بدعت و پیامدهای سوء آن بر امت

شبهات:

شبهات:

۱- هر چه مسلمانان نیک پندارند،‌ در نزد خداوند هم نیکوست و هرچه را ناپسند شمارند در نزد خداوند هم ناپسند است.

۲- این جمله بعنوان حدیث مرفوع، ‌صحیح نیست؛ ‌بلکه از سخنان ابن مسعود است. عجلونی در کشف الخفاء (۲/ ۲۶۳) به نقل از حافظ ابن عبدالهادی می‌گوید: «اسناد این روایت ساقط اعتبار است و صحیح این است که این روایت بر این مسعود موقوف است».

۳- سخاوی در «المقاصد الحسنة» گوید: این روایت موقوف و حسن است». شیخ آلبانی در «السلسلة الضعیفة» (۲/ ۱۷) می‌گوید: در این روایت به صورت مرفوع اصلی ندارد، فقط به صورت موقوف از ابن مسعود روایت شده است. بنابراین این روایت نمی‌توان آن را در تعارض با احادیث قطعی که در آنها آمده است «تمام بدعتها گمراهی‌اند» حجت و دلیل قرار داد؛‌ بر فرض صحت حدیث به صورت مرفوع، باید توجه داشته باشیم که (الف و لا م) در «المسلمون»، ‌اگر برای استغراق (مشمول و فراگیری تمام افراد) باشد؛‌ معنای آن تمام مسلمانان است؛ پس منظور اجماع است و بدون شک اجماع حجت است و اجماعِ معتبر از نظر اصولیها (علمای علم اصول)‌ همان اتفاق نظر تمام علماء در هر عصر است و بدون تردید مقلدین از علماء به حساب نمی‌آیند [۲۴]. و اگر (الف و لام جنسی) برای جنس باشد که برخی مسلمانان این مسئله را نیک می‌پندارند و برخی ناپسند و قبیح، و بدلیل اختلاف هواها و عقلها و دیدگاهها عملاً بیشتر بدعتها به همین وضعیت است؛ باز هم این اثر نمی‌تواند حجتی بر تأیید بدعت حسنه باشد.

برادر ایمانی! خداوند همه را هدایت کند، باید دانست که (ال ) در اینجا عهدی است منظور از این اثر، اجماع و اتفاق نظر صحابه است و از سیاق این اثر هم همین مطلب ثابت می‌شود، متن این اثر به این شرح است: «.... بعد از توجه به قلب محمد صبه قلوب بندگان توجه کرد، و قلبهای اصحاب محمد صرا بهترین قلبها یافت، از اینرو آنها را به عنوان وزیران پیامبران انتخاب نمود تا برای دفاع از دینش بجنگد، ‌پس هر چه مسلمانان نیک پندارند و در نزد خدا نیکوست و هرچه نا پسند شمارند، در نزد خداوند ناپسند است» [۲۵].

از آخرین جمله‌ای که در این اثر است بخوبی روشن می‌شود که منظور از «المسلون» صحابه است و ابن مسعود، اجماع صحابه را دلیل بر مخالفت سیدنا ابوبکر ذکر میکند، اینکه ابن مسعود یکی از سخت‌گیر ترین صحابه در انکار بدعتها و متنفر از بدعت گزاران بوده، ‌خود بر روشنی هر چه بیشتر این مسئله می‌افزاید، ‌لذا هرگز این اثر نمی‌تواند حجتی بر جواز بدعت حسنه در دین باشد.

[۲۴] نگاه پاورقی ۵۷ از کتاب «هدیة السلطان إلی مسلمی بلاد الیابان» به تحقیق مؤلف و نیز رساله‌ی «الباب فی فقه السنة والکتاب» از مؤلف ص ۷۹/ ۸۴. [۲۵] تخریج از احمد (۱/ ۳۷۹) و طبرانی در مسندش ص ۱۳ و خطیب در الفقیه والمتفقه (۱/۶۶)‌ و حاکم همین اثر را روایت کرده. این جمله را در آخر اضافه آورده که: «همه صحابه شایسته دانستند که ابوبکر را بعنوان خلیفه پیامبر صانتخاب کردند».