۱۶- راه استمرار
آنچه از سوره عصر فهمیده میشود راه رسیدن به حقیقت ایمان و عمل صالح همراه با صبر در این راه و دعوت دیگران به صبر و حق که همان توحید میباشد، است. در این راه تسلط بر دیگر علوم بیتأثیر نیست چراکه عالم و جاهل مساوی نیستند اما مهم دعوت میباشد و این بهانه که علم کافی نداریم نمیتوانیم از ترویج و نشر حق سر بزنیم چرا که علم توحید علم الهی و هدایت الهی است و فهم خدادادی میخواهد. چه بسا افرادی که علم ظاهری زیاد آموختند اما هرگز معرفت الهی نگرفتند و نهایتاً زیانکار شدند. اما خواندن یکبار معنی قرآن با تدبر بسیار لازم است و حتی غیر قابل اغماض. در نهج البلاغه و سایر کتب نیز مطالب خوبی آمده که خواندن آن در مرحله بعد میباشد. توجه در ادعیه منقوله آنطور که در انتهای بخش ده آمد نمونه دیگری از راههای تسلط کلامی است. آموختن علوم روانشناسی از جمله کتب به سوی کامیابی آقای آنتونی رابینز میتواند در جهت شناخت بیشتر افراد و راههای نفوذ کلام ان شاءالله مؤثر افتد. صبور بودن و تحمل کلام مخالف طرف مقابل، همراه با اصرار بر عقیده خود میتواند در ترویج عقیده مؤثر باشد. تجربه در این راه بهترین معلم است آنگاه که در سختیهای عبور با یاری خواستن از خداوند مشکلات حل و طعم بسیار شیرین موحد شدن شخصی را میبینیم آنقدر شیرین و خوب و رضایت دهنده است که در وصف نمیگنجد حتی ممکن است در مدت هشت سال فقط یک نفر دعوت شما را لبیک گوید باز شما احساس رضایت میکنید و معجزه این دعوت این است که هرگز احساس خستگی نمیکنید حتی اگر همه جواب منفی به شما بدهند در عین حال هر روز اشتیاق به ادامه راه و دعوت در دل ما بیشتر میشود، چرا که خداوند به هر شکل ممکن به ما میفهماند که مَنِ خدا، با تو داعی حق هستم هرکجا و در هر حالی که باشی فقط کافی است نام مرا یکبار بخوانی یا تکراراً با حضور قلب صدا بزنی جوابت را میدهم. از همه مهمتر بعضی اوقات میبینی چندین نفر روی موضوعی کار میکنند یا برای چیزی زحمت میکشند تا آن چیز به تو برسد در حالیکه خودشان نمیدانند و اینجاست که در برابر خداوند احساس شرمندگی میکنی که خدایا من آنقدر ارزش ندارم که تو اینهمه چیزها را در اختیار من قرار میدهی. اما حقیقت این است عملی که ما انجام میدهیم برای خداوند ارزش دارد، و به آن دلیل به ما اهمیت میدهد و اگر دست از دعوت توحید برداریم کسی جز خود ما ضرر نمیکند چرا که خداوند بینیاز از ما و حتی پیامبران است و اگر بخواهد به یکباره همه را هدایت میکند و به جای این خدا را شکر بسیار گوئیم که موقعیتی ایجاد کرده که ما دعوت دهیم و از این بزرگتر از او بخواهیم شکر نعمت هدایت را به ما روزی فرماید و دائم در دعا بگوئیم ﴿ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ ٱلَّذِي هَدَىٰنَا لِهَٰذَا وَمَا كُنَّا لِنَهۡتَدِيَ لَوۡلَآ أَنۡ هَدَىٰنَا ٱللَّهُ ﴾[الأعراف: ۴۳]. «ستایش خداوندى راست که ما را به این [بهشت] راه نمود. و اگر خداوند ما را هدایت نمىکرد، هرگز نمىتوانستیم راه یابیم». و از او بخواهیم ما را مورد آزمایش قرار ندهد و برای شکر نعمت در دعا بگوئیم ﴿ رَبِّ أَوۡزِعۡنِيٓ أَنۡ أَشۡكُرَ نِعۡمَتَكَ ٱلَّتِيٓ أَنۡعَمۡتَ عَلَيَّ وَعَلَىٰ وَٰلِدَيَّ وَأَنۡ أَعۡمَلَ صَٰلِحٗا تَرۡضَىٰهُ وَأَدۡخِلۡنِي بِرَحۡمَتِكَ فِي عِبَادِكَ ٱلصَّٰلِحِينَ ﴾[النمل: ۱۹]. «پروردگارا، به من الهام کن این نعمتى را که بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتهاى، سپاس گزارم و آنکه کردار شایسته [اى] انجام دهم که به آن خشنود گردى و مرا به رحمت خود در [زمره] بندگان شایستهات در آور» مطلب دیگری که در اینجا لازم به ذکر است اینکه، دعوت به توحید و خداپرستی خالصانه و بیشائبه، تنها برای دوستان و هم دینان نیست بلکه با توجه به آیات ۶۷ تا ۷۹ سوره مائده به پیروان سایر ادیان الهی و حتی غیر الهی نیز باید این دعوت داده شود چرا که میبینیم مسیحیت امروز دچار شرک بسیار وحشتناکی شده است، اما به هرحال این دعوت به توحید و بازگشت از خدا و غیر خدا تنها بهسوی خدا لازم میباشد، چراکه اگر این دعوت را ندهیم دعوت توحید را به انجام نرسانیدهایم وعهد خود باخدا را فراموش کرده و (نعوذبالله) پشت سر انداختهایم.
آیه ۱۰۴ آل عمران به این مطلب اشاره میفرماید که، گروهی از شما مؤمنان باید که دائماً امر به معروف و نهی از منکر کنید و در آیه ۱۱۰ این سوره میفرماید: در صورتی شما بهترین امت هستید که امر به معروف و نهی از منکر نمائید. و باز در آیه ۱۸۷ میفرماید: که این عهد (دعوت به معروف و توحید) را از تمام اهل کتاب گرفتیم که نشر حق نمایند و کتمان نکنند باز تعدادی از آنها به دلیل ثمن و مال قلیل دنیایی حق را نگفته یا تحریف کردند.
در آیه ۶۶ سوره یونس خواندن و دعا نزد غیر خدا را ظن عنوان نموده و دقیقاً در آیه ۳۶ میفرماید که: ظن و گمان انسان را به حق نمیرساند و قانع از حق نمیکند این خود معجزه قرآن است که دستورات توحید به نوعی با عدد ۶ مرتبطند که در آینده توضیح بیشتر خواهد آمد. آیه ۶۷ سوره مبارکه حج دعوت توحید را نشان هدایت میداند. آیه ۲۱ سوره غافر باز میفرماید: تو دائماً این دعوت را تذکر بده همانا تو تذکر دهندهای. همانطور که میدانید اکثر خطابها به پیامبر خطاب به همه مؤمنان است. در آیه ۹ سوره اعلی میفرماید: تذکر بده چرا که این تذکر مؤمنان را نفع میبخشد. آیه ۲۸ سوره تکویر میفرماید: این دعوت برای کسانی که بخواهند به راه راست وارد شوند مفید است. و در آیه ۴۵ نازعات باز میفرماید: این تذکر و دعوت تو تنها برای کسانی که از خدا و روز حساب میترسند مؤثر میباشد و ایشان را به امر خداوند موحد میکند. در اینجا باید سوال کرد: آیا شما از هول و سختی عذاب قیامت میترسید؟ بله ما از آن عذاب الهی میترسیم و براستی که باید از آن ترسید. در عین حال این دعوت، حتی اگر پیامبر و داعیان توحید، حریص بر ایمان آوردن و موحد شدن کافران باشند اثری ندارد که این مطلب در آیه ۱۰۳ سوره یوسف آمده است، بنابراین پیامبران و اولیاء وسیله هدایتند نه اینکه هدایت کننده باشند لذا خدای نکرده دچار شرک در هدایت کنندگی نشویم حتی پیامبر هم نمیتواند کسی را هدایت کند مگر آنکه خداوند متعال بخواهد. ﴿ إِنَّكَ لَا تَهۡدِي مَنۡ أَحۡبَبۡتَ وَلَٰكِنَّ ٱللَّهَ يَهۡدِي مَن يَشَآءُ ﴾[القصص: ۵۶].
مطلب لازم به ذکر دیگر آیه ۱۲۵ نحل میباشد که میفرماید: ای پیامبر و ای داعیان حق با حکمت و موعظه حسنه و نیک، دعوت توحید بدهید و به روشی بهتر با آنها (مخالفان) جدال کنید. چرا که خداوند میداند که کدامیک از شما یا آنها در هدایت هستید، و مطلبی که در اینجا باید بگویم این است که: وقتی حین دعوت احساس ضعف کردیم تنها کافی است این آیه را به ذهن بگذرانیم ﴿ ٱدۡعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِٱلۡحِكۡمَةِ وَٱلۡمَوۡعِظَةِ ٱلۡحَسَنَةِۖ وَجَٰدِلۡهُم بِٱلَّتِي هِيَ أَحۡسَنُۚ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعۡلَمُ بِمَن ضَلَّ عَن سَبِيلِهِۦ وَهُوَ أَعۡلَمُ بِٱلۡمُهۡتَدِينَ ١٢٥ ﴾[النحل: ۱۲۵]. «به راه پروردگارت با حکمت و پند پسندیده فراخوان و به روشى که آن [روش] بهتر است با آنان مناظره کن. به راستى پروردگارت به [حال] کسى که از راهش گمراه باشد داناتر است و او به راه یافتگان [نیز] داناتر است». فوراً احساس آرامش میکنیم و جدال ما به طریق بهتری ادامه مییابد که این اثر صلابت کلام خداوند در قرآن است. آیه بعدی آیه ۱۰۸ سوره یوسف میباشد که میفرماید: این راه یعنی دعوت به خدا و توحید، راه و روش من (پیامبر) است و من از مشرکین نیستم و از آنجا که پیامبرصو حضرت ابراهیم÷به عنوان اسوه معرفی شدهاند لذا روش آنها یعنی دعوت به خدا و توحید باید سرلوحه عمل ما قرار گیرد. طبق آیه ۱۵ سوره مبارکه اسراء کسی که بعد دعوت حق هدایت شود به سود خود اوست و کسی که گمراه بماند تنها ضررش به خود اوست و هیچکس بار گناه دیگری را به دوش نمیکشد، حتی اگر خودش بخواهد و بعد از آنکه دعوت حق و توحید داده شد اگر کسی سرباز بزند و تکبر کند باید منتظر عذاب در دنیا سالی یکی دو بار و عذاب الیم و دردناک همیشگی آخرت باشد، و اگر در دنیا اندکی متمتع شوند این برای این است که عذاب آخرتشان زیادتر شود و نباید چشم به نِعَم ظاهری آنها دوخت. ﴿ وَلَا تَمُدَّنَّ عَيۡنَيۡكَ إِلَىٰ مَا مَتَّعۡنَا بِهِۦٓ أَزۡوَٰجٗا مِّنۡهُمۡ زَهۡرَةَ ٱلۡحَيَوٰةِ ٱلدُّنۡيَا لِنَفۡتِنَهُمۡ فِيهِۚ وَرِزۡقُ رَبِّكَ خَيۡرٞ وَأَبۡقَىٰ ١٣١ ﴾[طه: ۱۳۱]. «و چشم مدوز به زینت زندگى دنیا که گروههایى از آنان را به آن بهرهمند ساختهایم تا آنان را در آن بیازماییم. و روزى پروردگارت بهتر و ماندگارتر است». در یک نگاه همه آیات قرآن از جمله آیات ۹۶-۱۰۶ سوره یونس اشاره به دعوت به حق و وظیفه پیامبر دارد، آیه ۸ فاطر آیه جالبی است و میفرماید: کسانی که غیر خدا را میخوانند و دخیل میدانند این عمل نزدشان زیبا جلوه میدهد و خداوند بدین شکل هر که را بخواهد گمراه میگذارد و هرکه را بخواهد هدایت میفرماید پس تو ای پیامبر (و ای داعیان حق) خودتان را حسرت کش ایمان یا عدم ایمان آنها قرار ندهید همه چیز به دست خداست و نسبت به آنچه که میسازند (برای عبادت غیر خدا) آگاه است. و آیه ۳ سوره شعراء نیز به این موضوع اشارهای دارد. همانطور که گفتیم اکثر آیات قرآن که خطاب به پیامبر است خطاب به پیروان او میباشد، یعنی هرکه میخواهد هدایت یابد و تنها خطاب به پیامبر ۱۴۰۰ سال پیش نیست مثل آیه ۲۱۷-۲۱۵ همین سوره و آیه ۱۲۹ توبه که هرگاه احساس درد سر و مشکل نمودید و منافقان و مشرکان روی گرداندند خواندن این آیه بسیار مفید است. ﴿ حَسۡبِيَ ٱللَّهُ لَآ إِلَٰهَ إِلَّا هُوَۖ عَلَيۡهِ تَوَكَّلۡتُۖ وَهُوَ رَبُّ ٱلۡعَرۡشِ ٱلۡعَظِيمِ ﴾[التوبة: ۱۲۹]. «خداوند مرا بس است. معبود [راستینى] جز او نیست. بر او توکل کردهام و او پروردگار عرش بزرگ است». و مطمئن باشید که خداوند از شما داعی حق و توحید حمایت میکند و این را در قرآن وعده فرموده مثل آیه ۳۸ حج که قول خداوند بر دفاع از مؤمنین است ﴿ وَكَانَ حَقًّا عَلَيۡنَا نَصۡرُ ٱلۡمُؤۡمِنِينَ ٤٧ ﴾[الروم: ۴۷]. ﴿ إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا ﴾[غافر: ۵۱]. و بالآخره اجر بزرگ این کار فقط بر خداست و اگر لحظهای وسوسه اجر بوسیله اطعام شما یا مزد دیگری آمد آن را سرکوب کنید و بدانید که اجر شما بر خداست و او بهترین اجر دهندگان است، و آیات [هود: ۲۹ و ۵۱، یونس: ۷۲، الشعراء: ۱۴۵ و ۱۶۴ و ۱۸۰، القصص: ۷۹-۸۰ و ...] به این موضوع اشاره دارند، از خداوند میخواهیم ما را در زمره این افراد قرار دهد. آمین.
نکته آخر: معنی توسل بعضاً اشتباه فهمیده میشود و منجر به شرک میگردد لذا لازمترین نکته اینست که ما معنی توسل را حداقل بدانیم. معنی توسل اینست که، ما از شخص زندهای که دارای مقام معنوی بالایی است بخواهیم برای رفع مشکل یا برطرف شدن حاجت ما یا سایر مسلمین دعا نماید. نهایت معنیکه می شود برای توسل متصور شد اینست که، ما از خداوند بخواهیم یعنی فقط خداوند را در دعا بخوانیم و تنها از او بخواهیم ما را به آن عزت و شرفی که فلان انسان نزد خود (خداوند) دارد و برای رضای خودش حاجت ما برآورده یا مشکل ما حل گردد. و اینکه میبینیم خداوند را کلاً رها کرده و از غیر خدا حاجت میخواهند یا برای دفع مضرت و سختی نزد غیر خدا دعا میکنند و میگویند: اینها صدای ما را به خدا می رسانند چون وجاهت بیشتری دارند کاملاً غلط و گمراهی است، چرا که همانطور که قبلاً گفتیم تنها خداوند شنوای دعای بندگان و اجابت کننده دعای آنان است و تنها او بر هر کاری قادر است و غیر این (دعا نزد غیرخدا) شرک در دعا میشود. پس تنها او را باید در دعا خواند. اگر کمی دقت کنیم میفهمیم که آن عزت و شرف آن شخص (پیامبر، امام و...) هم به خواست و فضل خداوند بوده و گرنه آن شخص به آن مقام دست نمی یافت. لذا همه چیز را با توسل به فضل و رحمت الله تعالی بخواهیم نه اسباب. حتی سعی کنیم به اعمال خوب خودمان هم متوسل نشویم زیرا آن عمل نیز در اثر رحمت، لطف و توفیق الهی بدست آمده ﴿ وَمَا تَوۡفِيقِيٓ إِلَّا بِٱللَّهِ ﴾[هود: ۸۸]. پس بنا به امر الله تنها به او متوسل شویم چرا که علامت مؤمنان واقعی توسل به خداست. ﴿ وَٱعۡتَصَمُواْ بِٱللَّهِ ﴾[النساء: ۱۴۶].