراتر از این بروند و این قدرت شگفت انگیز را برای کمک به مددجویان مالک نیستند و کسانی که اینگونه از آنها کمک بخواهند، شدیداً دچار عذاب میشوند و فقط باید از خداوند متعال کمک و یاری بجویند[۱۹] .
همچنین کاتب از موضوع مهم دیگری صحبت میکند و آن را آمیخته شدن بسیاری از معجزات مقبول با اسطورههای مردود میداند. واضح است آنچه که دروغگویان و انسانهای ضعیف روایت میکنند، ممکن نیست که آن را جزء معجزات به حساب بیاوریم[۲۰] .
[۱۶] مقاله «القول بالولاية التکوینية تفویض وغلو وشرک» از کاتب. نگا:http://www.iraqcenter.net/vb/forumdisplay.php. [۱۷] مرجع سابق. [۱۸] وحید خراسانی مهدی را اینگونه مخاطب قرار داده است: «یا فاعل آنچه که به وجود میآورد». و او را اینگونه توصیف میکند: «امام زمان بندهای بود که تبدیل به رب شد. بنابراین جوهر عبودیت ربوبیت است». «مقتطفات ولائية ۳۹» و نگاه کنید به مقاله «من این یستقی الشیخ الوحید الخراساني افکاره المتطرفة حول الامام مهدي؟» از احمد کاتب.www.altaib.co.uk/last.htm. [۱۹] www. Alkatib.co.uk/last.htm. [۲۰] نگاه کنید به نامه او به مرتضی قزوینی: http://www.isl.irg.uk/modules.php.namenews&filearticle.&sid۱۹۲.