تمجید امام جعفر صادق و ستایش صحابه ج
او روزی در توصیف صحابه پیامبر جگفت: اصحاب پیامبر جدوازده هزار نفر بودند، هشت هزار از مدینه و دو هزار از مکه و دو هزار نفر کسانی بودند که بعد از فتح مکه مسلمان شده بودند، هیچکسی از آنان از فرقه قدریه و یا مرجئه نبود و هیچکدامشان حروری و معتزلی و اهل رأی نبود، شب و روز گریه میکردند و میگفتند: خدایا جانهای ما را بگیر پیش از آنکه نان خمیر بخوریم [۶۱].
پس وقتی در صحابهشکسی نبوده که دارای انحراف عقیدتی مانند مرجئه و حروریه و معتزله باشد، چگونه در میان آنان منافق وجود داشته است؟!.
آنچه امام صادق در این روایت گفته است، درست همان تزکیه و تائیدی است که قرآن در مورد صحابه ارائه کرده و آنان را ستوده و به رضامندی خداوند و بهشت مژده دادهاست، پس اینها کجا و روایتهای ضعیفی که ادعا میکند صحابه همه مرتد شدهاند به جز چند نفر انگشت شمار، کجا!.
منصور بن حازم روزی از امام جعفر صادق در مورد اصحاب پیامبر جپرسید و گفت: چرا وقتی مسئلهای را از شما میپرسم پاسخ آن را به من میگویی، اما وقتی کسی دیگر میآید و همان سوال را از شما میپرسد پاسخ دیگری به او میدهی؟ گفت: به بعضی کم میگوئیم و به بعضی زیاد. گفتم: در مورد اصحاب پیامبر جمرا خبر ده که آیا بر پیامبر راست گفتهاند یا برایشان دروغ بستهاند؟ گفت: آنان راست گفتهاند، گفتم: پس چرا اختلاف کردند؟ گفت: فردی میآمد و از پیامبر چیزی میپرسید و ایشان پاسخ او را میداد، و سپس بعد از آن احادیث یکدیگر را منسوخ میکرد [۶۲]، [۶۳].
میبینیم که امام جعفر صادق گواهی میدهد که اصحاب پیامبر جصادق و راستگو بودهاند.
و امام صادق از جدش محمد جروایت میکند که در حجة الوداع در مسجد خیف در منی برای مردم سخنرانی نمود و بعد از حمد و ستایش خداوند فرمود: شاداب و سرزنده نگاه دارد خداوند بندهای را که سخنم را شنید و آن را حفظ کرد و سپس آن را به کسی رسانید که آن را نشنیده است، چه بسا که فردی حامل فقه باشد و فقیه نباشد، و چه بسا که فردی فقه را بهسوی کسی ببرد که از او فقیهتر باشد، سه چیز است که قلب مسلمان به آن خیانت نمیورزد: اخلاص عمل برای خداوند و خیرخواهی برای فرمانروایان مسلمین و همرابودن با گروهشان، مسلمین با یکدیگر برابرند خونشان برابر است و پائینترین آنان اگر کسی را پناه دهد، پناه دادنش معتبر است، و مسلمین در برابر دیگر همه ید واحدی هستند [۶۴].
اعتماد پیامبر به صحابهشدر اینکه سخن ایشان را به دیگران برسانند دلیل واضحی بر راستگویی و پاکی ایشان است.
و امام صادق همواره توصیه پدرش امام علیسرا به خاطر داشت که فرمود: شما را در مورد اصحاب پیامبرتان توصیه میکنم به آنان ناسزا نگوئید، اصحابی که بعد از پیامبر بدعتی ایجاد نکردند و بدعتگذاری را پناه ندادند، و پیامبر در مورد آنان سفارش کرده است [۶۵].
و بسام صیرفی میگوید: جعفر را در مورد ابوبکر و عمر پرسیدم، گفت: سوگند به خدا که آنان را دوست دارم و برایشان از خداوند طلب آمرزش میکنم، و هیچکسی از اهل بیتم را نیافتهام مگر اینکه آنان را دوست میداشته است [۶۶].
و از جعفر بن محمد و او از پدرانش روایت میکند که پیامبر جفرمود: ثابتقدمترین شما بر پل صراط کسی است که اهل بیت و اصحابم را بیشتر دوست داشته باشد [۶۷].
بار خدایا! ما را از کسانی بگردان که صحابه و اهل بیت را خیلی دوست دارند.
[۶۱] الخصال ص: ۶۸۳ حدیث ش ۱۵. [۶۲] اصول کافی: ۱/ ۵۲. [۶۳] در زمان تشریع احکام یعنی در طول زندگی پیامبر احکام و اوامر بدنبال هم نازل میشدند و بعضی از احکام متاخر بعضی از احکام سابق را نسخ میکردند. پس امکان دارد بعضی از اصحاب از احکامی قدیمی که حکم ان منسوخ شده باخبر باشند ولی از حکم جدیدی که بعد از آن نازل شده و حکم سابق را نسخ کرده با خبر نشده باشد برای همین برا اساس علم خودش روایت میکند. [۶۴] الخصال: ۱۴۹-۱۵۰ حدیث ش ۱۸۲. [۶۵] بحار الأنوار: ۲۲ / ۳۰۶. [۶۶] سیر أعلام النبلاء: ۴ / ۴۰۳. [۶۷] بحار الأنوار: ۲۷ / ۱۳۳.