۳- معاویهسهیچگاه ادعای خلافت را نداشت
معاویه کسی نبود که در آغاز کار جنگ را انتخاب کند، بلکه همیشه سعیش بر این بود که قتالی انجام نپذیرد. اما دیگران بیشتر به قتال میل داشتند.. و درست هم این بود که جنگی در نگیرد، و ترک قتال برای هردو گروه بهتر بود. اما علی از معاویه به حق نزدیکتر بود.
و این جنگ، جنگ فتنه بود که نه واجب و نه مستحب است. که این قول، قول امام احمد، و اکثریت اهل حدیث، و اکثر ائمه و فقها است، و همچنین قول بزرگان صحابه و تابعین، و نیز سخن عمران بن حصینساست که در این قتال فروش سلاح رامنع کرده بود و میگفت: «فروش سلاح درفتنه جایز نیست». و نیز این سخن، سخن اسامه بن زید، محمدبن مسلمه، ابن عمر، سعدبن ابیوقاص، و اکثر باقیماندگان از مهاجرین و انصارشمیباشد. و بهمین خاطر است که مذهب اهل سنت اینگونه حکم میکند که در سخن گفتن در مورد آنچه بین صحابه پیش آمده خودداری شود، چون فضائل آنان به ثبوت رسیده و موالات و محبت همه آنان واجب میباشد. (۴: ص ۲۱۹- ۲۲۰)
و همچنان معاویهسهیچگاه ادعای خلافت را نکرده است، هنگامی که با علیسدر جنگ بود، برای خلافت به وی بیعت نشده است، و با علیسجنگ نکرده بر سر اینکه خودش خلیفه باشد، و ادعای این را نداشته که وی لیاقت و مستحق خلافت است، و خود و یارانش به خلافت علیساعتراف میکردند، و در نظر نداشتند که باید با علی آغازگر جنگ باشند.
وقتی علیسو یارانش بر معاویهسو یارانش واجب دانستند که باید از علی اطاعت کنند و به وی بیعت دهند، به دلیل اینکه نباید همزمان برای مسلمانان دو خلیفه وجود داشته باشد. معاویه و یارانش از اطاعت علی خارج شدند، و از ادای این واجب امتناع نمودند، علی و یارانش دارای قدرت بودند، علی تشخیص داد که باید با آنها بجنگد تا وظیفهی خود را نسبت به خلیفه ادا کنند، پس در نتیجۀ اطاعت، یکدستگی حاصل شود.
معاویهسو یارانش نیز دلیل معقول و مطالبهی مشروعی داشتند، و آن عبارت است از مطالبهی قصاص امیرالمؤمنین عثمانسکه معاویهسولی دم و سرپرست آن بود، ومی گفتند: بیعت خلیفه بر آنها واجب نیست؛ چون آنها مورد حمله قرار گرفتند و مظلوم واقع شدند، و گفتند: به اتفاق نظر مسلمین عثمانسمظلومانه به شهادت رسید، و قاتلانش چون اشتر نخعی و امثال آن نه تنها در داخل لشکر علی هستند، بلکه آنها افراد با نفوذ و نیرومند در لشکر علی محسوب میشوند، نه کسی آنها را تعقیب میکند، ونه آنها مجازات میشوند. (۳: ص ۷۲)