گفتگویی آرام با دوست شیعه ام

افراط در محبت و افراط در بُغض و کینه‏ورزی

افراط در محبت و افراط در بُغض و کینه‏ورزی

به آن برادر شیعه گفتم: آیا می‏دانی مشکل تو و فرقه‏ی تو چیست؟

در جواب گفت: نمی‏دانم به نظر شما مشکل ما چیست؟

گفتم: مشکل تو و همه شیعیان در یک جمله خلاصه می‏گردد: افراط در محبت، و افراط در بغض و کینه‏ورزی، و این مشکلی است که نه تنها شیعه، بلکه همه بشریت از آن رنج می‏برد.

کسی که دوستش داریم (مبارک) است، و آن که را دوست نداریم (ابلیس) می‏دانیم، نقطه‏ و حد وسط نداریم. یا زیاده‏روی در محبت اشخاص تاحد قداست و (پاک و بزرگ پنداشتن) و یا افراط در کراهیت و بغض اشخاص و کاستن از قدر آن‌ها تاحد (نجس پنداشتن) است.

و این همان اشتباهی است که یهود و نصاری در اعتقاد خود نسبت به حضرت عیسی÷مرتکب شدند، یهود از او متنفر بودند، و دعوتش را نپذیرفتند، و برای قتل او توطئه چینی کردند، او و مادرش را فرزند زنا معرفی کردند- هر دوی آن‌ها منزه و دور از آن هستند- ولی در واقع تنفرشان از عیسی آن‌ها را از این که تن به آن حق دهند که حضرت عیسی÷از جانب خداوندأآورده بود کور و نابینا شدند، و یهودیان بطور مداوم تا امروز هم بغض و کینه‏ی او را در دل می‏پرورانند و او را نفرین می‏کنند، و مادر پاک و بزرگوراش را که مریم دختر عمران است؛ با صفت‏های زشت و بد توصیف می‏کنند.

اما نصاری و مسیحیان درست بر عکس آن‌ها هستند، محبت آن‌ها برای حضرت مسیح÷به حد (تقدیس و خدا و به فرزند خدا خواندن) رسید- خدا پاک و منزه است از اینکه پسر و فرزند داشته باشد- ولی محبت آنان را در راستای بشر بودن ایشان÷کور و نابینا کرده است، در هردو حالت نقص و اشکال در فکر کردن و اندیشیدن است که منجر به نقص و خلل در عقیده می‏گردد. شیعه‏ی امامیه در اعتقادات به همان بلایی گرفتار شدند که یهود و نصاری بدان گرفتار شده‏اند، و در محبت و دوست داشتن ائمه‏ی اطهار تا حد (غلو و تقدیس و معصوم پنداشتن) افراط و زیاده‏روی می‏کنند، و در بغض اصحاب بزرگوارشتا حد (احتقار و پلید پنداشتن) مبالغه و زیاده‏روی می‏کنند.

به مثالی گوش کن در مورد این افراط و پاک و منزّه پنداشتن شأن ائمهشکه در (بحارالأنوار) تألیف آقای مجلسی است، در آن روایت ساختگی از امام صادق آمده است که گفت: «به خدا سوگند علم اولین و آخرین به ما داده شده است، یکی از یارانش پرسید: فدایت گردم آیا نزد شما علم غیب هست؟ امام جعفر گفت: وای بر شما من می‏دانم چه که در پشت مردان و در رحم زنان هست، وای بر شما باید سینه‏هایتان را بگشایید و چشم‌هایتان بینا باشد، ما حجت خدا بر خلق خدا هستیم، و جز دل مؤمن نیرومند ظرفیت آن را دارد که مانند کوه‏های تهامه قوی باشد، البته فقط به اذن خدا، والله اگر بخواهم همه سنگ‏ریزه های کوه تهامه را برای‌تان حساب کنم، دقیق تعداد آن را به شما می‏گفتم، و هیچ شب و روزی نیست که سنگ ریزه‏ها در آن متولد نشوند، همان‏گونه که مردم متولد می‏شوند، به خدا سوگند با هم کینه توزی و دشمنی خواهیدکرد، تا این که بعضی از شما بعض دیگر را خواهد خورد».

و در کتاب (الکافی) کلینی از عبدالله بن بشر از ابی عبدالله روایت شده که گفته: «من می‏دانم آن‏چه که در زمین و آسمآن‌ها هستند، و می‏دانم آن‏چه در بهشت و آن چه در جهنم است، و می‏دانم چه شده و آن چه خواهد شد..».

آیا افراطی بیشتر و بزرگ‏تر از آن افراط را دیده ای، و انحرافی را در اعتقاد همچون آن انحراف دیده‏ای؟

پس- ای برادر محترم- پیشوایان شما معتقدند که آن‌ها از غیب خبر دارند، و به آن‏چه در پشت مردان و رحم زنان است، و نیز به آن چه در زمین و آسمآن‌ها است آگاه هستند، و از آن چه در بهشت و جهنّم است خبر دارند، و به آن چه شده و خواهد شد آگاهند، بلکه ائمه کار خلق آفرینش می‏کنند و تصویر همه چیز را در این دنیا می‏کشند، پس بعد از این همه افراط و مبالغه‏گویی چه کاری را برای خدا باقی گذاشته‏اید؟

این (افراط و تفریط) یک درد قدیمی است که شما به آن مبتلا شده‏اید، همان‏گونه که قبل از شما یهود و نصاری به آن مبتلا شدند، و شما را دچار کوری و تاری دید و عدم ادراک حق روشن کرده است. پیامبرصزمانی به آن درد کشنده اشاره کرد که رو به اصحابش فرمودند: «لا تطروني کما اطرت النصاری ابن مریم، إنما أنا عبد الله، فقولوا: عبد الله ورسوله»روایت بخاری. یعنی: مرا تمجید نکنید همان‏گونه که نصاری پسر مریم را تمجید کردند، من بنده‏ و فرستاده‏ خدا هستم، بگویید بنده و فرستاده‏ی خدا.

آری.. به حقیقت دچار درد ملت‏های پیشین از جمله یهود و نصاری شده‏اید، در (محبت وپاک کردن) آل بیتشافراط و زیاده روی کردید تا جایی که او را به مقام (الوهیت) و(ربوبیّت) رساندید، و اما (خوارج) آن فرقه‏ی- خونین- گمراه، با امام علیسدشمنی کردند تا او را به قتل رساندند.

اما اهل سنت و جماعت در قضیه‏ی محبت و بُغض پایبند به حق و راستی هستیم، به دور از افراط و تفریط، و دور از مبالغه و انحراف، نزد ما اهل سنت و جماعت جز پیامبر بزرگوارصاشخاص معصوم یا مقدس و پاک شده وجود ندارد، و تنها او در رابطه با آن چه از جانب پروردگار تبلیغ می‏کند معصوم است، و سایر مردم گاهی به حق اصابت می‏کنند، و گاهی به اشتباه می‏روند، معصوم کسی است که خدای عزوجل او را مصون و محفوظ گرداند، (رسول خداصفرمود:) من بنده و فرستاده‏ی خدا هستم.

***