آخرین فراخوان

و اما اعجازی دیگر:

و اما اعجازی دیگر:

واژه یوم (روز) (بامشتقاتش) ۳۶۵ بار در قرآن شریف آمده که هماهنگ با روزهای سال است. واژه شهر (ماه) ۱۲ بار به عدد ماههای سال آمده است. واژه تثنیه و جمع یوم سی بار بکار برده شده به تعداد روزهای ماه.

واژه اجر (مزد) ۱۸۰ بار ذکر شده، واژه فعل (کار) نیز ۱۸۰ بار، واژه شدت (سختی) ۱۰۲ بار و واژه صبر و هم خانواده‌هایش ۱۰۲ بار ذکر شده است، واژه ملائکه و شیاطین هرکدام ۸۸ بار آمده است. واژه دنیا و آخرت هرکدام ۱۱۵ بار ذکر شده است، واژه شجر (درخت) ۲۶ بار و به همین اندازه واژه نبات (گیاه) آمده و تکرار شده، واژه حساب ۲۹ بار یاد شده و عدل و قسط هم ۲۹ بار، واژه اَلْباب ۱۶ بار و واژه فؤاد و افئدة هم ۱۶ بار، واژه نفع و فساد هرکدام ۵۰ بار ذکر گردیده، واژه سیئات (کارهای ناشایست) ۱۶۸ بار و واژه صالحات با مشتقاتش ۱۶۸ بار آمده، واژه رغبت با تمام مشتقاتش ۸ بار و واژه رهبت نیز ۸ بار، و از آسمان‌های هفت گانه هفت بار نام برده شده.

یکی از اعجاز عددی قرآن چند برابری عدد برخی واژه‌هاست نسبت به برخی دیگر مثل مغفرت ۲۳۴ بار ولی جزا ۱۱۷ بار یعنی نصف آن و این نشان از بخشش بیشتر خداوند رحمن و بخشنده دارد.

از ضلالت و هم خانواده‌هایش ۱۹۱ بار یاد شده و از آیات ۳۸۲ بار یعنی دو برابر، یعنی خداوند ابتدا آیاتش را به وضوح نشان می‌دهد و کمتر بوسیله عذاب بشر را راهنمایی و ارشاد می‌کند.

واژه عسر (سختی) ۱۲ بار و واژه یسر (آسانی) ۳۶ بار یعنی سه برابر، پس خداوند آسانی را برای ما می‌خواهد نه سختی و اگر آنان که می‌گویند: دنیا سخت است سختی را نچشیده یا خیلی به دنبال خوش گذرانی‌اند. ﴿ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ ٱلۡفَرِحِينَ [القصص: ۷۶].

اِبْلیسْ: در قرآن لفظ «اِبْلیسْ» ۱۱ بار آمده و عیناً به همین تعداد یعنی ۱۱ مرتبه فرمان به «اِسْتِعاذِه» (پناه بردن به خدا) تکرار شده است.

اِنْفاقْ: واژه اِنْفاقْ و مشتقاتش ۷۳ بار در قرآن آمده که با لفظ رِضا (خشنودی) و مشتقات آن برابر است.

أَصْنامْ: الفاظ «اَصْنامْ» (بتها) و خَمْرْ (شراب مست کننده) و «خِنْزیرْ» (خوک) و «بَغْضاءْ» (دشمنی شدید) و حَصَبْ (پاره سنگ است که به مردم (گناهکاران) اصابت می‌کند و بدین وسیله عذاب می‌شوند) و «تَنْکیلْ» (تعذیب: عذاب کردن شدید) و «حَسَدْ» (رشک) و خِیبَتْ (ناکامی – نومیدی) هرکدام ۵ بار در قرآن مجید به کار رفته، با وجود آنکه به گونه‌ای پراگنده و دور از یکدیگر در سوره‌های قرآن واقع شده‌اند.

آیاتْ: واژه آیات ۳۸۲ بار در قرآن آمده و با توجه به اینکه واژه «النّاسْ» (مردم) ۲۴۱ بار و «اَلْـمَلائِکة» (فرشتگان) ۸۶ بار و «عالَـمین» (جهانیان) ۷۳ بار در قرآن به کار رفته، کلمه‌‌‌ آیات (نشانه‌ها) به اندازه مجموع واژه‌های ناس و ملائکه و عالمین به کار رفته است.

ایمانْ: ایمان و مشتقات آن ۸۱۱ بار در قرآن به کار رفته و لفظ عِلْم و مشتقات آن ۷۸۲ و مترادف علم یعنی کلمه مَعْرِفَتْ با مشتقاتش ۲۹ مرتبه در قران کریم آمده است. در نتیجه علم و معرفت و مشتقات آن دو مجموعاً ۸۱۱ بار تکرار شده‌اند که مساوی با لفظ ایمان به کار رفته‌اند.

اَلنّاسْ: کلمه اَلنّاس و مشتقات و مترادفات آن ۳۶۸ بار در قرآن آمده و این مساوی با واژه رَسول می‌باشد که با مشتقاتش ۳۶۸ بار در قرآن به کار رفته است.

بُخْلْ: کلمه بخل در قرآن کریم ۱۲ مرتبه آمده که با لفظ حسرت (دریغ - اندوه) و «طَمَعْ وجُحُود» (انکار ورزیدن) برابر است.

بَصَرْ: تعداد مواردی که در قرآن از «بَصَرْ وبَصیرَة» یاد شده ۱۴۸ مرتبه می‌شود، که با تعداد مواردی که از «قَلْب وفُـﺆاد» سخن رفته برابر است.

بَعْثْ: لفظ «بَعْثْ» (زنده کردن مردگان) و مشتقات و مترادفات آن ۴۵ بار در قرآن کریم آمده، و درست به اندازه لفظ صِراط است.

بِرّ: لفظ برّ (نیکی) و تمام مشتقاتش ۲۰ بار در قرآن آمده، که با واژه ثَواب و مشتقاتش برابر است.

تَلاوَتْ: کلمه تلاوت (خواندن، پیروی کردن) در قرآن ۶۲ بار آمده و با موارد به کار رفته واژه «صالِحاتْ» برابر است.

جَحیم: کلمه جحیم (دوزخ) ۲۶ بار در قرآن تکرار شده، که برابر با لفظ «عِقاب» (کیفر) می‌باشد.

حَیاتْ: کلمه حیات و مشتقاتش در آنجا که ویژه حیات انسان است به شمار می‌رود ۱۴۵ بار در قرآن کریم آمده است و درست به همین اندازه واژه مرگ و مشتقاتش در قرآن به کار رفته است.

حَرْثْ: واژه «حرث» (کشت) ۱۴ بار در قرآن آمده، و به همین اندازه واژه «زِراعَتْ» (کشاورزی) به کار رفته، و جالب است که لفظ فاکهه (میوه) نیز به همین اندازه آمده است.

حَرْبْ: کلمه حرب (جنگ) و مشتقاتش ۶ بار در قرآن آمده، و جالب اینکه تعداد واژه اسری (اسیران) نیز به همین اندازه به کار رفته است.

خِیانَتْ: کلمه خیانت ۱۶ بار در قرآن آمده که درست مساوی لفظ «خُبْثْ» (ناپاک) می‌باشد.

دینْ: کلمه دین و مشتقات آن ۹۲ بار در قرآن به کار رفته است که با واژه مساجد و مشتقاتش که در قرآن آمده برابر است.

رُسُل: واژه رسل ۳۶۸ بار تکرار شده و واژه نبی ۷۵ بار و بَشیر ۱۸ بار و نَذیر ۵۷ بار که مجموع ارقام مذکور ۵۱۸ مرتبه است، جای شگفتی است که این عدد با تعداد مواردی که اسامی پیامبران آمده، یعنی اسامی پیامبران الهی (آدم، نوح، ابراهیم و ...) نیز ۵۱۸ بار در قرآن به کار رفته است.

رَحیم: لفظ رحیم که از اسماء حسنی برای خداوند است ۱۱۴ بار در قرآن آمده، در حالی که رَحمان ۵۷ بار آمده که درست نصف لفظ رحیم می‌باشد. به علاوه رقم ۱۱۴ همان عددی است که سوره‌های قرآن کریم به تعداد آن نازل شده است.

سَلام: واژه سلام و مشتقاتش ۵۰ بار در قرآن آمده و به همین اندازه واژه طیبات (پاکیزه‌ها) به کار رفته است.

صَیف: واژه صیف و «اَلْحَرّ» (تابستان و گرما) و «اَلشّتاءْ واَلْبَرْدْ» (زمستان و سرما) در قرآن کریم با یکدیگر برابرند و هرکدام ۵ بار آمده است. با آنکه جز در سوره قریش آیه ۲ و ۳ در جای دیگر از قرآن با یکدیگر به کار نرفته‌اند.

صِیام: واژه صیام (روزه) و «صَبْر» (شکیبایی) و دَرَجات و «شَفَقَت» (بیمناکی- مهربانی) هرکدام ۱۴ بار در قرآن آمده و با هم به طور مساوی به کار رفته‌اند.

صَلوة: واژه «صَلوة» (نماز - دعا) ۶۷ بار در قرآن به کار رفته، که با واژه نَجات و مَلائِکه و قُرآن برابر است.

طُهر: واژه طهر (پاکی) و تمام مشتقاتش ۳۱ بار در قرآن کریم آمده است که با موارد به کار رفته واژه اِخْلاص و تمام مشتقاتش برابر است.

عدد هفت: قرآن می‌فرماید: عدد آسما‌ن‌ها ۷ است و این حقیقت را هفت بار در آیات تکرار کرده است و نیز وقتی قرآن کریم از آفرینش آسمان‌ها و زمین در شش روز یاد می‌کند این حقیقت را نیز ۷ بار در آیات می‌آورد و همچنین عرضه شدن آفریدگان بر خداوند را نیز ۷ بار ذکر کرده است و نیز فرموده است: کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق می‌کنند عمل آنها به این می‌ماند که دانه‌ای هفت خوشه برآورد.

و در مورد کلمات خداوند که: اگر هفت دریا مرکب آن شوند پایان نمی‌پذیرد، عدد هفت آمده و در مورد دوزخ نیز می‌فرماید: دوزخ ۷ باب (در) دارد.

و باز نخستین سوره قرآن سوره فاتِحَه است که هفت آیه دارد و عدد کلمات شهادتین یعنی لا إِلهَ إِلّا اللّه، مُحَمَّد رَسولُ الله نیز ۷ است.

عَقل: کلمه عقل و مشتقاتش ۴۹ بار در قرآن آمده و با موارد به کار رفته واژه نور در قرآن برابر است.

فُجّار: واژه «فجار» (بدکاران) ۳ بار در قرآن آمده، در حالی که لفظ «اَبْرار» (نیکوکاران) ۶ مرتبه، یعنی دو برابر فجار آمده است.

لِسان: کلمه «لسان» (زبان) ۲۵ بار در قرآن آمده که با تعداد مواردی که واژه «مَوعِظَه» (پند و اندرز) آمده برابر است.

مُحَمَّد: نام شریف پیامبر اسلامصیعنی (محمّد) ۴ بار در قرآن آمده و به لحاظ تعداد با واژه‌های «رُوحُ القُدُسْ ومَلَكوت وسِراج» (چراغ) برابر است.

و نیز نام محمّدصبه همان تعدادی به کار رفته که واژه «شَریعَت» (طریقه، آئین) در قرآن آمده است.

بنابراین نام محمّدصبا روح القدس و ملکوت و سراج و شریعت برابر آمده است.

مُصیبَت: لفظ مصیبت (پیش آمد ناگوار) و مشتقات آن ۷۵ بار در قرآن آمده که درست مساوی با تعداد به کار رفته واژه شُکر می‌باشد.

مُحَبَّت: واژه محبت و تمام مشتقاتش ۸۳ بار در قرآن آمده، که با واژه طاعَت (فرمانبرداری) برابر است.

مَصیرْ: واژه مصیر (بازگشت) ۲۸ بار در قرآن آمده است که به همین تعداد ۲۸ بار واژه اَبَدْ (همیشه) آمده است.

مُسْلِمینْ: کلمه مسلمین ۴۱ بار در قرآن آمده و جای شگفتی است که مساوی لفظ جهاد می‌باشد که در قرآن به کار رفته است.

در قرآن در ۱۴۰۰ سال پیش به اعجاز علمی اشاره نموده که به مواردی از آن اشاره می‌نمائیم.

۱- ﴿ وَكُلُّ شَيۡءٍ عِندَهُۥ بِمِقۡدَارٍ [الرعد: ۸]. «و هر چیزى به نزد او به اندازه است».

این آیه اشاره است به اینکه هر چیزی هم از لحاظ کمیت و مقدار و هم از نظر کیفیت دارای اندازه و قطع است.

۲- ﴿ وَهُوَ ٱلَّذِي خَلَقَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضَ فِي سِتَّةِ أَيَّامٖ [هود: ۷]. «و او کسى است که آسمان‌ها و زمین را در شش روز آفرید».

با توجه به اینکه (یوْم) در واژه تنها به معنای یک روز دوازده ساعته نیست بلکه به قسمتی از زمان گفته می‌شود می‌تواند اشاره به دوران‌های تکامل باشد.

۳- ﴿ وَٱلسَّمَآءَ بَنَيۡنَٰهَا بِأَيۡيْدٖ وَإِنَّا لَمُوسِعُونَ ٤٧ [الذاریات: ۴۷]. «و آسمان را با توانمندى بنا نهادیم و بى‌گمان ما تواناییم».

این آیه اشاره به توسعه جهان دارد، و با توجه به اینکه در سوره انبیاء آیه ۳۰ می‌فرماید: زمین و آسمان (رتق) بودند و ما آنها را از هم جدا کردیم (فَتْق)، به انفجار بزرگ آغاز جهان اشاره می‌نماید که موضوع مورد بحث علما و دانشمندان امروز جهان است.

۴- ﴿ ٱللَّهُ ٱلَّذِي رَفَعَ ٱلسَّمَٰوَٰتِ بِغَيۡرِ عَمَدٖ تَرَوۡنَهَا [الرعد: ۲]. «خداوند کسى است که آسمانها را بى[هیچ‏] ستونهایى که آنها را ببینید، برافراشت».

این آیه اشاره دارد به (جاذبه عمومی) اینکه کرات آسمانی به وسیله ستونی غیر مرئی نگه داشته شده‌اند. همان نیروی عظیم جاذبه است که قرآن هزار و چهارصد و اندی سال پیش به آن اشاره نموده است.

۵- ﴿ وَمِن كُلِّ شَيۡءٍ خَلَقۡنَا زَوۡجَيۡنِ [الذاریات: ۵۹]. «و از هر چیزى دو نوع آفریدیم».

این آیه اشاره دارد به زوجیت تمام چیزهای جهان از ریز و درشت، نه تنها گیاهان و حیوانات و انسان که اتم‌ها و حتی ذرات کوچکتر از اتم از این قانون پیروی می‌نمایند.

۶- ﴿ يَٰمَعۡشَرَ ٱلۡجِنِّ وَٱلۡإِنسِ إِنِ ٱسۡتَطَعۡتُمۡ أَن تَنفُذُواْ مِنۡ أَقۡطَارِ ٱلسَّمَٰوَٰتِ وَٱلۡأَرۡضِ فَٱنفُذُواْۚ لَا تَنفُذُونَ إِلَّا بِسُلۡطَٰنٖ ٣٣ [الرحمن: ۳۳]. «اى گروه جنّ و انس، اگر مى‏توانید از کناره‏هاى آسمان‌ها و زمین بگذرید، پس بگذرید. جز به توانى [شگرف از آنها] نمى‏توانید بگذرید».

این آیه در هزار و چهارصد و اندی پیش انسان‌ها را مورد خطاب قرار داده که نفوذ در آسمان تنها از طریق علم و عقل و قدرت فکری (سُلْطان) میسّر است.

۷- ﴿ تُسَبِّحُ لَهُ ٱلسَّمَٰوَٰتُ ٱلسَّبۡعُ وَٱلۡأَرۡضُ وَمَن فِيهِنَّ [الإسراء: ۴۴]. «آسمان‌هاى هفتگانه و زمین و هر کس که در آنهاست او را به پاکى یاد مى‏کنند».

با توجه به اینکه لفظ «مَنْ» بیشتر برای موجودات باشعور استعمال می‌شود، آیه اشاره دارد به وجود موجودات باشعور در کرات دیگر اعم از فرشتگان و مانند انسان‌ها.

۸- ﴿ وَأَرۡسَلۡنَا ٱلرِّيَٰحَ لَوَٰقِحَ فَأَنزَلۡنَا مِنَ ٱلسَّمَآءِ مَآءٗ فَأَسۡقَيۡنَٰكُمُوهُ وَمَآ أَنتُمۡ لَهُۥ بِخَٰزِنِينَ٢٢ [الحجر: ۲۲]. «و بادها را بارور کننده [ابرها] فرستادیم، آن گاه از آسمان آبى باراندیم، و آن را به شما نوشانیدیم و شما خازن آن نیستید».

در این آیه اشاره به نقش بادها می‌کند در فرو ریختن باران‌ها، و نقش بادها در تخلیه فضای الکتریکی میان ابرهای حامل باران، و نقش آن در عمل لقاح نباتات.

۹- ﴿ بَلَىٰ قَٰدِرِينَ عَلَىٰٓ أَن نُّسَوِّيَ بَنَانَهُۥ ٤ [القیامة: ۴]. «آرى. [چنین خواهیم کرد] در حالى که تواناییم بر آنکه [حتّى‏] سرانگشتانش را [هم‏] یکسان سازیم».

آیه مذکور این حقیقت را بازگو می‌کند که در تمام دنیا یک سرانگشت از لحاظ خطوطی که دارد با انگشت دیگر اصلاً شباهت ندارد و این یکی از بارزترین نشانه‌های عظمت خداوند و قرآن کریم است که در هزار و چهارصد و اندی سال پیش به این حقیقت اشاره نموده و ادارات جنایی در قرن حاضر به این موضوع پی برده و در کشف جرم از آن بهره می‌گیرند.

نتیجه: این ترتیب در ۱۴۰۰ سال پیش آن هم توسط شخصی فاقد سواد آنچنان نمی‌تواند نوشته شخصی زمینی باشد بلکه کلام خداست و یقیناً حق است.

در پایان از قبول کنندگان و اجابت کنندگان دعوت بنده سپاسگزار و برای آنها بهشتی پر از نعمت همراه رضای الهی آرزو دارم و از خدا می‌خواهم ایشان را به آرزوهایشان برساند و تمام هم غم آنها را دنیا قرار ندهد و آنها را به کفایت و رضا، عطا فرماید و دلی غنی و قانع نصیبشان فرماید و از آنان می‌خواهم این دعوت را به گوش همه برسانند و در این راه بسیار صبور و متوکل و معتمد بر خدا باشند.

از خداوند تبارک و تعالی می‌خواهم که ما را با سایر مسلمین به آنچه می‌آموزاند نفع ببخشد و در برپا داشتن حق، در آنچه تکلیفمان کرده یاریمان نماید و خداوند تعالی عاقبت بخیرمان نماید و به آرزوهایمان برساند و آخر دعای ما: ﴿ أَنِ ٱلۡحَمۡدُ لِلَّهِ رَبِّ ٱلۡعَٰلَمِينَ ١٠ [یونس: ۱۰].

۲۳ جمادی الأول ۱۴۲۷ ازهجرت رسول اعظمصمصادف با ۲۰ JUN ۲۰۰۶ از میلاد پیامبر خدا عیسی÷.

محمد ابراهیم شمسی