خلیفه زن ناتوان را نجات مىدهد
هنگامى که پادشاه روم وارد سرزمینهاى اسلامى شد، مردان را شهید و زنان و کودکان را اسیر کرد، و مسلمانانى که زنده به دست او مىافتادند چشمهایشان را در مىآورد و گوش و بینى آنها را مىبرید.
به معتصم خلیفه وقت مسلمین خبر رسید که، زنى هاشمى به دست رومىها اسیر شده، فریاد زده است: «وامعتصماه»، معتصم به دادم برس. وقتى این جریان را براى معتصم بازگو کردند بلافاصله از تختش بلند شد و فریاد زن را جواب داد که «لبیک، لبیک» و بلافاصله برخاست و در قصرش فریاد زد: که حرکت کنید، سپس بر مرکب خود سوار شد، سبدى به همراه داشت که در آن توشه راه خود را گذاشته بود، عبدالرحمن بن اسحاق قاضى بغداد و شعبه بن سهل را با ۳۲۸ نفر مرد عادل فرا خواند و آنها را گواه گرفت که او تمام دارایى خود را سه قسمت مىنماید یک سوم، مال فرزندانش خواهد بود و یک سوم در راه خدا وقف مىباشد و یک سوم از غلامانش خواهد بود، سپس همراه گروهى از فرماندهان جنگى حرکت کرد و در قسمت مغربى رود دجله اردو زد، نهایتا پس از مدتى جنگ و مبارزه با رومیان، بر آنها پیروز گشت و روم را شکست داد.
از این داستان مىتوان به اهمیت مقام زن و بزرگداشت آن در اسلام پى برد مىبینیم که خلیفه معتصم همراه ارتش خود براى نجات زنى که دست رومىها اسیر شده و فریاد برآورده که او را کمک کنند حرکت مىکند و نداى آن زن را لبیک مىگوید و براى رهاىاش خودش و لشکریانش براى جنگ با کفار آماده مىشوند تا اینکه مىجنگد و زن مظلوم را کمک مىنماید، که این خود بیانگر غیرت مسلمین و دفاع آنها از زنان است.