معنای «أنا فَرَطُكم علي الحوض»
جملهی «أنا فَرَطُكم علي الحوض» از رسول الله ص با تواتر نقل شده است و معنای آن براساس گفتهی اهل علم چنین است:
ابن الاثیر /میگوید: «أنا فَرَطُكم علي الحوض» یعنی من پیش از شما بر حوض میرسم، میگوید: فَرَط يَفْرِط، فهو فارِطٌ، وفَرَط: در صورتی كه از دیگران جلوتر باشد و برای طلب آب زودتر برسد تا برای آنان دلو و ریسمان آماده كند» و در «اللسان» آمده است «الفارط: جلو افتاده، سابق» [۵۶]
نووی /میگوید: اهل لغت میگویند: الفَرَط، با فتح فاوراء و الفارط، كسی است كه پیش از دیگران بر آب برسد تا حوض و دلو و دیگر ابزار را فراهم كند «فرطكم على الحوض» یعنی: پیش از شما به حوض میرسم و آن را آماده میكنم». [۵۷]
این حدیث بر كمال شفقت و مهربانی رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم نسبت به امت خویش، دلالت دارد.
««من پیشاپیش شما بر حوض میرسم و مردانی از شما نمایان میشوند و ناگاه از میان ربوده میشوند، میگویم: پروردگارا! اصحاب مرا كجا بردند؟ گفته میشود نمیدانی كه پس از تو چه كردهاند».
و در روایتی دیگر آمده است: «إِنَّكَ لاَ تَدْرِى مَا بَدَّلُوا بَعْدَكَ فَأَقُولُ: سُحْقًا سُحْقًا لِمَنْ بَدَّلَ بَعْدِى» [۵۸]. «نمی دانی که پس از تو چقدر عوض شدند، میگویم: کسی که پس از من تغییر کرده از من دور باد».
این حدیث نمیتواند برای روافض که اصحاب پیامبر صبجز علی، ابوذر، مقداد، سلمان، عمار ابن یاسر و حذیفه را تکفیر کردهاند. حجتی باشد.
۴- گناه هر کس تا روز قیامت که به بدعتِ، بدعتگذاری عمل کند، بر اوست، زیرا خداوند متعال میفرماید: ﴿لِيَحۡمِلُوٓاْ أَوۡزَارَهُمۡ كَامِلَةٗ يَوۡمَ ٱلۡقِيَٰمَةِ وَمِنۡ أَوۡزَارِ ٱلَّذِينَ يُضِلُّونَهُم بِغَيۡرِ عِلۡمٍۗ﴾[النحل: ۲۵]. «روز قیامت- به طور کامل بار گناهان خویش و [نیز برخى] از بار گناهان کسانى را که از روى نادانى گمراهشان مىسازند، بر خواهند داشت».
و پیامبر صمیفرماید: « ... وَمَنْ سَنَّ سُنَّةً سَيِّئَةً كَانَ عَلَيْهِ وِزْرُهَا وَمِثْلُ وِزْرِ مَنْ عَمِلَ بِهَا مِنْ غَيْرِ أَنْ يُنْتَقَصَ مِنْ أَوْزَارِهِمْ شَىْءٌ» «هر کس راه و روش بدی در اسلام پایه گذاری کرد گناه آن و هر کس بعد از او به آن عمل کند، بدون اینکه از گناهان آنان کم شود، بدوش اوست».
این فقط بدان سبب است که او راه و روش سوء را مسلکی قرار داده تا دیگران از او پیروی کنند؛ لذا چنین افرادی باید از خدا بترسند و بدانند با گذشت زمان بدعتها آشکارتر میشود و بر شهرت و انتشار آن افزوده میشود و همچنان این روند باعث افزایش وزن گناه بدعتگذار میگردد و بدعت نیز موجب از بین رفتن سنتهای مقابلش میگردد، گناه این نیز بدوش بدعتی خواهد بود و این گناهی چند برابر گناه بدعتگذار است. بدعت خوارج که پیامبر صدر معرفی آنان فرمود: «از دین چنان خارج میشوند که همانطور که تیر از چلهی کمان بیرون میرود» [۵۹]. بیشتر ما را متوجه حال بدعتگذاران میکند. تنها علت خروج آنان از دین، بدعت گذاریشان است و این همان چیزیست که پیامبر صدر این که فرمود: «مسلمان را میکشند و بت پرستان را رها میکنند اگر آنان را دریابیم، همچون قوم عاد، آنها را میکشم» [۶۰].
۵- بدعتگزار و بدعتی ملعون است، پیامبر صفرمود: «مَنْ أَحْدَثَ فِيهَا حَدَثًا، أَوْ آوَى مُحْدِثًا، فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ وَالْمَلاَئِكَةِ وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ» «هر کس بدعتی در دین پدید آورد یا بدعت گزاری را پناه دهد، لعنت خدا، ملائکه و تمام مردم بر او باد».
۶- بدعتی و بدعتگزار همواره از الله فاصله میگیرد. گواه این حقیقت حدیث صحیحی است که خوارج را توصیف میکند: «شما نماز تان را در برابر نمازشان و روزهی تان را در برابر روزهی شان کوچک میشمارید ... آنان چنان از دین خارج میشوند که تیر از چلهی کمان بیرون میرود» شاهد میکنیم که رسول الله صاول توضیح میدهد که آنان چگونه در پایبندی به بدعتهایشان چگونه کوشان و فعال هستند و سپس توضیح میدهد که چگونه از الله فاصله میگیرند.
۷- گواهی و شهادت بدعتی که به بدعتش دعوت میدهد، قبول نمیشود و مردود است.
هر کس به بدعت دعوت دهد، شایسته است برای دفع ضررش، در دنیا مجازات شود و کمترین مجازاتش این است که با او قطع رابطه شود و او در دین هیچ ارزشی ندارد و نباید از او علم آموخت و فتوا سوال نمود و شهادت و گواهی او هیچ اعتباری ندارد، لذا علماء، محدثین، فقهاء و اصولیها اتفاق نظر دارند که مبتدعی که با بدعتش کافر میشود، شهادتش قبول نمیشود و مبتدعانی هم که به بدعتشان کافر نمیشود یعنی بدعتشان از نوع بدعتی است که موجب کفر نمیشود، باز هم روایت مبتدعی که دروغ گفتن را در تأیید به طرفداری مذهبش جایز میداند، کردهاند. از امام شافعی روایت است: «شهادت هواپرستان را قبول میکنم. بجز خطابیه [۶۱].... زیرا آنان گواهی دادن به دروغ را برای تأیید و یاری مذهب و موافقانشان، جایز میدانند» [۶۲]. البته برخی از علماء گفتهاند: روایت کسی که به بدعتش دعوت ندهد، پذیرفته میشود، این نظریه است که میگوید: «نظریهی بهتر و عادلانهتر و صحیحتر این است که به بدعتش دعوت ندهد قبول میشود.
بنابر همین است که صاحبان صحیح (بخاری و مسلم) از بدعت گزاری که به بدعتش دعوت میدهد حدیث روایت نکردهاند. اما آنان و دیگر محدثان از مبتدعانی که قلباً قدری، خوارج و ... هستند حدیث روایت کردهاند. (شرح صحیح مسلم ۱/۶۰ و الإیمان ابن تیمیه /۳۶۸ ).
[۵۶]. النهایة ص: ۷۰۱، لسان العرب ۱۰/۲۳۳. [۵۷]. صحیح مسلم با شرح نووی ۱۵/۵۳. [۵۸] ر.ک. بخاری و تأویل مختلف الحدیث ص ۱۴ دارالکتاب العربی، بیروت. [۵۹] شیخان و احمد. [۶۰] شیخان و غیره. [۶۱] نگاه مقالات الإسلامین ۱/۷۵ ، الملل والنحل ۱/۷۹ و الفرق در بین الفرق / ۲۴۷. [۶۲] واقعیت این است که تمام حزبیها به نفع افراد حزبشان از هیچ حربهای دریغ نمیکنند و بسیاری تحت شعار مصلحت دعوت عملاً نشان دادهاند که هدف وسیله را توجیه میکند هر چه باشد؟.