اسلام و بزرگداشت زن‏

فهرست کتاب

چرا وظایف مرد با زن تفاوت دارد؟

چرا وظایف مرد با زن تفاوت دارد؟

به علت اختلاف بودن وظایف مرد و زن، در برخى از احکام شرع نیز هر یک از آن‌ها حکمجداگانه‏اى دارد.

۱) گواهى دادن: اسلام براى گواهى دادن وجود دو مرد را شرط قرار داده است اگر دو مرد نباشند آنگاه گواهى یک مرد و دو زن قبول است، همانگونه که خداوند در قرآن فرموده است:

﴿فَرَجُلٞ وَٱمۡرَأَتَانِ مِمَّن تَرۡضَوۡنَ مِنَ ٱلشُّهَدَآءِ[البقرة: ۲۸۲] . «و اگر دو مرد نبود یک مرد و دو زن از میان کسانى گواه بگیرید که مورد رضایت و اطمینان شما هستند».

اسلام گواهى زن را در مقابل یک مرد با توجه به فطرت زن قرار داده است که معمولا زن به امور و جرائم و خرید و فروش و دیون و غیره کمتر اهمیت مى‏دهد. زیرا زن به سبب مشغول بودن به تربیت فرزندان و امور خانه دارى و نیز شیر دادن بچه و یا مریضى قاعدگى و یا نفاس سخت فراموش‏کار است. بنابراین اگر دو زن باشند یکدیگر را یادآورى مى‏کنند و اینگونه حق بهتر ثابت مى‏شود و بر کسى ظلمى نمى‏شود. خداوند فرموده است: ﴿أَن تَضِلَّ إِحۡدَىٰهُمَا فَتُذَكِّرَ إِحۡدَىٰهُمَا ٱلۡأُخۡرَىٰۚ[البقرة: ۲۸۲] . «تا اگر یکى (در امر گواهى دادن) انحرافى پیدا کرد دیگر بدو یادآورى خواهد کرد».

اسلام گواهى زن را پذیرفته است و آن را کاملا رد نکرده بلکه لازم قرار داده است که در شهادت دو تا زن باشند که یکدیگر را در صورتى که فراموش کنند تذکر دهند تا مبادا حقى ضایع شود و یا بر کسى ظلمى صورت بگیرد.

۲) میراث: ﴿لِلذَّكَرِ مِثۡلُ حَظِّ ٱلۡأُنثَيَيۡنِۚ[النساء: ۱۱] . «بهره یک مرد به اندازه بهره دو زن است».

خداوند سهمیه مرد را از ارث دو برابر سهمیه زن قرار داده است نه بخاطر اینکه حق زن را ضایع کند بلکه براى حفظ حقوق زن چنین کرده است زیرا مرد مؤظف است مخارج زن را تهیه نماید و مهریه‏اش را بپردازد و در صورت عدت، نفقه زن بر شوهر لازم است.

با توجه به اینست که خداوند سهمیه مرد را دو برابر قرار داده است، و در این حکم هیچ نوع توهینى به زن و یا تضییع حقى نشده است.

۳) تفاوت دیه: اسلام دیه مرد را دو برابر دیه زن مقرر نموده چون اگر مقتول مرد باشد خانواده‏اش مردى را از دست داده‏اند که مخارج آن‌ها راتامین مى‏کرده است اما اگر مقتول زن باشد خانواده‏اش فردى را از دست داده‏اند که موظف به تهیه مخارج نبوده است بنابر این اختلاف دیه بر حسب اختلاف وظیفه زن و مرد است.

۴) ریاست، حکومت و امارت: از ویژگى‏هاى رئیس حکومت در اسلام این است که بتواند در نماز امامت کند و در جنگ لشکر را فرماندهى نماید و زن بر حسب فطرتش که عاطفه و دلسوزى بر او غالب است و به خاطر ضعف جسمى توان چنین کارى را ندارد. زیرا مدت‏ها حامله مى‏شود و دیگر حالات مخصوص دارد مانند بیمارى ماهانه و غیره که از انجام وظایف فوق عاجز مى‏ماند.

۵) طلاق: از آنجا که مرد به زن مهریه مى‏دهد و در مدت عدت نفقه‏اش را مى‏پردازد و به خاطر اینکه عقلش کاملتر و تحملش بیشتر است و در صورت بروز مشکل و ناراحتى، صبورتر است هیچگاه به خاطر ناراحتى معمولى اقدام به طلاق زنش نمى‏کند. و اگر همچنانکه طلاق در اختیار مرد است بدست زن هم مى‏بود آمار طلاق چندین برابر افزایش مى‏یافت. همچنانکه در کشورهاى غربى این چنین است. بنابر این اسلام تنها طلاق را به اختیار مرد گذاشته است.

{کتاب فقه السنة سید سابق} به نظر من طلاق در حقیقت نعمتى از جانب خدا است که به زن مسلمان ارزانى شده زیرا طلاق زن را از زندگى رنجبار و از دست شوهر ظالم که انصاف ندارد یا احکام اسلام را بجاى نمى‏آورد نجات مى‏دهد. همچنین اگر زن و شوهر با هم اختلاف داشته باشند یا مشکلات دیگرى بر سر راه زندگى آن‌ها وجود داشته باشد، راهى جز جدایى ندارند طلاق در چنین مواقعى مشکل را حل مى‏کند و اسلام طلاق را چند مرحله قرار داده است که خداوند متعال آن را چنین بیان داشته است:

﴿ٱلطَّلَٰقُ مَرَّتَانِۖ فَإِمۡسَاكُۢ بِمَعۡرُوفٍ أَوۡ تَسۡرِيحُۢ بِإِحۡسَٰنٖۗ[البقرة: ۲۲۹] .

«طلاق (رجعى) دو بار است (و بعد از آن) یا نگهدارى بگونه‏اى شایسته و یا رها کردن».

بعد از طلاق اول، شوهر حق دارد که به زنش مراجعه کند و به سوى او برگردد و همچنین بعد از طلاق دوم اما بعد از طلاق سوم زن براى آن مرد حرام مى‏شود تا زمانى که با شوهر دیگرى ازدواج کند و آن شوهر او را طلاق دهد آن وقت شوهر اولى مى‏تواند بار دوم با عقد جدید آن زن را نکاح کند.